• *غزل 230*

1-  اگر به بادة مُشکین دلم کَشد شاید

                    کـه بـویِ خیــر ز زُهدِ ریا، نمی‌آید

جَهانیان همه گو مَنعِ من کنید از عشق

                مـن آن کــنم که خداوندگــار فـرماید

2-  جَهانیان همه گر مَنعِ من کنند از عشق

                مـن آن کــنم که خداوندگــار فـرماید

3-  طَمَع ز فِیضِ کَرامت مَبُر، که خُلقِ کَریم

                    گـُنَه بـِبـَخشـَـد و بر عاشقان ببخشاید

طَمَع ز فِیضِ کَرامت مَبُر، که خُلقِ کَریم

                            گـُنَه نَپُرسَد و بر عاشقان ببخشاید

4- مُقیمِ حَلقة ذکر است دل بدان امّید

                        کــه حلقه‌ای ز سرِ زلفِ یار بگشاید

5-  تو را که حُسنِ خداداده هست و حجلة بخت

           چـه حاجــت اسـت که مـَشّاطـه‌ات بیاراید؟

6-چَمَن خَوش است و هوا دِلکَش است و مَی بی‌غَش

         کـُنون، بـِجُـز دلِ خَـوش هیـچ در نـمی‌باید

جمیله‌ایست عروسِ جهان، ولی هُش دار

            که این مُخَـدَّره در عَقدِکـس نمی‌پاید

7-  جمیله‌ایست عروسِ جهان، ولی هُش دار

            که این مُخَـدَّره در عَقدِکـس نمی‌آید

به لابه گفتمش، ای ماهِ من چه باشد اگر

               به بوسه ای ز تو دلخـسته‌ای بیاساید؟

8-  به لابه گفتمش، ای ماه رخ چه باشد اگر

               به یک شــکر ز تو دلخـسته‌ای بیاساید؟

9-  به خَنده گُفت که حافظ خدای را مَپَسَند

            کــه بـوسـة تـو رُخِ مـاه را بـیـالایـد

*******************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن(بحر مجتث مثمن مخبون اصلم)

1-  اگر به بادة مُشکین دلم کَشد شاید

                    کـه بـویِ خیــر ز زُهدِ ریا، نمی‌آید

موضوع بیت: خرابات و خانقاه در برابر هم  (بادۀ تجلی مقدمۀ وصال زهد ریایی مانع وصال)

مضمون بیت: زهد ريايي و شراب

معنی واژگان:باده: شراب/ مشکين: معطر، مشک آلود، گاهي در زمان قديم در شراب مشک مي ريخته اند/ دل کشيدن: ميل کردن دل/ شايد: شايسته است/ زهد ريا: زهد و تقوايي که با ريا و خودنمايي همراه باشد (زهد ريا مانند ظرفِ مست است و ترکيب زهد ريا درست و طبق دستور زبان فارسي است)

آرایه ها: ایهام تناسب در مشکين و بوي /تناسب در  بوي و دل کشيدن / تضاد در خیر و زهد ریا /حس آمیزی در بوی خیر.. به کار رفته است

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حروف «ي» و «ش»

معنی بیت: اگر دل من به نوشیدن شراب مشکبوی میل کند، شایسته است، چه از پارسائی ریاکارانه بوی نیکی نمی شنوم و درآن خوبی نمی بینم.

………………………

2-  جَهانیان همه گر مَنعِ من کنند از عشق

                مـن آن کــنم که خداوندگــار فـرماید

موضوع بیت:تبعیّت (فرمانبری از معشوق)

مضمون بیت: عشق و معلم عشق

معنی واژگان:جهانيان: مردم دنيا/خداوندگار: معشوق (حقيقي يا مجازي)

آرایه ها: خداوندگار: به استعاره مقصود جانان است که مالک دل عاشق شمرده می شود.

واج آرایی: تکرار حرف «ن» و آواي «آ»

معنی بیت: اگر همه ي مردم عالم، مرا از عشق ورزيدن منع کنند، به آن توجّهي نمي کنم و کاري را انجام مي دهم که خداوند و يا معشوق مي فرمايد

محصول بيت ــ اگر تمام مردم دنيا مرا از عشق منع كنند من ممنوع نمى‌شوم بلكه همان كار را مى‌كنم كه ارباب و آقايم به من دستور مى‌دهد. خلاصه من فرمانبر و فرمان‌پذير جانانم نه مردم. پس همين است كه دستور جانان را اجرا مى‌كنم نه حرف ديگران را.

