*غزل 218*
1- در ازل هر کو به فِیضِ دولت ارزانی بُوَد
تا اَبـَـد جامِ مـُـرادش ،همـدمِ جانی بود
2- من همان ساعت که از مَی خواستم شد توبه کار
گفتم: این شاخ ار دهد باری، پشیمانی بود
3-خود گرفتم کَاَفکَنَم سَجّاده چون سوسن به دوش
همچو گل بـر خِرقه رنگِ مَی مسلمانی بود؟
4- بی چراغِ جام، در خلوت نمییارم نشست
زان که کُنجِ اهلِ دل باید که نورانی بود
همّتی عالی طلب، جامِ مُرَصَّع گو مباش
رِنــد را آبِ عِنـَب یاقـوتِ رُمّانـی بود
5- همّت عالی طلب، جامِ مُرَصَّع گو مباش
رِنــد را آبِ عِنـَب یاقـوتِ رُمّانـی بود
6- گر چه بیسامان نُماید کارِ ما، سَهلَش مبین
کاندر این کشور گِدایی رَشکِ سلطانی بود
7- نیک نامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مَدار
خودپسنـدی جانِ مـن بُـرهانِ نادانـی بود
مجلسِ اُنس و بهار و بحثِ عِشق اندر میان
جامِ مَی نَگرِفتَن از جانان، گران جانی بود
8- مجلسِ اُنس و بهار و بحثِ شعر اندر میان
نَستدن جامِ مَی از جانان، گران جانی بود
*خلوتِ ما را فروغ از عکسِ شمع و باده باد
وَقتِ گُل مَستوریِ مَستان زِنادانی بود
دی عزیزی گفت: حافظ میخورد پنهان شراب
ای عزیـزِ من گُناه آن بِه که پنهانی بود؟
9- دی عزیزی گفت: حافظ میخورد پنهان شراب
ای عزیـزِ من نه عیـب آن بِه که پنهانی بود؟
*******************************
وزن غزل:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(بحر رمل مثمن مخدوف)
1- در ازل هر کو به فِیضِ دولت ارزانی بُوَد
تا اَبـَـد جامِ مـُـرادش ،همـدمِ جانی بود
موضوع بیت:عهدازلی (توفیق ازلی )
مضمون بیت: سرنوشت ازلي، جبر
معنی واژگان:ازل: روز بي آغاز جهان هستي/ فيض: بخشش، امتياز/ دولت: خوشبختي/ ارزاني: لايق، درخور، شايسته، ارزنده/ ابد: شام بي پايان دنياي وجود/ همدم: همنشين، يار/ جاني: مانند جان، همچون جان عزيز و گرامي.
قواعد: همدم جانی: موصوف و صفت نسبی/جام مراد اضافه ي تشبيهي است،
آرایه ها: جام مراد: يعني آرزو و هدف و خواسته به جام تشبيه شده است/تضاد یا مطابقه در ازل و ابد / تناسب در فيض و دولت و مراد
واج آرایی: تکرار آواي «z» در مصراع اول و حرف «م» در مصراع دوم
معنی بیت: هرکس به فیض و عنایت دولت فقرو انقطاع از ماسوی الله هم در روز نخست مستحق گشت، تا جاودان جام مقصود و ساغر مراد مونس جان وی خواهد بود.
……………………..
2- من همان ساعت که از مَی خواستم شد توبه کار
گفتم: این شاخ ار دهد باری، پشیمانی بود
موضوع بیت:عشق(از عشق دست برداشتن پشیمانی به دنبال دارد)
مضمون بیت: توبه از شراب و پشيماني
معنی واژگان:ساعت: زمان/ خواستم شد: مي خواستم بشوم/ توبه کار: تائب، توبه کننده/ شاخ: شاخه/ بار: ميوه
آرایه ها: تناسب کلمه «کار» در توبه کار که مصدر کاشتن را به ياد مي آورد با شاخ و بار
واج آرایی: تکرار حرف «م»
معنی بیت: من همان وقت که عزم داشتم از باده نوشی توبه کنم، با خود گفتم این نهال توبه اگر میوهای برآرد، جز پشیمانی و ندامت چیزی نخواهد بود.
…………………………..
