- *غزل 201*
1- شرابِ بیغَش و ساقیِّ خوش، دو دام رَهَند
که زیــرکانِ جهـان، از کَمـَـندشان نَرَهند
2- من ار چه عاشقم و رِند و مَست و نامه سیاه
هِـزار شُکــر، که یارانِ شهــر بــیگُنـَهَند
جـفا نـه شیوۀ درویشـیَسـت و راهـرُوی
بیــار بـاده کـه این سالِکان نه مَردِ رَهند
3-جـفا نـه پیـشة درویشـیَسـت و راهـرُوی
بیــار بـاده کـه این سالِکان نه مَردِ رَهند
4- مَبین حَقیر گدایانِ عشق را، کاین قوم
شَهـانِ بــی کَمَـر و، خسـروانِ بی کُلَهَند
5- به هـوش بـاش، که هنـگامِ بـادِ اِستغنا
هِـزار خـَرمَنِ طـاعت بـه نیـم جـو نَنَهند
6- مکـن که کـوکبـة دلبری شکسته شود
چـو بنـدگان بـگریزند و چـاکران بجَهند
مکـن که کـوکبـة دلبری شکسته شود
چـو بنـدگان بـگریزند ، چـاکران بجَهند
7- غُلامِ همّتِ دُردی کِشـانِ یک رنــگم
نـه آن گروه کـه اَزرَق لباس و دل سیهند
قَـدم مَنه به خرابات، جُز به شرطِ ادب
کـه ســاکِنانِ دَرَش مَحـرمانِ پـادشهند
8- قَـدم مَنه به خرابات، جُز به شرطِ ادب
کـه ســالکانِ دَرَش مَحـرمانِ پـادشهند
9- جِنابِ عشق بلنـد اسـت، هِمَّتی حافظ
کـه عاشِقان رَهِ بیهِمَّتان به خود ندهند
* * * * * * *
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات(بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)
1- شرابِ بیغَش و ساقیِّ خوش، دو دام رَهَند
که زیــرکانِ جهـان، از کَمـَـندشان نَرَهند
موضوع بیت:عشق (جلوه های جمالی معشوق و اسارت عاشق)
مضمون بیت: شراب و ساقي
معنی واژگان:بيغش: خالص/ خوش: دلپذير، دوست داشتني/ زيرکان: انسانهاي باهوش و زرنگ/ نرهند: نجات نمي يابند/ کمند: مايه ي گرفتاري، دست و پاگير.
آرایه ها: تناسب در دام و کمند / تناسب در شراب و ساقي/ نوعی جناس در رهند و نرهند / نوعی جناس در غش و خوش (با تلفظ قديم آن يعني خش)
واج آرایی: تکرار آواي «آ» و حرف «ن»و«ش»و«ه»
معنی بیت: بادة ناب و ساقی دلپذیر دو دامند که در راه دل آدمی گسترده است، آن چنان که هوشیاران عالم هم خود را از بند این دو رها نتوانند ساخت.
………………………………………..
2- من ار چه عاشقم و رِند و مَست و نامه سیاه
هِـزار شُکــر، که یارانِ شهــر بــیگُنـَهَند
موضوع بیت: طنز(هیچ کس ادعای پاکی نتواند بکند)
مضمون بیت: شهر گناهکاران
معنی واژگان:رند: آن که ظاهري بد و گناه آلود دارد (ولي باطن او باصفا و مبرّا از گناه است)/ نامه سياه: کسي که نامه ي اعمال او پر از گناه و سياهکاري است/ هزار: نشانه ي کثرت و زيادي است/ ياران شهر: دوستاني که در شهر دارم، مقصود شيخ و مفتي و محتسب و صوفيان و زاهدان رياکار است (با طنز)
آرایه ها:تضاد در نامه سیاه با بی گناهی /تناسب در مست و نامه سیاه
واج آرایی:تکرار حرف «ن»و«م»و«ش»وآوای«O»
معنی بیت: اگرچه من بیدلی قلندر و میگساری گناهکارم، خدای را سپاس که همشهریانم همه، نامة عملشان سپید است و گناهی ندارند؛ در مصرع دوم تعریض به کسانی است که خود را بی گناه می شمرند و دیگران را گناهکار.