……………………………….

3-  طَمَع ز فِیضِ کَرامت مَبُر، که خُلقِ کَریم

                    گـُنَه بـِبـَخشـَـد و بر عاشقان ببخشاید

موضوع بیت:خداوند و رحمت فراگیر او

مضمون بیت: اميدواري به خدا

معنی واژگان:طمع مبر: نااميد مشو/ فيض کرامت: جوشش چشمه ي بزرگواري/ خلق کريم: خوي بزرگوارانه/ ببخشايد: بخشايش خود را شامل مي کند.

آرایه ها: تناسب در فیض کرامت و خلق کريم و ببخشد و ببخشايد / طمع مبر کنایه از نا امید نشو می باشد/تناسب و تضاد در گناه و بخشیدن

واج آرایی: تکرار حرف «ک» و «م» در مصراع اول و حرف «ش»و «ب» در مصراع دوم

معنی بیت: از بهره رسانی کرم و رادخوئی نومید مباش چه خوی نیک و کریمانۀ یار خطاها را عفو می کند و بر بیدلان رحمت می آورد.

……………………………….

4- مُقیمِ حَلقة ذکر است دل بدان امّید

                        کــه حلقه‌ای ز سرِ زلفِ یار بگشاید

 موضوع بیت:تهذیب نفس (مراقبه مقدمۀ راهیابی به خلوت وصل)

مضمون بیت: :(دعا براي وصال) (زلف معشوق).

معنی واژگان:مقيم: جاگرفته، اقامت گزيده/ حلقه: محفل، مجمع/ ذکر: دعا و ورد و ياد خدا/ حلقه: (در مصراع دوم) پيچ و تاب زلف/ حلقه گشودن: دست در حلقه ي زلف کردن، به وصال رسيدن

آرایه ها: جناس در ميان حلقه و حلقه / تناسب در حلقه و زلف و دل و گشودن /در بیت تشخیص به کار رفته است/حلقه گشودن در مفهوم کنایی به کار رفته است (وصال)

واج آرایی: تکرار حرف «د» در مصراع اول و تکرار حرف«s» و آوای «z» و نزدیکی مخرج آن ها

معنی بیت: دل در مجمع یاد محبوب پیوسته نشسته است، به امیدی که از گیسوی یار گرهی بازکند و دستی در آن خم زلف زند.

……………………………….

5-  تو را که حُسنِ خداداده هست و حجلة بخت

           چـه حاجــت اسـت که مـَشّاطـه‌ات بیاراید؟

موضوع بیت:اولیای الهی (اولیای الهی دارای حسن خدادادهستند )

مضمون بیت: روي زيبا و بخت مساعد

معنی واژگان:حسن: زيبايي/ مشّاطه: آرايشگر/ بيارايد: آرايش کند

آرایه ها: حجله ي بخت: بخت به حجله تشبيه شده است يعني همواره در حصار بخت مساعد هستي/تناسب در حسن و حجله و بخت و مشاطه و آراستن

واج آرایی: تکرار آواي «t» و حرف «د»

معنی بیت: تو را که خداوند زیبا آفریده است و بخت بلند تو در خانۀ آراستۀ توفیق جای دارد دیگر نیازی نیست که آرایشگر به آراستن تو بپردازد؛

به گفتۀ سعدی در دیباچۀ گلستان:

( حاجت مشاطه نیست روی دلارام را).

……………………

6-چَمَن خَوش است و هوا دِلکَش است ومَی بی‌غَش

         کـُنون، بـِجُـز دلِ خَـوش هیـچ در نـمی‌باید

موضوع بیت:فراهم آمدن شرایط وصل ( بهره وری از شرایط وصل )

مضمون بیت: بهار و دل خوش

معنی واژگان:چمن: باغ/ خوش: دلپذير/دلکش: جذّاب/ بيغش: ناب، خالص/ درنمي بايد: لازم نيست

قواعد: بی غش: صفت مرکب از بی (پیشوند سلب و نفی)+ غش در سیاق فارسی به معنی آلودگی و ناپاکی، می موصوف.