3-خود گرفتم کَاَفکَنَم سَجّاده چون سوسن به دوش
همچو گل بـر خِرقه رنگِ مَی مسلمانی بود؟
موضوع بیت:سجاده در برابر می
مضمون بیت: خرقه پوش رياکار
معنی واژگان:خود: واقعاً/ گرفتم: فرض مي کنم/ افکنم: بيندازم/ سجاده: جانماز/ سجاده چون سوسن (با حذف ياء وحدت يا نکره): سجّاده اي چون سوسن، يعني به رنگ سفيد/ گل: مقصود گل سرخ است که رنگ آن سرخ و رنگ مي همچون رنگ آن است/ خرقه: لباس درويشان و صوفيان و زاهدان/ در اين بيت اساس کار «رنگ» است که سجاده و سوسن به رنگ سفيد و گل و مي به رنگ سرخ هستند.
قواعد:گرفتم (مضارع محقق الوقوع) /افکندم(مضارع محقق الوقوع)
آرایه ها: تناسب در سوسن و گل /تناسب در سجاده و خرقه و مسلماني
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ن» و «س»
معنی بیت: گیرم که سوسن وار سجاده به دوش کشم،آیا وقتی که بر دلق من رنگ باده مانندگل سرخ نمایان باشد من مسلمانم؟ مقصود آنکه در این حال به راستی مسلمان نیستم و سجاده به دوشی ریا کارم.
…………………….
4- بی چراغِ جام، در خلوت نمییارم نشست
زان که کُنجِ اهلِ دل باید که نورانی بود
موضوع بیت:بادۀ تجلی (جام تجلی یار)
مضمون بیت: خلوت عاشقان و شراب
معنی واژگان:خلوت: گوشه ي تنهايي که زاهدان و صوفيان براي خود انتخاب مي کنند/ نمی یارم :توانستن و قادر بودن/ کُنج اهل دل: گوشه ي خلوت عاشقان
قواعد: چراغ جام: اضافه ي تشبيهي است که جام شراب به چراغ تشبيه شده است/ نمي يارم: از مصدر يارستن
آرایه ها: تناسب در چراغ و نوراني /تناسب در خلوت و نشست و کُنج
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: بی فروغ ساغر می درخلوت خانه نمی توانم مقیم بمانم،چه زاویۀ اقامتگاه صاحبدلان باید که مانند دلشان روشن باشد.
…………………………..
5- همّت عالی طلب، جامِ مُرَصَّع گو مباش
رِنــد را آبِ عِنـَب یاقـوتِ رُمّانـی بود
موضوع بیت:همت (همّت عالی)-باطن و ظاهر(عارف اهل باطن و لُب است)
مضمون بیت :(رند و شراب) (رند و همّت عالي)
معنی واژگان:همت: اراده اي که بتواند از همه چيز بگذرد/ عالي: بلند/ مرصّع: جواهرنشان/ گو مباش: خواه باشد و خواه نباشد/ رند: کسي که ظاهري بد و باطني نيکو دارد و از لحظات عمرش در راه رسيدن به حق استفاده مي کند/ آب عنب: شراب/ ياقوت رمّاني: ياقوتي همچون دانه هاي انار سرخ و درخشان
قواعد: مرصع: اسم مفعول از ترصیع،صفت جام.
آرایه ها: تناسب در جام با آب عنب /تناسب در مرصّع با ياقوت رمّاني /تناسب در عنب و رمّان
واج آرایی: تکرار آواي «آ»
معنی بیت: ارادۀ والا بجوی ، اگر ساغر گوهرنشان نباشد، باکی نیست، چه برای قلندر وارسته آب انگور خود یاقوت سرخ به شمارآید.
………………………………..
6- گر چه بیسامان نُماید کارِ ما، سَهلَش مبین
کاندر این کشور گِدایی رَشکِ سلطانی بود
موضوع بیت:پادشاهی و گدایی (گدایی کوی یار پیش درآمد سلطانی عالم)
مضمون بیت: کشور عشق و معيارهاي آن
معنی واژگان:بي سامان: پريشان، درهم، بي نظم و ترتيب/ نمايد: جلوه مي کند/ سهل: ساده و غيرمهم/ مبين: تصور مکن/ اين کشور: مقصود مملکت عشق و فقر و استغناي روحاني است/ رشک: حسد، غبطه/ سلطاني: سلطنت و پادشاهي
آرایه ها: تضاد یا مقابله در گدايي و سلطاني / تناسب در نمايد و مبين
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» و «ن»
معنی بیت: اگرچه کار ما پریشان به نظر می رسد، به خواری در آن نظر مکن،چه مقام سلطنت و پادشاهی برگدائی و درویشی درکوی عشق رشک می برد و غبطه می خورد.
