- * غزل 210 *
1-دوش دَر حَلقة ما، قِصة گیسویِ تو بود
تا دِلِ شَب سخن از سِلسِلة مویِ تو بود
2-دل که از ناوَکِ مُژگانِ تو در خون می گَشت
باز مُشتاقِ کَمانخانة ابرویِ تو بود
3-هَم عَفَا الله صَبا، کز تو پیامی میداد
وَرنه در کس نَرَسیدیم که از کویِ تو بود
4-عالم از شور و شَرِ عِشق، خَبَر هیچ نَداشت
فِتنه انگیزِ جَهان غَمزة جادویِ تو بود
5-مَنِ سَرگَشته هَم از اَهلِ سلامت بودم
دامِ راهَم، شِکَنِ طُرّة هِندویِ تو بود
6-بِگُشا بَندِ قَبا تا بِگُشایَد دلِ من
که گُشادی که مرا بود، ز پَهلویِ تو بود
7-به وَفایِ تو که بر تُربَتِ حافِظ بِگُذَر
کَز جَهان میشُد و، در آرزویِ رویِ تو بود
******************************
وزن غزل 210: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات (بحر رمل مثمن مخبون مقصور)
1-دوش دَر حَلقة ما، قِصة گیسویِ تو بود
تا دِلِ شَب سخن از سِلسِلة مویِ تو بود
موضوع بیت:عهدازلی(ماجرای عشق ازلی)
مضمون بیت: (گيسوي يار) (کثرت منتهي به وحدت).
معنی واژگان:حلقه: مجلس/ گيسو: زلف، نشانه ي کثرت/ دل شب: وسط شب، ميانه هاي شب/ سلسله: زنجير/ قصه چنان است که شب دراز را کوتاه جلوه مي دهد و ارتباط قصه و گيسو به مناسبت بلندي گيسوست/ زنجير به دست و پاي اسيران و ديوانگان بسته مي شود که عاشق هم اسير است و هم ديوانه و سخن از زنجير گفتن او طبيعي است
آرایه ها: دل شب: استعارة مکنیه/ تناسب در دوش و دل شب با گيسو و مو به جهت سياهي / تناسب در حلقه با گيسو و سلسله و مو / تناسب در سخن با حلقه
واج آرایی: تکرار حرف «ل»و«د»وآوای«s»
معنی بیت: دیشب در محفل ما داستان زلف تو در میان بود و تا میانة شب دربارة زنجیر گیسویت سخن بر زبان میرفت.
………………………….
2-دل که از ناوَکِ مُژگانِ تو در خون می گَشت
باز مُشتاقِ کَمانخانة ابرویِ تو بود
موضوع بیت:عهدازلی(تجلی عشق در ناوک مژگان و ابروی یار)
مضمون بیت :(عاشق حقيقي/ ابرو و مژگان يار).
معنی واژگان:ناوک: نوعي تير است که کوچکتر از تير معمولي است و غالباً داراي غلاف است/ در خون مي گشت: غرق خون شده بود/ مشتاق: آرزومند، عاشق دور از معشوق/ کمانخانه ي ابرو: ابروي کمان مانند (فرهنگ معين)
قواعد:ناوک مژگان: اضافه ي تشبيهي است/ تشبیه صریح کمانخانة ابرو: تشبیه صریح
آرایه ها:تناسب در ناوک و خون و کمانخانه /تضاد در خون شدن و مشتاق بودن
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و«ب»و آواي «آ»
معنی بیت: دل من که از پیکان تیر مژگان تو در خون می غلتید، با این همه آرزومند دیدار ابروی کمانی تو بود .
……………………………….
3-هَم عَفَا الله صَبا، کز تو پیامی میداد
وَرنه در کس نَرَسیدیم که از کویِ تو بود
موضوع بیت:محرم و نامحرم (از خلوت محبوب محرمان آگاهند – باد صبا محرم خلوت دوست )
مضمون بیت: آن را که خبر شد خبري بازنيامد
معنی واژگان:عفاالله: خدا ببخشايد، آفرين، مرحبا/ صبا: بادي که از سوي شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيامبر عاشق و معشوق است، اشاره اي است به فرشته پيام آور و پيغمبر واسطه ميان معشوق حقيقي و عاشقان/ درکس نرسيديم: به کسي برنخورديم
قواعد: عفا الله: به فتح اول خداوند ببخشاید، عفا فعل ماضی مفرد مغایب از عفو یعنی بخشودن.
