- غزل 178
1- هَر که شد مَحرمِ دل در حَرَمِ یار بماند
وان که این کار نَدانِست ،در اِنکار بماند
2- اگر از پرده بُرون شد دلِ من عِیب مکن
شـُـکرِ ایـزد که نه در پردة پِندار بماند
3- صوفیان واسِتَدَند از گروِ مَی همه رَخت
دَلــقِ ما بـود، که در خـانة خَمّار بماند
خرقه پوشانِ دِگَرمَست گُذَشتندوگذشت
قصـّۀ ماســت که در هـَـر سرِ بازار بماند
4- مُحتسِب شیخ شد و، فِسقِ خود از یاد بِبرد
قصـّۀ ماســت که در هـَـر سرِ بازار بماند
5- هر مَیِ لَعل کز آن دست ِبُلورین سِتَدیم
آبِ حَسرَت شد و در چَشمِ گُهَربار بماند
جز دلَم کو زِازل تا به اَبَد عاشِق رفت
جاودان کَس نشنیدَم که دراین کار بماند
6- جز دلِ من، کز ازل تا به اَبَد عاشِق رفت
جاودان کَس نشنیدیم که در کار بماند
7- گَشت بیمار که چون چَشمِ تو گردد نرگس
شیــوة آن نَشُــدَش حاصِـل و بیمار بماند
8- از صَدایِ سخن عشق، ندیدم خوشتر
یادگاری که دَر این گُنبَدِ دَوّار بماند
داشـتَم دَلقـی و صد عیبِ نَهان میپوشید
خِرقه رَهنِ می و مُطرب شد و ،زُنّار بماند
9- داشـتَم دَلقـی و صد عیبِ مرا میپوشید
خِرقه رَهنِ می و مُطرب شد و ،زُنّار بماند
در جَمالِ تو چُنان صورتِ چین، حیران شد
کـه حدیثـَش همه جا بر در و دیوار بماند
10- بر جَمالِ تو چُنان صورتِ چین، حیران شد
کـه حدیثـَش همه جا در در و دیوار بماند
11- به تَماشـاگَهِ زلفش دلِ حافظ روزی
شُد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
******************************
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات ( بحر رمل مثمن مخبون مقصور)
1- هَر که شد مَحرمِ دل در حَرَمِ یار بماند
وان که این کار نَدانِست ،در اِنکار بماند
موضوع بیت:اولیای الهی (شرط حضور در خلوت محبوب محرمیت کامل است )-علم و جهل (مردم دشمن آنند که نمی دانند )
مضمون بیت: (عشق و رازداري).
معنی واژگان: محرم دل: عاشق، رازدار دل/ حرم: جايي که ورودش براي هرکسي مجاز نيست، بارگاه/انکار: منکر شدن، ناآشنا ماندن.
آرایه ها: نوعی جناس در محرم و حرم/ نوعي جناس در اينکار و انکار
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «د»و«ک»و«ن»
معنی بیت: آنکه رازدل را نگاهداشت، در آستان پاک یار مقیم شد و کسی که برازداری پی نبرد، بتکذیب و انکار پرداخت و همچنان در ناآگاهی و بیخبری ماند.
……………………………………………………………..
2- اگر از پرده بُرون شد دلِ من عِیب مکن
شـُـکرِ ایـزد که نه در پردة پِندار بماند
موضوع بیت:اولیای الهی (اولیا سرمستان عشقند)-سالک (عارف عاشق از پردۀ پندار به درآید)
مضمون بیت: (عشق و پندار).
معنی واژگان: از پرده بيرون شدن: رسوا شدن و رازش برملا گشتن.
قواعد: پرده ي پندار: اضافه ي تشبيهي، خيالات باطل و بيهوده به پرده تشبيه شده است
آرایه ها: جناس در پرده و پرده / نوعی تضاد در برون شد و بماند
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «د»و«پ»و«ن»
معنی بیت: اگر راز دل من از پرده برون افتاد، خرده مگیر. سپاس خدای را که دلم در حجاب گمان باطل و خودپرستی گرفتار نماند.
…………………………………………………………….