……………………….
7- نیک نامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مَدار
خودپسنـدی جانِ مـن بُـرهانِ نادانـی بود
موضوع بیت:همنشینی (دست بر داشتن از همنشین بد)
مضمون بیت :(همنشيني با بدان) (خودپسندي و ناداني).
معنی واژگان:اي دل: اي عزيز من/ صحبت مدار: همنشيني و نشست و برخاست مکن/ بدان: اشخاص بد که مصراع دوم نوعي از بدي را نشان مي دهد و آن خودپسندي يعني تکبّر و خويشتن بيني است/ جان من: عزيز من، اي کسي که همچون جان من عزيز هستي/ برهان: دليل، نشانه
آرایه ها: تضاد در نيک و بد
واج آرایی: تکرار آواي «آ» در مصراع اول و تکرار حروف «ن» و «ب» در بيت
معنی بیت: اي دل، اگر به دنبال نيک نامي هستي، با انسان هاي بد هم نشين نباش و معاشرت نکن. عزيز من، خودخواهي دليل و نشان ناداني و جهل است.
محصول بيت ــ اى دل اگر مىخواهى كه نيكنام شوى، يعنى به نيكنامى مشهور گردى، با نادانان همصحبت مباش. يعنى معاشرت مكن زيرا قبول چيز بد و كار ناشايست دليل نادانى است. خلاصه از همصحبتى جاهلان اجتناب كن چنانكه خواجه مىفرمايد :
بياموزمت كيمياى سعادت ز همصحبت بد جدائى جدائى
………………………………
8- مجلسِ اُنس و بهار و بحثِ شعر اندر میان
نَستدن جامِ مَی از جانان، گران جانی بود
موضوع بیت:وصال(بهره وری از شرایط وصال)
مضمون بیت: خوشباشي و عيش بهارانه
معنی واژگان:مجلس انس: محفل دوستانه/ نستدن: نگرفتن/ جانان: معشوق/ گرانجاني: بي ذوقي و عدم درک هوشيارانه
آرایه ها: تناسب در مجلس انس و بهار و جام مي و جانان / نوعی جناس در جام و جان (در جانان و گرانجاني)
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ب» و «ن» و «ج» در بيت و تکرار آواي «آ» در مصراع دوم
معنی بیت: بهار است و مجلس عيش و عشرت دوستان هم دل و يک رنگ مهيّاست و بحث شعر نيز در ميان است. اگر از دست معشوق زيبارو جام شراب را نگيري و ننوشي، دليل بر سستي و بي ذوقي توست.
محصول بيت ــ مجلسمان مجلس انس است و ايام بهار و مسأله مورد بحثمان عشق است. در همچو مجلسى با چنين حالى از جانان باده نگرفتن گرانجانى است يعنى ناشى از غلظت شأن و ثقلت طبع است. خلاصه از جانان جام باده نگرفتن و نخوردن از دنائت زياد مىباشد
…………………………
9- دی عزیزی گفت: حافظ میخورد پنهان شراب
ای عزیـزِ من نه عیـب آن بِه که پنهانی بود؟
موضوع بیت:طنز
مضمون بیت: حافظ و شراب پنهاني
معنی واژگان:دي: ديروز/ عزيز: دوست گرامي/ پنهاني: به صورت پنهان و مخفيانه
قواعد: نه عیب آن به که پنهانی بود: استفهام در این جا مجازاً مفید تقریر و اثبات است یعنی عیب میگساری بهترآن است که پوشیده ماند.
آرایه ها:تکرار پنهان
واج آرایی:تکرار حرف «ي» و آواي «آ»
معنی بیت: ديروز عزيزي مي گفت که حافظ پنهاني شراب مي نوشد. اي عزيز من، آيا بهتر نيست که عيب پنهان بماند؟!
محصول بيت ــ ديروز عزيزى گفت كه حافظ شراب را نهانى مىخورد خواجه مىگويد: اى عزيز من، پنهانى شراب خوردن عيب نيست همان بهتر كه مخفى خورده شود يا ممكن است اينطور معنا شود :
آيا بهتر نيست كه عيب مخفى شود يعنى اگر باده نوشيدن را عيب فرض نمائيم پس با اين تقدير پنهان خوردن آن بهتر است ولكل وجهة.
………………………..