- *غزل 228*
1- گر من از باغِ تو یک میوه بچینم چه شود؟
پیــشِ پـایی به چِـراغِ تـو ببینم، چه شود؟
2- یا رب انـدر کـَـنَفِ سـایة آن سـروِ بلند
گـر مـنِ سوخـته یـک دم بنشینم، چه شود؟
آخـِـر ای خـاتــمِ جمشـیدِ همایون آثار
گـر فِتـَد عکـسِ تـو بر لَعلِ نگینم، چه شود؟
3- آخـِـر ای خـاتــمِ جمشـیدِ همایون آثار
گـر فِتـَد عکـسِ تـو بر نقشِ نگینم، چه شود؟
4-واعظِ شهـر چـو مِهـرِ مَلِـک و شَحنه گُزید
مــن اگــر مِهرِ نگــاری بِگـُزینم، چـه شود؟
عقلم از خانه به دررفت و اَگَر مَی این است
دیدم از پیش کـه در خانة دینـم، چه شود؟
5- عقلم از خانه به دررفت و گر مَی این است
دیدم از پیش کـه در خانة دینـم، چه شود؟
6- صَرف شد عُمـرِ گران مایه به معشوقه و مَی
تا از آنـم چه به پیش آید از اینـم چه شود؟
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نَشُد
حافظ ار نیـز بـداند که چُنیــنم، چـه شود؟
7- خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیـز بـداند که چُنیــنم، چـه شود؟
* * * * * *
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن(بحر رمل مثمن مخبون محذوف)
1- گر من از باغِ تو یک میوه بچینم چه شود؟
پیــشِ پـایی به چِـراغِ تـو ببینم، چه شود؟
موضوع بیت:عنایت (تمنای وصل)
مضمون بیت: جمال يار و بوسه ي او
معنی واژگان:باغ: مقصود زيبايي معشوق است/ چه شود؟ چه زياني دارد؟.
آرایه ها: باغ تو: به استعاره مقصود بوستان وصال تو/ ميوه: استعاره اي است از «بوسه»/ چراغ: استعاره است براي نور جمال معشوق/ تناسب در باغ و ميوه و چيدن با/تناسب در چراغ و پيش پا و ديدن
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ي»
معنی بیت: اي معشوق، اگر من از باغ وجود تو بهره اي ببرم و بوسه اي بچينم، چه مي شود؟ و اگر با روشني چهره ي درخشان تو پيش پاي خود را ببينم، چه خواهد شد؟
محصول بيت ــ اگر من از باغ جمال تو يك بوسه بگيرم چه مىشود. يعنى به تو چه نقصانى مىرسد و اگر با ضيا و نور تو جلو پايم را ببينم چه مىشود. يعنى اگر با ضياء جمال تو مستضى شوم چه مىشود. خلاصه اگر از زيبائى تو بهرهمند و منتفع شوم چه مىشود.
…………………………..
2- یا رب انـدر کـَـنَفِ سـایة آن سـروِ بلند
گـر مـنِ سوخـته یـک دم بنشینم، چه شود؟
موضوع بیت:عنایت (تمنای وصال)
مضمون بیت: آرزوي وصل
معنی واژگان:کنف: پناه/ سوخته: سوخته از آفتاب عشق/ يک دم: لحظه اي
قواعد: من سوخته: موصوف و صفت.
آرایه ها: سرو بلند استعاره است از يار خوش قد و قامت/تناسب در کنف و سايه و سرو و سوخته و نشستن
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ب» و «س»
معنی بیت: خدايا، اگر من عاشق دل سوخته لحظه اي در پناه سايه ي آن معشوق سرو قامت زيبا بنشينم و بياسايم، چه خواهد شد؟
محصول بيت ــ عجبا من سوختهدل اگر ساعتى در پناه سايه آن سرو بلند بنشينم چه مىشود. يعنى اگر در پناه وصال آن جانان يك نفس آرام و قرار بگيرم مگر طورى مىشود.
………………………………
3- آخـِـر ای خـاتــمِ جمشـیدِ همایون آثار
گـر فِتـَد عکـسِ تـو بر نقشِ نگینم، چه شود؟
موضوع بیت:عنایت (تمنای وصال- عزّت عاشق به عنایت معشوق است)
مضمون بیت: (ديدار با معشوق/ لبان معشوق).
معنی واژگان:آخر: عاقبت، بعد از همه ي سخنان/ جمشيد: مقصود حضرت سليمان است که در ادبيات فارسي اين دو تن يکي دانسته شده اند/ همايون آثار: همايون به معني مبارک و بابرکت است، يعني لباني که آثار (= سخنان) آن مبارک و خوشايند است/ عکس: انعکاس، پرتو/ معمولاً وقتي پرتو لبان معشوق بر نگين عاشق بيفتد زماني است که عاشق و معشوق با هم ملاقات مي کنند/ انگشتري حضرت سليمان مايه ي دولت و سلطنت است و لبان معشوق نيز دولت و سلطنت عاشق را در پي دارد
قواعد: همایون آثار صفت است برای خاتم/ جمشید مضاف الیه خاتم/ در شعر گاه مضاف الیه را پیش از صفت آورند
آرایه ها: خاتم: نگين انگشتر(ي) که معمولاً لبان معشوق را به جهت کوچکي آن به نگين تشبيه مي کنند/ترادف و تناسب در خاتم و نگين /تناسب در آثار و نقش و عکس /تلمیح به خاتم حضرت سلیمان(ع)
واج آرایی:تکرار آواي «آ» در مصراع اول و حرف «ن» در مصراع دوم و حرف «ي» در بيت
معنی بیت: ای انگشتری فرخنده اثر جمشید (سلیمان)، اگر پرتوی از تو بر رقم و نشان نگین من بیفتد و مرا به کام رساند، تو را زیانی ندارد.
