• غزل 187

1- دِلا بِسوز که سوزِ تو کارها بِکُند

        نیازِ نیم شبی، دَفعِ صد بلا بِکُند

2- عِتابِ یارِ پری چهـره عاشقـانه بِکَش

     که یک کِرِشمه تَلافیِّ صد جَفا بکند

ز مُـلک، تا ملـکوتـش حجـاب برگیرند

     هر آن که خدمتِ جامِ جهان نُما بکند

 3-  ز مُـلک، تا ملـکوتـش حجـاب بردارند

     هر آن که خدمتِ جامِ جهان نُما بکند

 4-  طَبیبِ عِشق مَسیحا دَم است و مُشفِق ،لیک

       چـو دَرد در تـو نَبــینَـد، کـه را دَوا بکـند؟

5-  تو با خدایِ خود اَنداز کار و، دِل خوش دار

   که رحــم اگـر نَکـُنَد مُدَعـّـی، خـدا بکند

6- ز بختِ خُفته مَلولم، بود که بیداری

           به وقتِ فاتِحة صبح ،یک دعا بکند

7- بسوخت حافظ و ،بویی به زلفِ یار نبرد

           مگــر دَلالـتِ ایـن دولـَتَش صَبا بکند

*************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ( بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)

1- دِلا بِسوز که سوزِ تو کارها بِکُند

        نیازِ نیم شبی، دَفعِ صد بلا بِکُند

موضوع بیت: دعا(نیاز نیمه شب.)

مضمون بیت: (سوختن دل و اظهار نياز و بندگي)

معنی واژگان: دلا: اي دل (من)/ سوز: سوزش/ نياز: مقصود اظهار حاجت و بندگي به درگاه خداست/ نيم شبي: منسوب به نيم شبان (يعني نياز يک نيم شب که در تقابل با صد بلاست)/ دفع کردن: رد کردن، جلوگير شدن.

قواعد: نيم شبي: منسوب به نيم شبان (بعضي «ياء» نيم شبي را ياء وحدت مي دانند.

آرایه ها:جناس در بسوز و سوز / تناسب در سوز و نياز و نيم شبي و دفع بلا /تضاد در نیم و صد

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و «s» و «z» وحروف«ن»و«د»

معنی بیت: ای دل، بگذار که از سوز و گداز تو مشکلها بگشاید؛ عجز و زاری در یک نیم شب صدگونه بلا را براند و دور کند.

………………………………………………………….

2- عِتابِ یارِ پری چهـره عاشقـانه بِکَش

     که یک کِرِشمه تَلافیِّ صد جَفا بکند

موضوع بیت:منّت (منّت کشیدن از محبوب)

نیاز به درگاه معشوق.ناز و نیاز

مضمون بیت: (جبران جفاي يار)

معنی واژگان:عتاب: قهر توأم با لطف/ پري چهره: زيبارو/ بکش: تحمل کن/ کرشمه: نگاه کردن به گوشه ي چشم، نگاه توأم با ناز/ تلافي کردن: جبران کردن.

قواعد: عتاب یار: اضافه مفید وابستگی فاعلی

آرایه ها: تناسب در عتاب و يار و پري چهره و کرشمه / تضاد در یک با صد /تناسب در عتاب و جفا

واج آرایی:تکرار حروف «ر» و «ک»و«ش»

معنی بیت: خشم و ملامتی که یار فرشته سیما کند بشیوة عاشقان پذیرا شو و بردباری از خود بنما، چه یک ناز و غمزة وی صدگونه درشتی و ستم را تدارک کند و آثار آن را از میان ببرد

……………………………………………………………

 3-  ز مُـلک، تا ملـکوتـش حجـاب بردارند

     هر آن که خدمتِ جامِ جهان نُما بکند

موضوع بیت:خدمت (خدمت به معشوق مقدمه ی کشف اسرار است. )

مضمون بیت: (خدمت دل و آگاهي)

معنی واژگان: ملک: دنياي ظاهر/ ملکوت: دنياي باطن/ حجاب: پرده/ جام جهان نما: دل آگاه، دل پرعشق و احساس.

آرایه ها: نوعی جناس در ملک و ملکوت / نوعی در جام جهان نما و برداشتن حجاب/تضاد در ملک و ملکوت

واج آرایی:تکرار حروف «م» و «ج» و«ن» و«ت»و آواي «d» و «t»

معنی بیت: از جهان فرودین تا عالم معنی همه پرده ها از برابر چشم رهروی که کمر چاکری جام جهان بین یعنی ضمیر روشن مرشد پاکدل را برمیان بندد، برداشته خواهد شد.

