- *غزل 231*
1- گفتم غَمِ تو دارم، گفتا: غَمَت سَر آید
گفتم که ماهِ من شو، گُفتا: اگر بَرآید
گفتم: زِ مِهــروَرزان رَسمِ وَفا بیاموز
گفتا: زِ ماهرویان این کار کمتر آید
2- گفتم: زِ مِهــروَرزان رَسمِ وَفا بیاموز
گفتا: زِ خوب رویان این کار کمتر آید
3- گفتم که بــر خیالَت راهِ نَظَـر ببنـدم
گفتا که شَب رُو است او از راه ِدیگر آید
گفتم که کُفرِ زُلفَت گُمراهِ عالَمَم کرد
گفتا: اگــر بِدانـی، هَم اوت رهبـر آید
4- گفتم که بویِ زُلفَت گُمراهِ عالَمَم کرد
گفتا: اگــر بِدانـی، هَم اوت رهبـر آید
گفتم: خوشا هَوایـی کَز باغِ حُسن خیزد
گفتا: خنک نَسیمی کز کویِ دلـبر آید
5- گفتم: خوشا هَوایـی کَز بادِ صُبح خیزد
گفتا: خنک نَسیمی کز کویِ دلـبر آید
6- گفتم که نوشِ لَعلَت، ما را به آرزو کشت
گفتا: تو بَندگی کن کو بنده پرور آید
7- گفتم: دلِ رَحیمَت کِی عَزمِ صُلح دارد؟
گفتا: مَگـوی با کس، تا وقتِ آن درآید
8- گفتم: زَمانِ عِشرَت دیدی که چون سَرآمد
گفتا: خَموش حافظ کاین غُصّه هم سر آید
*******************************
وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن( بحر مضارع مثمن اخرب)
1- گفتم غَمِ تو دارم، گفتا: غَمَت سَر آید
گفتم که ماهِ من شو، گُفتا: اگر بَرآید
موضوع بیت:غم عشق در برابر غم دنیایی – عشق (وصل دیریاب)
مضمون بیت: وعده ي مشروط معشوق
معنی واژگان: غم تو دارم: به اندوه جدائی تو گرفتارم/سرايد: به پايان مي رسد/ ماه من: معشوق زيبايي که اختصاص به «من» دارد/ برآيد: امکان داشته باشد، مقدور باشد
آرایه ها: ایهام تناسب در برآید به معني طلوع کند ، با کلمه ي «ماه» / نوعی جناس در برآيد و سرآيد
در این غزل به طور کلی از صنعت مناظره استفاده شده است.
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «گ» و «ر»
معنی بیت: به یار گفتم که ماه تابان شب تار من باش،پاسخ داد اگر دست دهد و ممکن شود.
……………………
2- گفتم: زِ مِهــروَرزان رَسمِ وَفا بیاموز
گفتا: زِ خوب رویان این کار کمتر آید
موضوع بیت:عشق (از عاشق وفا از معشوق جفا)
مضمون بیت: وفا و زيبارويان
معنی واژگان:مهرورزان: عاشقان/ رسم: راه، طريق/ خوبرويان: زيبارويان/ این کارکمترآید: این کار هرگزساخته نیست
قواعد: این کارکمترآید: کمترقید تقلیل در این جا مفید نفی مطلق.
آرایه ها: در ترکيب مهرورزان کلمه ي «مهر» ايهام دارد چون معني خورشيد هم مي دهد (=خورشيدپرستان)
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: به او گفتم از دوستان مهربان و عاشقان حقيقي راه و رسم وفاداري را بياموز و او در جواب گفت که اين کار از معشوقان زيبارو کمتر ساخته است.
محصول بيت ــ به جانان گفتم از مهربانان راه و رسم وفا ياد بگير. در جوابم گفت اين كار از ماهرويان كمتر آيد. يعنى ماهرويان وفادار نمىشوند و بلكه جفاكارند.
…………………………..
3- گفتم که بــر خیالَت راهِ نَظَـر ببنـدم
گفتا که شَب رُو است او از راه ِدیگر آید
موضوع بیت:عشق(لطافت خیال معشوق و نفوذ آن در عاشق )
مضمون بیت: خيال معشوق و ذهن عاشق
معنی واژگان:خيال: تصور خيالي/ راه نظر: راه نگاه، راه ديده/ شبرو: عيار، دزد چابک شبانه
آرایه ها:تکرارملیح «راه» /نوعی تناسب در شبرو با راه و بستن و آيد / در این بیت آرایه تشخیص وجود دارد.
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و آواي «آ»
معنی بیت: به یار خطاب کردم که صورت خیالی تو را در عرصۀ فکر راه نخواهم داد. پاسخ داد که خیال من شبگردی عیار و چابک دست است و به طریق دیگر درآید و دل از تو برباید.
……………………………
4- گفتم که بویِ زُلفَت گُمراهِ عالَمَم کرد
گفتا: اگــر بِدانـی، هَم اوت رهبـر آید
موضوع بیت: عروه الوثقی(زلف یار ریسمان هدایت الهی است- چنگ یازی به ریسمان محکم الهی)
مضمون بیت: بوي زلف يار
معنی واژگان:زلف: نشانه اي از کثرت است و کثرت شخص را به وحدت مي رساند، اما اگر کسي در کثرت بماند البته گمراه است ولي از کثرت به وحدت رسيدن به مقصد دست يافتن است/ اوت: او تو را/ رهبر آيد: راهنما مي شود.
آرایه ها: تضاد یا طباق ميان گمراه و رهبر / در «بوی زلف» حس آمیزی وجود دارد/رهبر آمدن زلف دارای تشخیص است.
معنی بیت: به یارگفتم که بوی دلفریب گیسوی تو مرا به بیراهه در جهان کشید، پاسخ داد: اگرآگاه شوی این گمراهی عین راه یافتگی است و خودمایۀ راهنمائی تو خواهدگشت؛ شاید مراد از بوی زلف به استعاره علائق و دلبستگی های بسیار این جهانی باشد یعنی سرانجام این کثرت تو را به وحدت رهبری خواهد کرد.
…………………….
5- گفتم: خوشا هَوایـی کَز بادِ صُبح خیزد
گفتا: خنک نَسیمی کز کویِ دلـبر آید
موضوع بیت:نفحات ربّانی(ترجیح نفحات ربّانی بر بادبهاری )
مضمون بیت: باد صبا و بوي کوي يار
معنی واژگان:خوشا: چه خوش و دلپذير است/هوا: علاوه بر معني معمولي معني «عشق» هم مي دهد /باد صبح: باد بامدادي، باد صبا که از سوي معشوق پيام آور است/ خنک: خوشا، چه خوش و دلپذير است، البته خنک به معني «سرد دلپذير» هم هست که در اينجا نوعي ايهام به شعر مي دهد/ نسيم: بو، باد ملايم/ دلبر: دلدار، معشوق
آرایه ها: تناسب در خوشا و خنک /تناسب در هوا و باد صبح و خنک و نسيم /ایهام در نسیم / هوا معنی ایهامی ازعشق دارد/ بیت دارای موازنه است.
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «خ» و آواي «آ»
معنی بیت: به يار گفتم که راه ورود خيال تو را بر چشمانم خواهم بست و او گفت او شب گردي عيّار است و از راه ديگر وارد مي شود.
محصول بيت ــ گفتم كه بر خيالت راه نظر ببندم، يعنى براى اينكه خيالت از راه نظر به خاطرم نرسد راه نظر را مىبندم. جانان جواب داد كه خيال من شبروست يعنى يك عيار پرفن و بسيار داناست و از راه ديگر داخل مىشود. يعنى عشق و محبت همان با ديدن حاصل نمىشود بلكه آدم از راه گوش هم عاشق مىشود. حاصل معنى، تعشق منحصر به نظر نيست با شنيدن هم عشق پيدا مىشود.
…………………
6- گفتم که نوشِ لَعلَت، ما را به آرزو کشت
گفتا: تو بَندگی کن کو بنده پرور آید
موضوع بیت:تبعیّت – مقام بندگی (معشوق بنده پروراست )
مضمون بیت: لبان معشوق
معنی واژگان:نوش: شيريني/ بندگي: اطاعت/ بنده پرور: هوادار اطاعت کنندگان و بندگان/ وعده ي معشوق اين است که اگر بوسه اي در کار نباشد سخن مساعد و خوشدل کننده هست
قواعد:کشت: فعل ماضي در معني مضارع يا آينده (مستقبل محقق الوقوع) خواهد کشت، مي کشد.
آرایه ها: لعل: استعاره است از لب/تشخیص
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ن»
معنی بیت: به یارگفتم: لب لعل نوشین تو ما را در اشتیاق هلاک کرد. پاسخ داد تو همچنان در خدمت و طاعت بکوش که لب من آئین دلجوئی از خدمتگزاران را نیک می داند؛ حافظ در غزل دیگر فرماید:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
………………………….
7- گفتم: دلِ رَحیمَت کِی عَزمِ صُلح دارد؟
گفتا: مَگـوی با کس، تا وقتِ آن درآید
موضوع بیت:انتظار (درانتظار لطف یار)
مضمون بیت: وعده ي آشتي
معنی واژگان:رحيم: مهربان/ عزم: اراده/ صلح: آشتي/. درآيد: فرارسد
قواعد: رحیم: صفت دل.
آرایه ها: تناسب در رحيم و صلح /تشخیص در دل رحیم
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» و نزدیکی مخرج آن ها.
معنی بیت: به او گفتم دل رحيم و مهربانت چه وقت قصد صلح و آشتي دارد؟ و او گفت اين راز را با کسي بازگو مکن تا زمان مناسب آن فرابرسد.
محصول بيت ــ به جانان گفتم دل رحيمت كى قصد صلح دارد، يعنى چه وقت نيت صلح را مىبندد و اقدام به صلح مىكند. گفت اين را به كسى مگو تا زمان صلح برسد يعنى با تو مصالحه خواهيم كرد اما تا صلح نكردهايم اين راز را به كسى افشا مكن.
………………………………..
8- گفتم: زَمانِ عِشرَت دیدی که چون سَرآمد
گفتا: خَموش حافظ کاین غُصّه هم سر آید
موضوع بیت: وصل و هجران (ناپایداری وصل و هجران )
مضمون بیت: وعده ي معشوق
معنی واژگان:عشرت: عيش و کامراني، معني ديگر آن معاشرت و همنشيني است /چون: چگونه/ خموش: خاموش باش ساکت باش/ عشرت معنی ایهامی عیش ومعاشرت دارد
آرایه ها: جناس در سرآمد و سرآيد
واج آرایی: تکرار آوای «S» در مصراع دوم
معنی بیت: دم درکش که اندوه به پایان رسیدن روزگار عشرت نیزسپری خواهدشد و بار دیگر ایام وصال فرازآید: در این غزل صنعت سؤال و جواب مراعات شده است.
………………….