……………………………….
4-واعظِ شهـر چـو مِهـرِ مَلِـک و شَحنه گُزید
مــن اگــر مِهرِ نگــاری بِگـُزینم، چـه شود؟
موضوع بیت:واعظ و حافظ در برابر هم (واعظ در پی مقام دنیایی ، حافظ در پی عزت عقبایی)
مضمون بیت: واعظ و حافظ، يکي به قدرت مادي توجه دارد و ديگري به نيروي عشق
معنی واژگان:واعظ: سخنران مذهبي (که بايد از ماديات و تعلقات دنيوي بر حذر باشد و با پادشاه و رئيس داروغه هاي شهر رابطه ي خوشي نداشته باشد)/ مهر: دوستي/ ملک: پادشاه/ شحنه: رئيس پاسبانها و داروغه هاي شهر/ گزيد: انتخاب کرد/ نگار: معشوق زيبارو که چهره اش مانند نگار (= نقاشي زيبا) است
آرایه ها:نوعی تضاد یا طباق در واعظ با ملک و شحنه
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «گ» و «ن»
معنی بیت: ای انگشتری فرخنده اثر جمشید (سلیمان)، اگر پرتوی از تو بر رقم و نشان نگین من بیفتد و مرا به کام رساند، تو را زیانی ندارد.
…………………………..
5- عقلم از خانه به دررفت و گر مَی این است
دیدم از پیش کـه در خانة دینـم، چه شود؟
موضوع بیت:بادۀ تجلی (بادۀ تجلی از بین برندۀ ایمان قشری است)
مضمون بیت: مي عشق و عقل و دين
معنی واژگان:خانه: در مصراع اول مقصود خانه ي وجود عاشق است/ ديدم: حدس مي زنم/ در خانه ي دينم چه شود: يعني براي دين من چه اتفاقي خواهد افتاد، يعني خراب خواهد شد (همان گونه که خانه دين واعظ شهر خراب شده است)
قواعد:خانه ي دين: اضافه ي تشبيهي است يعني «دين» به خانه تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در عقل و دين / جناسِ«در» در ترکيب «به در رفت» و «در» در مصراع دوم /جناس در دیدم و دینم /تکرار خانه / در مصرع اول عقل تشخیص دارد(جان بخشی به اشیاء)
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ي»
معنی بیت: خردم از جای برفت و اگر می چنین خاصیت شگرفی دارد، بیقین میتوانم پیش بینی کنم که در سرای دین من چه فتنه ای بپا خواهد کرد.
……………………………..
6- صَرف شد عُمـرِ گران مایه به معشوقه و مَی
تا از آنـم چه به پیش آید از اینـم چه شود؟
موضوع بیت: عشق (عشقبازی دایمی )-خداوند و رحمت او (امیدواری به رحمت بی منتهای الهی)
مضمون بیت: معشوقه و شراب
معنی واژگان:صرف شد: خرج شد/ گرانمايه: قيمتي، ذي قيمت، عزيز.
قواعد: آن …. و این: ضمیر اشاره بدور و نزدیک
آرایه ها: آن اشاره به «معشوقه» و «اين» اشاره به مي است (لفّ و نشر مرتب)/تناسب در صرف و گرانمايه
واج آرایی: تکرار حرف «م»
معنی بیت: عمر عزيز و گران بهاي من در راه مي و معشوق صرف شد، تا ببينم که از اين دو نصيب و بهره ي ما چه خواهد بود؟ يعني هيچ فايده و ثمري برايم نخواهد داشت.
محصول بيت ــ عمر عزيزم صرف مى و معشوقه شد يعنى در هواى اينها گذشت عجبا از دلبر چه پيش آيد و از مى چه حاصل شود. يعنى چه نتيجه از اينها حاصل شود، معلوم نيست.
…………………………………………
7- خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت
حافظ ار نیـز بـداند که چُنیــنم، چـه شود؟
موضوع بیت:عشق (رسوایی در عشق)
مضمون بیت: عشق و ديگران
معنی واژگان:خواجه: وزير
واج آرایی:تکرار حرف «ن»
معنی بیت: آقا و سرورم به راز عاشقي من پي برد و چيزي نگفت. حالا اگر حافظ هم از اين راز آگاه گردد، چه خواهد شد؟ خواجه به طعن و طنز مي گويد: همه از عاشقي او مطّلع شده اند. حالا اگر خود او نيز بداند، هيچ مانعي ندارد.
محصول بيت ــ خواجه فهميد كه من عاشقم اما هيچ چيزى نگفت يعنى سكوت كرد و حرفى نزد. اگر حافظ هم بداند كه من اينطورم چه مىشود. يعنى وقتى وزير بداند و چيزى نگويد حافظ بفهمد چه مىشود مهم نيست.
…………………………………..