…………………………………………………………..

 4-  طَبیبِ عِشق مَسیحا دَم است و مُشفِق ،لیک

       چـو دَرد در تـو نَبــینَـد، کـه را دَوا بکـند؟

موضوع بیت:عشق (عشق به حال بی دردان سودی ندارد )

مضمون بیت: (درد بي دردي)

معنی واژگان: مسيحادم: زندگي بخش/ آن که نفس و دم او مانند حضرت عيسي (ع) است/ مشفق: مهربان/  درد: مقصود نياز روحي و بي تابي است/ دوا کردن: معالجه کردن.

قواعد: طبيب عشق: اضافه ي تشبيهي است/ مسیحا دم: صفت مرکب.

آرایه ها: تناسب در طبيب و درد و / تضاد در درد با دوا

واج آرایی:تکرار حروف «م» و «د» و «ر»

معنی بیت: عشق طبیبی است جان بخش چون عیسی مسیح، مهربان و دلسوز، لیکن چون دردی نداری، بتو داروئی نتواند داد؛ مقصود آنکه درد نیست وگرنه درمان هست، بگفته سعدی « ارادتی بنما  تا سعادتی ببری»؛ سنائی گوید:

هرکسی از رنگ گفتاری بدین ره کی رسد

                     درد باید مرد سوز و مرد باید گام زن

…………………………………………………………

5-  تو با خدایِ خود اَنداز کار و، دِل خوش دار

   که رحــم اگـر نَکـُنَد مُدَعـّـی، خـدا بکند

موضوع بیت: مقام توکل(بر خدا توکل کردن.)

مضمون بیت: (توکّل).

معنی واژگان: انداز: واگذار کن/ مدعي: خصم، دعوي کننده، طرف مقابل

آرایه ها: تکرار ملیح خدا/ایهام تضاد در مدعی با خدا

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «خ»و«ر»

معنی بیت: کارها را به خداي خود واگذار کن و آرامش دل داشته باش که اگر مدّعي لاف زن بي خبر به تو رحم نکند، خدا رحم خواهد کرد.

محصول بيت ــ تو كار خود را به خدا بسپار. يعنى واگذار كن به خدا. اگر مدعى رحمت نكند خدا مى‌كند. مراد اين است هر كس كه توكل به خدا داشته باشد و كارش را به خدا بسپارد خدا برايش كافى است.

………………………………………………………..

6- ز بختِ خُفته مَلولم، بود که بیداری

           به وقتِ فاتِحة صبح ،یک دعا بکند

موضوع بیت:دعا(دعای اولیاء مستجاب است)

مضمون بیت: (دعاي سحرخيزان و تغيير حالت بخت)

معنی واژگان: بخت خفته: طالع بد، بخت بد/ ملول: اندوهگين/ بود که: شايد که، اي کاش که/ بيداري: سحرخيز ، بيداردلي/ فاتحه ي صبح: سوره ي فاتحة الکتاب که به هنگام صبح خوانده مي شود، و سرآغاز بامداد و هنگام سرزدن سپيده دم.

آرایه ها: تضاد در خفته و بيدار / تناسب در خفته و بيدار و وقت فاتحه ي صبح/ایهام در فاتحۀ صبح

واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«خ»

معنی بیت: از بخت نامساعد تنگدلم، آیا ممکن است که دل آگاهی هنگام آغاز بامداد دعائی در کار ما بکند، چه دعای صبح خیزان باجابت مقرون است

…………………………………………………………….

7- بسوخت حافظ و ،بویی به زلفِ یار نبرد

           مگــر دَلالـتِ ایـن دولـَتَش صَبا بکند

موضوع بیت:اولیای الهی (توسّل به دامن اولیاء، حل مشکلات است.)

مضمون بیت: (بوي زلف يار)

معنی واژگان: بسوخت: زندگيش تباه شد، در آتش فراق سوخت/ بويي به زلف يار نبرد: بويي از زلف مشکين يار به مشامش نرسيد/ دلالت: راهنمايي/ دولت: خوشبختي/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيام بر عاشقان است.

آرایه ها: تناسب در بو و زلف و صبا

واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«ل»

معنی بیت: حافظ در آتش جدائی گداخت و نشانی از گیسوی یار ندید، شاید نسیم مشکین نفس بهاری که بر زلف یار وزیده است، او را بدین دولت یا بخت نیک رهبری کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا