*غزل 256*
1- نَصیحــتی کُنَـمَت بِشنو و بَهانه مگیر
هر آن چه، ناصِحِ مُشفِق بگویَدَت، بپذیر
2-زِ وَصــلِ رویِ جوانان تَمـَـتُّعی بــردار
که در کَمینگَهِ عُمر است، مَکرِ عالَمِ پیر
وصالِ رویِ جوانان غنیمتی دانید
که در کَمینگَهِ عُمر است، مَکرِ عالَمِ پیر
*نگفتمت که حذر کن زِ زلفِ یارای دل
که می کشند در این حلقه باد در زنجیر
نَعــیمِ هـر دو جهان پیشِ عاشقان به دوجو
که آن مَتاعِ قلیل است و این بهایِ کَثیر
نَعــیمِ هـر دو جهان پیشِ عاشقان به دوجو
که این مَتاعِ قلیل است و آن عَطایِ حَقیر
3-نَعــیمِ هـر دو جهان پیشِ عاشقان بِجُوی
که این مَتاعِ قلیل است و آن عَطایِ کثیر
4-مُعاشری خوش و رودی بِساز میخواهم
که دَردِ خویش بگــویم به نالة بَم و زیر
بر آن سَرَم که نَنوشم مَی و گُنَه نکنم
اگــر مـُوافقِ تَدبیــرِ من رَوَد تقـدیر
5- بر آن سَرَم که نَنوشم مَی و گُنَه نکنم
اگــر مـُوافقِ تَدبیــرِ من شود تقـدیر
6-چو قِسمَتِ اَزَلــی بــی حُضـورِ ما کردند
گر اندکی نه به وِفقِ رضاست، خُرده مگیر
7-چو لاله در قَدَحَم ریز ساقیا مَی و مُشک
که نَقــشِ خالِ نِگارم نــمیرود زِ ضَمیر
بیار ساغــرِ یاقوت و فیضِ دُرِّ خـوشاب
حَسود گو کَرَمِ آصِفی ببین و بمیر
8- بیار ساغــرِ دُرِّ خـوشاب، ای ساقی
حَسود گو کَرَمِ آصِفی ببین و بمیر
9 – به عزمِ توبه نهادم قَدَح زِ کَف صَد بار
ولـی کرشمـة ساقـی نمیکند تَقصیر
10- مَــیِ دوسالــه و مَحــبـوبِ چارده ساله
همین بَس است مرا، صحبتِ صغیر و کبیر
دِلِ رمیدة ما را کـه پیــش میگیرد؟
خبر دهید به مجنونِ جَسته از زنجیر
11- دِلِ رمیدة ما را کـه پیــش میگیرد؟
خبر دهید به مجنونِ خَسته از زنجیر
12-حَدیثِ توبه در این بَزمگَه مگو حافظ
که ساقیانِ کَمان ابرویَت زنند به تیر
*******************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ( بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)
1- نَصیحــتی کُنَـمَت بِشنو و بَهانه مگیر
هر آن چه، ناصِحِ مُشفِق بگویَدَت، بپذیر
موضوع بیت:نصیحت و پندپذیری(نصیحت و پندپذیری سالک از پیر)
مضمون بیت: پند و پندپذيري
معنی واژگان:بهانه مگير: عذر مياور/ ناصح: پنددهنده/ مشفق: مهربان.
آرایه ها: ارتباط اشتقاقي در ناصح و نصيحت
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب»
معنی بیت: خوشی زندگانی دو جهانی نزد عاشقان حق بیک جو ارزد و وزنی ندارد، چه این دو نعیم کالائی ناچیز و اندکست، ولی آن عطیه یعنی عشق الهی دهشی گرانقدر و ارزنده است.
……………………………….
2-زِ وَصــلِ رویِ جوانان تَمـَـتُّعی بــردار
که در کَمینگَهِ عُمر است، مَکرِ عالَمِ پیر
موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت
مضمون بیت: وصال معشوق جوان
معنی واژگان:وصل: رسيدن به معشوق، وصال/ تمتّع: بهره مندي/ کمين گه: مخفف کمين گاه، جايي که دشمن براي حمله آماده شده است.
آرایه ها: تضاد يا طباق در جوان و پير
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: از وصال روي جوانان زيبا بهره اي بگير، زيرا مکر و حيله اين دنياي پير و فرسوده پيوسته در کمين عمر توست تا آن را غارت کند.
محصول بيت ــ از وصال روى جوانان فايدهاى برگير: از وصال دلبرها لذت ببر زيرا كه مكر عالم پير در كمينگاه عمرست. مراد اين است كه اين چرخ غدار و اين عالم مكار پيوسته قصد هلاك تو را دارد و در كمين عمر توست چنان كه هر روز و هر ساعت چندين نفر را هلاك مىنمايد، با اين وصف پيش از مرگت از معاشرت جوانان لذت ببر.
……………………………….
3-نَعــیمِ هـر دو جهان پیشِ عاشقان بِجُوی
که این مَتاعِ قلیل است و آن عَطایِ کثیر
موضوع بیت:اولیای الهی (اولیای الهی دارای بالاترین درجاتند)- مراتب عبادت کنندگان
مضمون بیت: عشق و ارزش آن
معنی واژگان:نعيم: نعمت: وسيله ي خوشگذراني/ متاع: کالا، جنس/ قليل: کم، مختصر/ عطا: بخشش، عطيّه/ کثير: زياد
آرایه ها: نوعی جناس وزنی در نعيم و قليل و کثير / در بيت لفّ و نشر مشوّش وجود دارد/ تضاد در قليل و کثير
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ي» و آواي «آ»
معنی بیت: نعمت ها و خوشي هاي اين جهان که متاع قليل است و آن جهان که متاع کثير است در مقابل عشق عاشقان به اندازه ي يک جو نمي ارزد.
محصول بيت ــ در نزد عاشقان ارزش نعمت هر دو جهان به اندازه يك جو است زيرا نعمت دو دنيا پيش عشق متاع بسيار كوچك و ناچيز است. حتى يك جو گرانبهاتر از آن است. مراد اين است: عشاق يك جو محبت جانان را با نعمت دو جهان عوض نمىكنند.
…………………………………..
4-مُعاشری خوش و رودی بِساز میخواهم
که دَردِ خویش بگــویم به نالة بَم و زیر
موضوع بیت:همنشینی(همنشین خوب محرم راز است)
مضمون بیت: ساز و درد دل
معنی واژگان:معاشر: همنشين/ خوش: دلپذير/ رود: سازي است که به آن بربط يا عود مي گويند/ بساز: آماده، کوک شده/ بم و زير: لغتاً به معني صداي کلفت و نازک است امّا در اينجا به معني دو رشته ي تار نازک و قطور بربط است.
قواعد: معاشر : اسم فاعل از معاشرت، موصوف، خوش صفت آن/ بساز:صفت مرکب از پیشوند به + اسم (ساز)، رود موصوف؛ رودسازی معروف بوده است از سازهای زهی
آرایه ها: تناسب در معاشر و رود و ساز و بم و زير و گفتن / تضاد يا طباق در بم و زير
واج آرایی:تکرار حرف «ر»
معنی بیت: همنشینی دلپذیر و رودی خوش آهنگ و نوا میخواهم تا اندوه درون را با نغمة زیر و بم بیان کنم.
……………………………..
5- بر آن سَرَم که نَنوشم مَی و گُنَه نکنم
اگــر مـُوافقِ تَدبیــرِ من شود تقـدیر
موضوع بیت:عصمت (عصمت اکسیر اعظم الهی است و نایاب است)
مضمون بیت: رندي حافظ و اشاره به جبر
معنی واژگان:بر آن سرم: قصد دارم/ تدبير: فکر و انديشه، نقشه و طرح/ تقدير: سرنوشت
آرایه ها: سر: مجاز مرسل، ذکر محل(سر) و ارادة حال(قصد)/نوعی تضاد در تدبير و تقدير
واج آرایی: تکرار حرف «ن» در مصراع اوّل
معنی بیت: قصد دارم که باده نخورم و گناهی مرتکب نشوم، اگر چاره اندیشی من با حکم سرنوشت سازگار افتد، کنایه از این است که می نوشیدن من مقدر بوده است.
………………………………..
6-چو قِسمَتِ اَزَلــی بــی حُضـورِ ما کردند
گر اندکی نه به وِفقِ رضاست، خُرده مگیر
موضوع بیت:مقام صبر (تن به جباریّت خدا دادن)
مضمون بیت: جبر و رضا
معنی واژگان:قسمت: سرنوشت، بخت/ ازلي: منسوب به روز ازل، روز آغاز خلق جهان، روز بي آغاز هستي/ به وفق: مطابق/ رضا: خشنودي، ميل، خواسته/ خرده مگير: ايراد مگير
قواعد: قسمت ازلی: موصوف و صفت نسبی
آرایه ها: تناسب و ظرافت در اندکي و خرده / تناسب در قسمت کردن و بي حضور و نه به وفق رضا
معنی بیت: چون در روز ازل نوش و نیش را بی حضور ما قسمت کردند، پس اگر بخش تو چندان بدلخواه نیست، خرده نباید گرفت.
………………………………….
7-چو لاله در قَدَحَم ریز ساقیا مَی و مُشک
که نَقــشِ خالِ نِگارم نــمیرود زِ ضَمیر
موضوع بیت:عشق (دوام عاشقی )
مضمون بیت: خال معشوق
معنی واژگان:قدح: جام شراب/ نگار: معشوق زيبارو/ ضمير: خاطر، دل/ در جام شراب کمي مشک مي ريخته اند که گاهي براي معطّر کردن شراب بوده است و گاهي سب بيهوشي نوشنده ي چنين شرابي مي شده است که در اينجا مي تواند منظور بيهوشي و فراموشي باشد / مير در «نميرود» و «ضمير» خوش آهنگي ايجاد کرده است
آرایه ها: وسط گل لاله سياه است که به مشک تعبير شده است و شبنم ميان لاله به شراب تشبيه شده است. / از طرف ديگر چهره ي معشوق به شراب و خال او به مشک تشبيه (مضمر) شده است./ تناسب در لاله و قدح و مي و مشک /تناسب در نقش و خال و نگار
معنی بیت: آنگونه که لاله در ساغر خود می و مشک دارد، تو هم ای ساقی، در جام من بیاد خال مشکین یار باده و مشک سوده بریز که این صورت هیچگاه از آینة دلم محو نمیشود.
……………………………………..
8- بیار ساغــرِ دُرِّ خـوشاب، ای ساقی
حَسود گو کَرَمِ آصِفی ببین و بمیر
موضوع بیت:وصل (بادۀ وصل)
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:ساغر: پياله ي شرب/ درّ خوشاب: مرواريد خوش آب و رنگ/ در اين بيت هم مي تواند اشاره به خود شراب باشد و هم اشاره به جام شراب/ گو … ببين و بمير: ببيند و بميرد/ کرم: بخشش، بزرگواري/ آصفي: منسوب به آصف که در اينجا به معني مطلق وزير است و مقصود وزير زمان است.
قواعد: کرم آصفی: موصوف و صفت
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «آ»
معنی بیت: ای ساقی، جام پر از مروارید آبدار و درخشان را که دهش آصف زمان است بیاور و بگذار که حاسد این بخشش گرانمایه را بنگرد و از غصه بمیرد.
…………………………………..