…………………………….
3-جـفا نـه پیـشة درویشـیَسـت و راهـرُوی
بیــار بـاده کـه این سالِکان نه مَردِ رَهند
موضوع بیت: عدالت ( مردان خدا اهل جفا نیستند و اهل جفا سالک نیستند)
مضمون بیت: صوفيان و سالکان زمانه
معنی واژگان:درويشي: صوفيگري، تصوف/ راهروي: سلوک، رفتن در راه تصوف و عرفان/ بيار باده: نشانه ي علاقه به بيخودي و بيخبري و فراغت از دنيا و مردم دنياست/ سالکان: راهروان طريقت (البته در اينجا با نظر منفي و طنزآلود)/ مرد راه: شايسته ي رفتن در اين راه
آرایه ها:ترادف در سالک و مرد ره / تناسب در راهروي و درويشي و سالک و مرد ره
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و«ن»و«ی»و آواي «آ»
معنی بیت: بیداد و درشت خوئی شیوة سلوک وصوفیگری نیست. ساقی، شراب بده که این گونه رهروان شایستگی پیمودن طریق معرفت حق را ندارند.
……………………………….
4- مَبین حَقیر گدایانِ عشق را، کاین قوم
شَهـانِ بــی کَمَـر و، خسـروانِ بی کُلَهَند
موضوع بیت:پادشاهی و گدایی (گدایان عشق پادشاهان عالمند)
مضمون بیت: عاشقان حقيقي
معنی واژگان:مبين: نگاه مکن/ حقير: کوچک، بي ارج و قيمت، توأم با حقارت/ گدايان عشق: کساني که همچون گدايان به درگاه معشوق حقيقي مي روند و نظر لطف او را طلب مي کنند، عاشقان حقيقي و سرسپردگان طريق عشق/ کمر: کمربند/ خسروان: پادشاهان، سلاطين/ بي کله: بي تاج
آرایه ها: تضاد يا مطابقه در گدا با شاه و خسرو / تناسب در شاه و خسرو با کمر و کلاه
واج آرایی:تکرار حرف «ن»و«ق»و«ی»و«ک»
معنی بیت: درویشان کوی محبت را به خواری منگر که این گروه فرمانروایان و شهر یاران بی تاج و کمر ملک فقرند.
…………………………………….
5- به هـوش بـاش، که هنـگامِ بـادِ اِستغنا
هِـزار خـَرمَنِ طـاعت بـه نیـم جـو نَنَهند
موضوع بیت: خداوند و استغنای او
مضمون بیت: بي نيازي حق و طاعت بندگان
معنی واژگان:بهوش باش: آگاه باش/ استغنا: بي نيازي/ نيم جو: چيزي بي ارزش/ ننهند: قرار ندهند، بها نپردازند
قواعد: استغنا: مخفف استغناء مصدر باب استفعال /خرمن طاعت: اضافه ي تشبيهي است يعني طاعت و عبادت به خرمن تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در باد و خرمن و جو /تضاد در هزار و نیم / تضاد در خرمن و جو
واج آرایی:تکرار آواي «آ» و حرف «ن»و«ه»و«ب»
معنی بیت: آگاه باش که چون باد بی نیازی ایزد وزیدن گیرد، هزار خرمن پارسایی و عبادت را به نیم جو نمی پذیرند و همسنگ نمی شمارند.
……………………………
6- مکـن که کـوکبـة دلبری شکسته شود
چـو بنـدگان بـگریزند و چـاکران بجَهند
موضوع بیت:عدالت (از معشوق جفای بدون وفا نمی زیبد)
مضمون بیت: جفاي معشوق
معنی واژگان:مکن: جور و جفا مکن/ کوکبه: جلال و شکوه/ شکسته شود: شکست مي خورد و از بين مي رود/ بندگان و چاکران: مقصود عاشقان است/ بجهند: فرار مي کنند
آرایه ها: تناسب در کوکبه و بندگان و چاکران /تناسب در گريختن و جستن و شکسته شدن (اصطلاحات جنگي)
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» و «ب»و«ن»
معنی بیت: جفا روا مدار که چون اسیران عشق و بندگان زرخریدمحبت بگریزند، موکب هواداران دلربائی تو پراکنده شوند و شکوه حسن تو آسیب پذیرد.
………………………………..
7- غُلامِ همّتِ دُردی کِشـانِ یک رنــگم
نـه آن گروه کـه اَزرَق لباس و دل سیهند
موضوع بیت:اخلاص-ریا
مضمون بیت: ميخواران و صوفيان
معنی واژگان:غلام همت بودن: ارادتمند حقيقي باطن و اراده ي معنوي کسي بودن/ دردي کش: آن که تا ته جام شراب (عشق) را مي آشامد/ ميخواران حقيقي و راستين، عاشق پابرجا/ يکرنگ: باصفا و بي ريا و صميمي/ازرق لباس: خرقه پوش، کسي که به ظاهر صوفي است/ دل سياه: گناهکار و سخت دل و نيرنگ باز
قواعد:ازرق لباس: صفت مرکب جانشین موصوف (صوفی)
آرایه ها: تناسب در يکرنگ و ازرق و سيه / تضاد در دردي کش و ازرق لباس /تضاد در یکرنگ با ازرق و سیه
واج آرایی:تکرار حروف«ن»و«ر»
معنی بیت: بندة ارادة استوار و نیت والای باده نوشان یکدل و یک جهتم که ظاهر و باطنشان یکی است، به آن گروه صوفیان کبود پوش سیاهکار مرا کاری نیست و اعتنائی به آنان نمی کنم.
……………………………..
8- قَـدم مَنه به خرابات، جُز به شرطِ ادب
کـه ســالکانِ دَرَش مَحـرمانِ پـادشهند
موضوع بیت:ادب(حرمت اولیاء داشتن )-محرم و نامحرم (سالکان محرم)
مضمون بیت: ميخانه و ميخواران
معنی واژگان:قدم منه: وارد مشو/ خرابات: ميخانه، ميکده/ سالکان: گردش کنندگان، رفت و آمد کنندگان /محرم: رازدار، رفيق سرنگهدار/ پادشه: در اينجا مقصود پادشاه جهان هستي، خداوند، است
آرایه ها:تناسب در قدم نهادن و سالک / تناسب در ادب و در و پادشاه
واج آرایی: تکرار آواي «آ» وحروف «ب» و «ن»
معنی بیت: جز با رعایت ادب و التزام رسم و آئین، به میخانة معرفت گام منه که رهروان این طریقت رازداران جانان، شهریار کشور دل باشند.
……………………………..
9- جِنابِ عشق بلنـد اسـت، هِمَّتی حافظ
کـه عاشِقان رَهِ بیهِمَّتان به خود ندهند
موضوع بیت: همّت-مقام استغنا (عاشق و مقام استغنا)
مضمون بیت: عشق و عاشقان
معنی واژگان:جناب: آستانه ي در/ همّت: قصد و اراده ي حقيقي/ ره دادن: پذيرفتن/ بي همّتان: عاشقان ظاهري، کساني که از خودگذشتگي ندارند
آرایه ها:نوعی تضاد در عاشقان و بي همّتان /تناسب در بلند و همّت /جناس در همتی و بی همتان /جناس در عشق و عاشقان
واج آرایی:تکرار حروف«ب»و«ه»و«ت»
معنی بیت: درگاه عشق والاست، ای حافظ، اراده ای استوار بجوی، چه ، بیدلان جانباز در جمع خود عاشق ناچیز همّت و سست عنصر را نمی پذیرند.
…………………………………………