آرایه ها:تناسب در صبا و پيام دادن و کوي
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z»وحرف«ی»
معنی بیت: خداوند نسیم بهاری را ببخشاید که به لطف پیغامی از تو با خود آورد و اگرنه با کسی که از کوی تو آمده باشد، دیدار نکردیم.
…………………………….
4-عالم از شور و شَرِ عِشق، خَبَر هیچ نَداشت
فِتنه انگیزِ جَهان غَمزة جادویِ تو بود
موضوع بیت:عشق(چشم یارعالم را از پرتو عشق پر کرد )
مضمون بیت: (ديدگان معشوق و کرشمه ي او/ توجه معشوق حقيقي به بني آدم).
معنی واژگان:شور و شر: فتنه و آشوب/ فتنه انگيز: آشوبگر، شورانگيز/ غمزه ي جادو: کرشمه ي چشمان
آرایه ها: تناسب در شور و شر و فتنه و جادو /ترادف در عالم و جهان /ترادف ملیح در شور و شر
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و«ن»و آواي «t» و «d»
معنی بیت: جهان از غوغای عاشقی هیچ آگاهی نداشت، کرشمة چشم افسونگر تو عالم را در بلائی شگفت افکند.
…………………………
5-مَنِ سَرگَشته هَم از اَهلِ سلامت بودم
دامِ راهَم، شِکَنِ طُرّة هِندویِ تو بود
موضوع بیت:عشق(زلف معشوق دام بلا)
مضمون بیت: زلف يار
معنی واژگان:سرگشته: متحيّر، حيران، حيرت زده/ سلامت: طريقه ي معمول، طريقه اي غير از طريقه ي عشق/ شکن: پيچ و تاب/ طرّه: قسمتي از موي معشوق که بر روي پيشاني او ريخته است، کلِّ يسوي يار (از باب اطلاق جزء به کل)/هندو: سياه.
قواعد: طرة هندو: موصوف و صفت
آرایه ها: تناسب در دام با شکن /تناسب در شکن با طرّه ي هندو / تضاد یا مطابقه در سرگشته و اهل سلامت
واج آرایی: تکرار حرف «ه»
معنی بیت: من که سرگردان عشقم، روزی آسوده دل و ایمن بودم ولی چین و تاب زلف سیاه تو دام راهم شد و ببلای عشق گرفتارم کرد.
………………………….
6-بِگُشا بَندِ قَبا تا بِگُشایَد دلِ من
که گُشادی که مرا بود، ز پَهلویِ تو بود
موضوع بیت:وصال (تمنای وصال )-قبض و بسط(تمنای بسط)
مضمون بیت: آرزوي ديدار طولاني يار
معنی واژگان:بگشا بند قبا: نشان بده که قصد ماندن داري/ تا بگشايد دل من: تا شاد شوم/ گشاد: گشايش دل، شادي/ از پهلوي: از سوي، از طرف با اشاره به آغوش و کنار.
آرایه ها: نوعی جناس در بگشا و بگشايد و گشاد /نوعی تناسب در قبا و پهلو
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حرف «گ» و «ش» و «ب»
معنی بیت: بند قبایت را باز کن و جامة راه از تن برون آر تا خاطرم شاد شود، چه رهایی من از دست غم آنگاه است که در کنار تو باشم.
…………………………
7-به وَفایِ تو که بر تُربَتِ حافِظ بِگُذَر
کَز جَهان میشُد و، در آرزویِ رویِ تو بود
موضوع بیت:عنایت (تمنای عنایت)-عشق(عشق بی سرانجام)
مضمون بیت: آرزوي حافظ
معنی واژگان:به وفاي تو: قسم به وفاداري تو/ تربت: خاک، قبر/ مي شد: مي رفت.
آرایه ها:تضاد در بگذر و می شد
واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t»و«z»وحرف«ب»و«ی»
معنی بیت: به عهد و وفاي تو سوگند که به تربت حافظ گذري کن و از او يادي بنما، زيرا او هنگام رفتن از اين جهان، هم چنان در اشتياق ديدار چهره ي زيباي تو بود.
محصول بيت ــ به وفايت قسم مىدهم كه بر سر خاك حافظ گذرى بكن زيرا در آرزوى روى تو از دنيا رفت يعنى از دنيا به آخرت با آرزوى روى تو رفت. پس لااقل يك بار بر تربتش گذر كن كه با اين آرزو نماند.
……………………………….