- *غزل 257*
1- روی بِـنما و مَـرا گـو که ز جان دِل برگیر
پیشِ شَمع آتَشِ پروانه، به جان گو دَرگیر
2- در لبِ تشنة ما بین و مـَــدار آب، دِریــغ
بر سَرِ کُشتة خویش آی، و زِ خاکَش برگیر
تـَرکِ دَرویــش مکن ار نبود سیم و زَرَش
در غَمَت سیم شِمار اشک و، رُخَش را زر گیر
3- تـَرکِ دَرویــش مگــیر ار نبود سیم و زَرَش
در غَمَت سیم شِمار اشک و، رُخَش را زر گیر
چَنگ بِنواز و بساز، ار نبود عود مَنال
آتشم عشق و، دلم عود و، تنم مِجمَر گیر
4- چَنگ بِنواز و بساز، ار نبود عود چه باک؟
آتشم عشق و، دلم عود و، تنم مِجمَر گیر
5- در سَماع آی و زِ سَر خرقه برانداز و بِرَقص
ور نه با گـوشه رو و خــرقة ما در سر گیر
6- صوف برکَش ز سَر و بادة صافی درکَش
سیـم درباز و به زَر سیم بَری در بر گیر
دوست، گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخـت ،گو روی کن، رویِ زمین لشکـر گیر
دوست، گو یار شو و هر که جهان دشمن باش
بخـت ،گو پشـت مکن، رویِ زمین لشکـر گیر
7- دوست، گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخـت ،گو پشـت مکن، رویِ زمین لشکـر گیر
میلِ رفـتن مکن ای سَرو، دَمی با ما باش
بر لبِ جوی ،طَرَب جوی و به کَف ساغَر گیر
8- میلِ رفـتن مکن ای دوست، دَمی با ما باش
بر لبِ جوی ،طَرَب جوی و به کَف ساغَر گیر
9- رفته گیر از بَرَم وز آتش و آبِ دل و چشم
گونهام زرد و ، لـَـبَم خُشک و ،کِنارَم تَر گیر
10- حافِظ آراسـته کن بَزم و بگو واعِظ را
که ببین مَجلِسَم و تَرکِ سَرِ مِنبَر گیر
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- روی بِـنما و مَـرا گـو که ز جان دِل برگیر
پیشِ شَمع آتَشِ پروانه، به جان گو دَرگیر
موضوع بیت:وصل (تمنای وصل)
مضمون بیت: آرزوي ديدن چهره ي يار
معنی واژگان:روي بنما: چهره ي خود را به ما نشان بده / گو … برگير: برگيرد/ دل برگرفتن: صرف نظر کردن/ پيش: در مقابل/ گو درگير: درگيرد، اثر کند.
قواعد: «گو» با فعل امر تشکيل فعل مضارع سوم شخص مي دهد
آرایه ها: تناسب در شمع و آتش و پروانه و در گرفتن
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»]
معنی بیت: حجاب از چهره برگیر و بمن فرمان بده که از جان دل برکنم و چشم بپوشم. بگذار در برابر شمع روی تو، ای معشوق، آتش در خرمن پروانة وجود عاشق بیفتد.
……………………………..
2- در لبِ تشنة ما بین و مـَــدار آب، دِریــغ
بر سَرِ کُشتة خویش آی، و زِ خاکَش برگیر
موضوع بیت:وصال(وصال حیات ابدی عاشق است )
مضمون بیت: طلب توجّه معشوق
معنی واژگان:در … ببين: به … نگاه کن، به … بنگر/ دريغ مدار: مضايقه مکن/ برگير: بلند کن
آرایه ها: نوعی جناس درکشته و تشنه/ نوعي تضاد و نوعي تناسب در آب و تشنه / تناسب در آب و خاک /تناسب در لب و سر.
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ر»
معنی بیت: نگاهی بلب تشنة ما بیفکن و از آب مضایقه مکن. ببالین شهید عشق خود بشتاب و از خاک پست وی را بردار.
……………………………….
3- تـَرکِ دَرویــش مگــیر ار نبود سیم و زَرَش
در غَمَت سیم شِمار اشک و، رُخَش را زر گیر
موضوع بیت:اشک عاشق – عنایت(طلب عنایت از محبوب)
مضمون بیت: عاشق فقير و طلب توجّه معشوق
معنی واژگان:ترک … مگير: ترک مکن/ درويش: فقير/ سيم: نقره/ زر: طلا/ شمار: حساب کن/ گير: حساب کن
آرایه ها:نوعی تضاد در درويش و سيم و زر / در بيت نوعي لفّ و نشر مرتّب وجود دارد/ ترادف در شمار و گير
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ش»
معنی بیت: عاشق تنگدست را اگر سیم و زر نباشد، رها مکن و بترک او مگوی؛ سرشک پاک وی را در عشق خود سیم و چهرة زرد او را زر بشمار.
…………………………….
4- چَنگ بِنواز و بساز، ار نبود عود چه باک؟
آتشم عشق و، دلم عود و، تنم مِجمَر گیر
موضوع بیت:عشق(عاشق مجموعۀ کمالات است)
مضمون بیت: تشويق به شادي و خوشي
معنی واژگان:چنگ: نام سازي است زهي/ بنواز: بزن/ بساز: کوک شده، آماده/ عود: نام سازي است که آن را رود يا بربط هم مي گويند/ چه باک: چه اهميّتي دارد/ عود (در مصراع دوم) چوبي است که وقتي آن را در آتش مي ريزند بوي مطبوعي در فضا مي پراکند/ مجمر: آتشدان، منقل.
آرایه ها: جناس در عود در مصراع اول و در مصراع دوم ، حافظ با کلمه ي عود در اين بيت بازي ظريفي کرده است/ در مصراع دوم سه تشبيه وجود دارد/ تناسب در چنگ و بنواز و بساز و عود /تناسب در آتش و عود و مجمر
واج آرایی: تکرار حرف «ب» در مصراع اوّل و تکرار حرف «م» در مصراع دوم
معنی بیت: چنگ را بنوا درآور و ترانه ای ساز کن، اگر عود خوشبوی برای بخور در بزم نباشد باکی نیست، عشق سوزان مرا آتش و دل مرا عود و تن مرا عودسوز بشمار؛ در مصراع اول بیت از لفظ عود که هم نام سازی است و هم نام چوب خوشبوئی که بر آتش می نهند تا بزم یا معبد را معطر سازد بایهام معنی دوم را اراده کرده است
……………………………..
5- در سَماع آی و زِ سَر خرقه برانداز و بِرَقص
ور نه با گـوشه رو و خــرقة ما در سر گیر
موضوع بیت: عشق(عاشق و تمنای تجلی محبوب)
مضمون بیت: تشويق به سماع و خرقه براندازي
معنی واژگان:سماع: رقص و آواز و پاي کوبي صوفيانه، وجد و حالت/خرقه برانداز: در وقت هيجان خرقه را از سر بيرون بياور/ با گوشه رو: به گوشه اي برو
آرایه ها: خرقه ي ما در سر گير: ما که از هيجان خرقه ي خود را از سر به در آورده ايم و به گوشه اي انداخته ايم، آن خرقه را بر سر خود بکش و بخواب رو (يعني از مجلس بزم دور شو) /تناسب در سماع و خرقه برانداختن و رقص
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: بسماع صوفیانه بپرداز و دلق را از سر بیفکن و دست افشانی و پای کوبی کن و اگر مرد این کار نیستی خرقه زهد ریائی ما را در سرکش و بپوش و بکناری بنشین.
…………………………….
6- صوف برکَش ز سَر و بادة صافی درکَش
سیـم درباز و به زَر سیم بَری در بر گیر
موضوع بیت: خانقاه و خرابات در برابر هم (توصیۀ گذشتن از خرقه و رسیدن به خرابات )
مضمون بیت: غنيمت دانستن فرصت و خوش باشي
معنی واژگان:صوف: خرقه ي پشمينه/ برکش: از سر به درآور/ باده ي صافي: شراب صاف شده ي بدون درد/ درکش: بنوش/ سيم: نقره، پول، نقدينه/ درباز: از دست بده، خرج کن/ به زر: با پول، با طلا/ سيم بر: زيباي سيمين تن/ دربرگير: در آغوش بگير.
آرایه ها:نوعی جناس در صوف و صافي / جناس در سيم و سيم بر/جناس در برکش و درکش/ تناسب در سيم و زر / جناس در کلمه ي «بر» در سيم بر و دربرگير
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «s»
معنی بیت: خرقه پشمینه را از سر بدر آر و می صرف بنوش. سیم هزینه کن و با دادن زر سیمتنی در آغوش گیر.
……………………………..
7- دوست، گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخـت ،گو پشـت مکن، رویِ زمین لشکـر گیر
موضوع بیت:دوست و دشمن (دوست برای ما کافی است )
مضمون بیت: معشوق دمساز و بخت مساعد
معنی واژگان:دوست: معشوق/ يار: دمساز، موافق/ پشت کردن: برگشتن، ضدّ روي آوردن.
آرایه ها: تضاد در دوست و دشمن با هم و پشت و روي
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ش»
معنی بیت: بدوست بگو یار شو و اگر هر دو جهان دشمن شوند، باکی نیست؛ ببخت نیکو بگو روی مگردان و اگر سراسر زمین سپاه خصم گیرد، پروائی ندارم.
…………………………….
8- میلِ رفـتن مکن ای دوست، دَمی با ما باش
بر لبِ جوی ،طَرَب جوی و به کَف ساغَر گیر
موضوع بیت:وصل و هجران(سخن از رفتن مگو)
مضمون بیت: خوش باشي و وصال معشوق
معنی واژگان:دمي: لحظه اي/ طرب جوي: به شادي بپرداز/ ساغر: جام شراب.
آرایه ها: طرب جوی: میان جوی بمعنی نهر و رود و جوی فعل امر از جستن تجنیس تام مراعات شده است/جناس در جوي و جوي / تناسب در لب جوي و طرب و ساغر
واج آرایی: تکرار حرف «ب»
معنی بیت: اي معشوق، لحظه اي در کنار ما باش و قصد رفتن مکن. بر کنار جويبار، عيش و شادي بطلب و جام شراب را در دست بگير.
محصول بيت ــ اى دوست مرو يك نفس با ما باش و در كنار جوى شادى كن و جام باده بهدست بگير: الحاصل در كنار چشمه با خوشحالى و شادى باده بنوش.
………………………………..
9- رفته گیر از بَرَم و زآتش و آبِ دل و چشم
گونهام زرد و ، لـَـبَم خُشک و ،کِنارَم تَر گیر
موضوع بیت: عشق(نشانۀ شیفتگی عاشق)
مضمون بیت: تصوّر دوري از معشوق
معنی واژگان:گير: فرض کردن/ برم: نزد من، پيش من/ آتش دل: آتش عشق/ آب چشم: اشک/ گونه ها: دو طرف چهره/ کنار: دامن.
آرایه ها: آتش و آب با دل و چشم لفّ و نشر مرتب دارند/ تناسب در لب خشک با آتش دل/تناسب در کنار تر با آب چشم و گونه ي زرد
معنی بیت: ای دوست، چنین انگار که از کنار من بروی، آنگاه از سوز دل و آب دیده رخ مرا زردفام و لب مرا خشک و دامن مرا آغشتة اشک خواهی دید، در این بیت صنعت لف و نشر مراعات شده است.
………………………………..
10- حافِظ آراسـته کن بَزم و بگو واعِظ را
که ببین مَجلِسَم و تَرکِ سَرِ مِنبَر گیر
موضوع بیت:واعظ در برابر عاشق (دعوت واعظ به بزم عشاق )
مضمون بیت: واعظ و بزم حافظ
معنی واژگان:آراسته کن: بياراي، زينت و زيور ده، ترتيب بده/ بزم: مجلس شادي و شرابخواري و عيش و نوش/ منبر: کرسی وعظ.
آرایه ها: نوعی جناس در حافظ و واعظ / نوعی جناس در بزم با مجلس /نوعی جناس در منبر با مجلس
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «s» و «z»
معنی بیت: اي حافظ، مجلس عيش و شادي خود را آراسته و مهيّا کن و به واعظ بگو که محفل عشرتم را ببين و وعظ و منبر ملال آور را رها کن.
محصول بيت ــ اى حافظ مجلست را مزين كن و به واعظ بگو بزمم را ببين و سر منبر را ترك كن يعنى اگر مجلس عشاق را ببينى ديگر به منبر نمىروى و به مردم حكم و حكومت نمىكنى. حاصل مطلب كسى كه در مجلس عشاق شركت نمايد و حاضر شود مجلس ديگر را فراموش مىكند.
…………………………