آرایه ها: تناسب در چمن و هوا و مي  / سجع و تناسب در خوش و دلکش و بيغش

واج آرایی: تکرار «ش» در مصراع اول و تکرار «د» در مصراع دوم.

معنی بیت: حال که باغ، سبز و پرگل است و هوا دل پذير و مي صاف و بي غش مهيّاست، به غير از يک دل آسوده و آرام چيز ديگري لازم و ضروري نيست.

محصول بيت ــ چمن خوش و هوا دلكش و شراب صاف است حالا ديگر به جز دل خوشى هيچ چيز لازم نيست. يعنى همه نوع اسباب عيش و عشرت مهياست فقط صفاى خاطر لازم است.

…………………………..

7-  جمیله‌ایست عروسِ جهان، ولی هُش دار

            که این مُخَـدَّره در عَقدِکـس نمی‌آید

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن (عارف به دنبال طلب دنیا نیست)

مضمون بیت: دنياي بيوفا

معنی واژگان:جميله: زن زيبا/ هش دار: به هوش باش/ مخدّره: خانم، زن، پرده نشین،

قواعد: جمیله : زیبا مؤنث جمیل/عروس جهان: اضافه ي تشبيهي است يعني جهان به عروس تشبيه شده است/ مخدره: اسم مفعول از تخدیر، مصدر باب تفعیل، صفت جانشین موصوف(عروس).

 آرایه ها: تناسب در جميله و عروس و مخدّره و عقد/در بیت آرایه تشخیص به کار رفته

 ا ست.

واج آرایی: تکرار حرف «ر»

معنی بیت: عروس دنیا زیبا روئی است اما به هوش و آگاه باش که این پرده نشین دلربا پیمان زناشوئی با کسی به سرنمی برد؛

سعدی گوید:

دنیا زنی است عشوه گرو دل ستان ولی

               با هیچ کس به سر نبرد عهد شوهری

………………………………….

8-  به لابه گفتمش، ای ماه رخ چه باشد اگر

               به یک شــکر ز تو دلخـسته‌ای بیاساید؟

موضوع بیت:عنایت (تمنای وصال)

مضمون بیت: معشوق طنّاز و بوسه خواستن از او

معنی واژگان:لابه: التماس/ ماهرخ: کسي که چهره اش مانند ماه است/ چه باشد اگر…: چه ضرري دارد اگر … /شکر: بوسه/ ضمنا در زمان قديم شکر به عنوان دارو هم مصرف مي شده است/ دلخسته: عاشق مجروح دل، عاشق دل ريش/ بياسايد: آرامش يابد/ خداي را: براي خدا، تو را به خدا/ بيالايد: آلوده کند.

آرایه ها: شکر استعاره از بوسه است.

واج آرایی: تکرار حرف «ب»

معنی بیت: با عجز و نیازگفتم: ای مه جبین، اگر با یک بوسۀ شکرین خسته دلی از تو به آرامشی برسد، تو را زیانی نخواهد داشت.

……………………………..

9-  به خَنده گُفت که حافظ خدای را مَپَسَند

            کــه بـوسـة تـو رُخِ مـاه را بـیـالایـد

موضوع بیت:عشق (معشوق لطیف )

مضمون بیت: لطافت معشوق و ناشایستگی عاشق

معنی واژگان: خدای را مپسند: تو را به خدا، سوگند راضی مشو/بیالاید:آلوده سازد.

آرایه ها: ماه:در اینجا به استعاره مراد یار ماهروی است.

معنی بیت: با خنده گفت: اي حافظ، به خاطر خدا راضي مشو که بوسه ي تو چهره ي زيباي چون ماه معشوق را آلوده کند.

محصول بيت ــ من كه از جانان بوسه خواستم با خنده گفت اى حافظ محض خاطر خدا روا مدار كه بوسه تو روى ماه را آلوده كند. يعنى تو لايق آن نيستى كه به روى من بوسه زنى زيرا من شاهم و تو يك گدا.

………………………………………………..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا