- *غزل 192*
1- سَروِ چَمانِ من چرا مِیلِ چَمَن نمیکند؟
همـدمِ گُل نـمیشود یادِ سَمَن نمیکند؟
2-دِی گِلـِهای ز طُرّهاش کردم و از سرِ فُسوس
گفت که این سیاهِ کَج، گوش به من نمیکند
3- تا دِلِ هَرزه گَردِ من، رفت به چینِ زُلفِ او
زان سَفـَـرِ درازِ خـود عَـزمِ وَطَن نمیکند
4-پیــشِ کَمانِ ابــرویـَش، لابِه هَمــیکـُـنَم ولی
گوش کشیده است از آن گوش به من نمیکند
5- با همه عَطـفِ دامَنَت، آیَدَم از صَبا عجب
کز گُذرِ تو خاک را، مُشکِ خُتن نمیکند
6- چــون ز نَسیم میشود زلفِ بنفشه پرشِکَن
وه که دلم چه یاد از آن، عهدشکن نمیکند؟
دل به امیــدِ وَصلِ تو، همدمِ جان نمیشود
جان به هوایِ کویِ تو خدمتِ تن نمیکند
7-دل به امیــدِ رویِ او، همدمِ جان نمیشود
جان به هوایِ کویِ او خدمتِ تن نمیکند
8- ساقــیِ سیــم ساقِ من، گــر همه دُرد میدهد
کیست که تن چو جامِ مَی،جُمله دَهن نمیکند؟
9- دستخوش جفا مکن، آبِ رُخَم که فِیضِ ابر
بــی مددِ سـِـرشکِ مـن دُرِّ عَدَن نمیکند
10- کشــتة غَمــزة تو شد، حافِظِ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر که را دَرد، سخن نمیکند
کشــتة غَمــزة تو شد، حافِظِ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر که را دَرک، سخن نمیکند
*******************************
وزن غزل:مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن(بحر رجز مثمن مطوی مخبون)
1- سَروِ چَمانِ من چرا مِیلِ چَمَن نمیکند؟
همـدمِ گُل نـمیشود یادِ سَمَن نمیکند؟
موضوع بیت: تجلی(تمنای تجلی وصال)
مضمون بیت: (گوشه نشيني يار)
معنی واژگان:چمان: رونده، به ناز خرامنده، مصدر آن چمیدن است/ سرو چمان: مقصود از آن معشوق است که مانند سروي به ناز خرامنده است/ چمن: باغ/ گل: مقصود گل سرخ است که از آن گلاب گرفته مي شود/ سمن: گل ياسمن.
قواعد: چمان: صفت سرو
آرایه ها: نوعی جناس در چمان و چمن / تناسب در چمن و سرو و گل و سمن /جناس در چمن و سمن
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ج» و «م» و«چ»و«ر»و«د»
معنی بیت: از چیست که سرو خوش خرام من آهنگ رفتن به گلزار ندارد و خود را همنفس گل نمی سازد و یاسمن را به یاد نمی آورد.
…………………………………………………………….
2- دِی گِلـِهای ز طُرّهاش کردم و از سرِ فُسوس
گفت که این سیاهِ کَج، گوش به من نمیکند
موضوع بیت: مقام تسلیم و رضا (عاشق باید تسلیم جلوه های جمالی و جلالی معشوق باشد)
مضمون بیت: (زلف يار)
معنی واژگان: دي: ديروز/ طرّه: آن قسمت از زلف که روي پيشاني ريخته مي شود؛ مطلق گيسو/ از سر: از راه، از روي/ فسوس: مخفف افسوس، استهزا و تمسخر/ گوش کردن: توجه کردن.
آرایه ها: سياه کج: استعاره است از زلف پرپيچ و تاب، با اشاره به بندگان سياه پوست نافرمان که در آن زمان فراوان بودند. /تناسب در طرّه و سر و سياه کج
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ» و «س»و«ن»و«ر»
معنی بیت: دیروز از زلف پیچان او شکوه کردم ، یار به ریشخند و استهزاء پاسخ داد که گیسوی سیاه من به سخنم گوش فرا نمی دهد و فرمان نمی پذیرد.
…………………………………………………………….
3- تا دِلِ هَرزه گَردِ من، رفت به چینِ زُلفِ او
زان سَفـَـرِ درازِ خـود عَـزمِ وَطَن نمیکند
موضوع بیت: کثرت و وحدت (گرفتاری در زلف یار ،عالم کثرات.)
مضمون بیت: (دل عاشق و زلف معشوق)
معنی واژگان: هرزه گرد: آن که هرجا مي رود، آن که بيهوده به هر جا سر مي کشد/ چين زلف: تاب و شکن زلف، با اشاره به کشور چين که همواره در ادب فارسي و عربي نشانه ي راه و کشور دور است/ و سفر دراز: اشاره به همين موضوع است/ وطن: براي دل، سينه ي عاشق است.
آرایه ها:تناسب در هرزه گرد و رفتن و چين و سفر دراز و عزم و وطن /تضاد در سفر و وطن /تناسب در رفت و عزم / تضاد در وطن با چین /ایهام تناسب در چین
واج آرایی:تکرار حروف«ر»و«ن»و«ز»
معنی بیت: از آن زمان که دل یاوه پوی من در چین و شکنج گیسوی دراز او جای گزید ، دیگر از این سفر طولانی و دور و دراز قصد بازگشت به سینۀ من که وطنگاه اوست ندارد؛ در مصراع اول از چین بایهام شکن زلف مراد است.
…………………………………………………….
4- پیــشِ کَمانِ ابــرویـَش، لابِه هَمــیکـُـنَم ولی
گوش کشیده است از آن گوش به من نمیکند
موضوع بیت: مقام تسلیم و رضا (عاشق باید تسلیم جلوه های جمالی و جلالی معشوق باشد)
مضمون بیت: (ابروي يار)
معنی واژگان: لابه: التماس/ گوشه کشيدن: زه کمان را به گوش آوردن براي انداختن تير/ از آن: از آن جهت/ اصطلاح گوش کشيدن علاوه بر معني اصلي اشاره است به اين که ابروان يار تا گوش او کشيده است.
قواعد: کمان ابرو: اضافه ي تشبيهي است، يعني ابرو به کمان تشبيه شده است/ گوش کشیده: صفت مرکب مفعولی، مسند، کمان ابرو مسند الیه است.
آرایه ها: نوعی جناس در گوش کشيدن و گوش کردن
واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ک» و «گ»و«ن»و«م»
معنی بیت: در برابر کمان ابروی او پیوسته عرض نیاز و خواهش میکنم ولی گویی به دست یار دو گوش این کمان با کشیدن زه پیچیده و تاب یافته است و در این حال به سخن من گوش فرا نمی دهد.
……………………………………………………………
5- با همه عَطـفِ دامَنَت، آیَدَم از صَبا عجب
کز گُذرِ تو خاک را، مُشکِ خُتن نمیکند
موضوع بیت: خداوند (از بوی عطر صفات او عالم پر است)
مضمون بیت: (بوي يار)
معنی واژگان: عطف دامن: سجاف دامن، پايين دامن که به روي زمين کشيده مي شود/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيام بر عاشقان است/ گذر: عبور، کوي، گذرگاه/ مشک ختن: مشکي که از ناف آهوي ختن (ناحيه اي نزديک کاشغر، در ترکستان شرقي که اکنون جزو ترکستان چين است).
قواعد: گذر تو:گذر در اینجا به صورت اسم مصدر به کار رفته است.
آرایه ها: تناسب در عطف دامن و صبا و گذر و خاک و مشک ختن
واج آرایی: تکرار حرف «ک»و«ن»و«م»و«خ»وآوای«z»
معنی بیت: با دامن پر چین توکه عطر افشان است از باد بهاری در شگفتم که چرا هنگام گشت و گذار تو خاک را با این بوی خوش به مشک ختن بدل نمی کند.
……………………………………………………………
6- چــون ز نَسیم میشود زلفِ بنفشه پرشِکَن
وه که دلم چه یاد از آن، عهدشکن نمیکند؟
موضوع بیت: ذکر(مظاهر عالم تجلی حق است و یادآور اوست )
مضمون بیت: (زلف يار)
معنی واژگان: نسيم: باد ملايم/ زلف بنفشه: گلبرگها و پرچم بنفشه که در شعر فارسي به زلف تشبيه مي شود/ (بايد توجه داشت که مقصود بنفشه هاي قديم است نه اين بنفشه هاي کنوني)/ پرشکن: پرپيچ و تاب/ آن عهدشکن: آن يار پيمان شکن/ وه: نشانه ي تعجب باطني توأم با خوشي.
آرایه ها: تشبيه مضمر زلف يار به بنفشه/ نوعی جناس ميان پرشکن و عهدشکن.
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ش»و«د»و«م»
معنی بیت: چون گیسوی بنفشه از باد بهاری آشفته و پرچین می گردد ، شگفتا که دل من چه یادها از آن پیمان گسل نمی کند؟ مقصود آن که بسیار یاد از آن یار سست عهد می کند.
………………………………………………………….
7- دل به امیــدِ رویِ او، همدمِ جان نمیشود
جان به هوایِ کویِ او خدمتِ تن نمیکند
موضوع بیت: وصال (شور و شوق عاشقی )
مضمون بیت: (دل و جان و تن عاشق)
معنی واژگان: اميد: آرزو/ همدم: همنشين/ هوي: دوستي، عشق
آرایه ها: تناسب در دل و جان / تناسب و نوعی تضاد در جان و تن / نوعی جناس در روي و کوي / تناسب در اميد و هوي /تکرار ملیح جان .
واج آرایی: تکرار حروف «ي» و «ت» و «د»و«م»و«ن»
معنی بیت: دل به آرزوی دیدار چهرۀ جانان مونس جان نمی گردد یعنی وصل جانان را بر صحبت جان ترجیح می دهد و جان نیز به هواداری کوی دوست از خدمت تن سر باز می زند و نافرمانی می کند.
…………………………………………………………….
8- ساقیِ سیـم ساقِ من، گــر همه دُرد میدهد
کیست که تن چو جامِ مَی،جُمله دَهن نمیکند؟
موضوع بیت:مقام رضا و تسلیم
مضمون بیت: (ساقي، نه شراب)
آرایه ها: جناس در ساقي و ساق / تناسب در ساقي و دُرد و جام و مي
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و«س»و«د»
معنی بیت: اگر ساقی سیمین اندام من یکسره بادۀ ناپالوده (صاف ناکرده) بدهد، هرکه باشد تن خود را چون ساغر یکباره به دهان بدل میکند تا بهرۀ بیشتری برگیرد؛ استفهام مجازاً مفید تقریر و اثبات.
………………………………………………………………
9- دستخوش جفا مکن، آبِ رُخَم که فِیضِ ابر
بــی مددِ سـِـرشکِ مـن دُرِّ عَدَن نمیکند
موضوع بیت:انسان کامل (موقعیت عاشق واقعی در درگاه معشوق.)
مضمون بیت: (اشک عاشق)
معنی واژگان: دست خوش کردن: درمانده و ضعيف و ناتوان کردن/ آب رخ: اشکي که از چشم بر روي گونه ها مي ريزد/ فيض: بخشش، فيضان، ريزش/ مدد: کمک/ سرشک: اشک خونين/ دُر: مرواريد (اشاره به عقيده ي قدما که قطره هاي باران درون صدف جا مي گيرد و تبديل به مرواريد مي شود)/ عدن: شهري از شهرهاي عربستان در ساحل بحر هند از سوي يمن که مرواريد اعلاي آن شهرت جهاني دارد.
آرایه ها: تناسب در آب رخ و ابرو سرشک و دُر /تضاد در مدد و جفا
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «خ» و «ن»و«ب»و«د»و«م»
معنی بیت: آبروی مرا زبون ستم و پایمال بی مهری مساز که ریزش ابر بی مدد اشک من که آب روی من است در دریای عدن مروارید نتواند پرورد.
……………………………………………………………..
10- کشــتة غَمــزة تو شد، حافِظِ ناشنیده پند
تیغ سزاست هر که را دَرد، سخن نمیکند
موضوع بیت: ادب(ادب عاشق و پندپذیری از معشوق.)
مضمون بیت: (عاشق پندناپذير و سزاي او)
معنی واژگان: غمزه: ناز و کرشمه/ هر که را: براي هرکسي که/ درد سخن نمي کند: سخن در او تأثير ندارد، حرف شنو نيست.
آرایه ها: تناسب در کشته و تيغ /تناسب در پند و سخن و ناشنيده
واج آرایی: تکرار حرف «ش» و«ن» و«د»وآوای«z»
معنی بیت: حافظ نصیحت ناپذیر کشتۀ تیغ کرشمة تو گشت ، بلی شمشیر جزای کسی است که گفتار دردی و سوزی و اثری در دل وی پدید نیاورد.