9- به عزمِ توبه نهادم قَدَح زِ کَف صَد بار
ولـی کرشمـة ساقـی نمیکند تَقصیر
موضوع بیت:بادۀ تجلی(کرشمۀ ساقی توبه از قدح نوشی را می شکند)
مضمون بیت: کرشمه ي ساقي زيبارو
معنی واژگان:عزم: قصد/ قدح: جام شراب/ صدبار: کنايه از دفعات مکرّر/ کرشمه: ناز و غمزه، به گوشه ي چشم اشاره کردن/ تقصير نمي کند: کوتاه نمي آيد، حق دل بردن را کاملاً ادا مي کند.
معنی بیت: صد بار بقصد بازگشت از میگساری جام باده را از دست فرو نهادم، اما ناز و غمزه ساقی در این میان برای شکستن توبة من کوتاهی نمیکند.
………………………………
10- مَــیِ دوسالــه و مَحــبـوبِ چارده ساله
همین بَس است مرا، صحبتِ صغیر و کبیر
موضوع بیت: بادۀ تجلی(کرشمۀ ساقی تأمین کنندۀ سعادت)
مضمون بیت: شراب و يار
معنی واژگان:مي دوساله: شرابي که کهنگي آن به دو سال برسد/ محبوب چارده ساله: يار و معشوقي که چهارده سالش باشد/ بس: کافي/ صحبت: همنشيني/صغير و کبير: کوچک و بزرگ.
آرایه ها: بعضي براي مي دوساله و محبوب چارده ساله تعبيراتي مي کنند که چندان مناسبتي ندارد/ لفّ و نشر در بيت وجود دارد يعني صغير به مي دوساله و کبير به محبوب چارده ساله مربوط است واج آرایی:تکرار آواي «s» و «آ»
معنی بیت: می کهن دو سال در خم آرمیده و معشوق جوان چهارده ساله مرا از مصاحبت خرد و بزرگ همانا کفایت میکند؛ یا باین معنی باشد که مصاحبت همین صغیر ( می دو ساله) و کبیر (محبوب چارده ساله) برای من کافیست برخی برای این بیت تعبیر عرفانی کرده اند.
…………………………….
11- دِلِ رمیدة ما را کـه پیــش میگیرد؟
خبر دهید به مجنونِ خَسته از زنجیر
موضوع بیت:قرار و بیقراری (قرار از معشوق بیقراری از عاشق دایم است )
مضمون بیت: دل عاشق
معنی واژگان:دل رميده: دلي که به جهت عشق رميده و سر به بيابان گذاشته است/ پيش مي گيرد: جلو آن را مي گيرد و او را به راه مي آورد/ مجنون: قيس بن بني عامر که از عشق ليلي ديوانه شد/ خسته: مجروح
آرایه ها: اشاره است به اين که دل رميده همچون مجنون شايسته ي زنجير است/ در زمان قديم به دست و پاي ديوانگان زنجير مي زده اند تا به ديگران آزاد نرسانند/تناسب در رميده و مجنون و زنجير و خسته
واج آرایی: تکرار حرف «ر»
معنی بیت: به من که مانند مجنون در زنجیر محبت مجروح و گرفتار مانده ام، خبری برسانید که چه کسی میتواند از دل بی قرار و آرام ما نگهداری و پرستاری کند.
……………………………
12-حَدیثِ توبه در این بَزمگَه مگو حافظ
که ساقیانِ کَمان ابرویَت زنند به تیر
موضوع بیت: بادۀ تجلی(کرشمۀ ساقی توبه از قدح نوشی را می شکند)
مضمون بیت: توبه از شراب
معنی واژگان:حديث: سخن، موضوع/ بزمگه: مجلس بزم
آرایه ها: تناسب درکمان و تير / تناسب در بزمگه و ساقيان کمان ابرو
واج آرایی: تکرار حرف «ب»
معنی بیت: به من که مانند مجنون در زنجیر محبت مجروح و گرفتار مانده ام، خبری برسانید که چه کسی میتواند از دل بی قرار و آرام ما نگهداری و پرستاری کند.
…………………………..