3- صوفیان واسِتَدَند از گروِ مَی همه رَخت
دَلــقِ ما بـود، که در خـانة خَمّار بماند
موضوع بیت:استقامت(دوام عاشقی)
مضمون بیت: (صوفيان رياکار).
معنی واژگان: صوفيان: مقصود صوفيان ريايي است که به ظاهر صوفي هستند اما رياکاراني بيش نيستند و پنهاني به ميخانه مي روند و شراب مي نوشند/ واستدند: باز پس گرفتند/ رخت: لباس و وسايل مختلف/ دلق: خرقه، لباس صوفيانه/ خانه ي خمّار: ميخانه، خمّار به معني شراب فروش است/ اشاره است به اين که صوفيان به خاطر رياکاري از مردم وجوهاتي مي گيرند و لباس و وسايل خود را که در گرو شراب است از رهن درمي آورند
آرایه ها: تناسب در رخت و دلق / تناسب در می و خانۀ خمار /تضاد در واستدند و ماندن
واج آرایی: تکرار آواي «d» و «t»و«s»وحروف«م«و«خ»و«ر»
معنی بیت: پشمینه پوشان جامه و اسباب خود را با دادن وجه می از گرو باز گرفتند، خرقه ما بود که همچنان در خانه میفروش بگروگان است.
………………………………………………………………
4- مُحتسِب شیخ شد و، فِسقِ خود از یاد بِبرد
قصـّۀ ماســت که در هـَـر سرِ بازار بماند
موضوع بیت:استقامت(کار عاشقی را ثبات باید)
مضمون بیت: (محتسب گناهکار و شيخ شدن او و داستان گناه حافظ).
معنی واژگان: محتسب: کسي که در شهرها مخصوصاً در بازار امر و نهي شرعي مي کرده است و اعتقاد دارد که او به صورت پنهاني گناهاني مرتکب مي شود/ محتسب در شعر حافظ گاهي اشاره است به امير مبارزالدين پادشاه سفّاک ولي متظاهر مظفّري/ شيخ: زاهد، فقيه/ فسق: گناه، ناپارسايي/ در هر سر بازار: در همه جا، در سراسر شهر.
آرایه ها: تناسب در محتسب و بازار /تضاد در ببرد و ماند
واج آرایی:تکرار حروف «ش»و«ب»و«ر»و«د»وآوای«s»
معنی بیت: بازدارندة از ناشایست فقیه شهر شد و میگساری و نابکاری خود را فراموش کرد، تنها داستان باده نوشی و عشق و رسوائی ماست که در کوی و برزن بر سر زبانها افتاده است.
……………………………………………………………….
5- هر مَیِ لَعل کز آن دست ِبُلورین سِتَدیم
آبِ حَسرَت شد و در چَشمِ گُهَربار بماند
موضوع بیت:تجلی (تجلی وصالی محبوب او را به وصال حریص تر می کند)
مضمون بیت: (تبديل خوشيها به ناخوشي).
معنی واژگان: مي لعل: شراب سرخ، شراب گلگون/ آن دست بلورين» دست زيباي ساقي که زيبا و همچون بلور بود/ بلور: شيشه ي ممتاز/ آب حسرت: اشک نااميدي.
آرایه ها: گهربار: اشکبار، اشک ها به مرواريد تشبيه شده است/ تناسب در لعل و بلور و گهر / تناسب در مي و آب و چشم /تناسب در دست و چشم
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر»و«س»و«ب»و«ت»و«ل»
معنی بیت: هر ساغر لعل فام باده که در هنگام وصال از دست بلور مانند یار گرفتیم، در روزگار فراق آب اندوه گشت و در دیدة اشک افشان ما بگریه خون آلود بدل شد.
……………………………………………………………
6- جز دلِ من، کز ازل تا به اَبَد عاشِق رفت
جاودان کَس نشنیدیم که در کار بماند
موضوع بیت: استقامت(کار عاشقی را ثبات باید)
مضمون بیت: (دل عاشق وفادار).
معنی واژگان: ازل: روز بي آغاز خلقت، اشاره است به روز الست/ ابد: شام بي پايان جهان هستي/ جاودان: هميشگي، ابدي/ کار: در اينجا مقصود عشق و عاشقي است
آرایه ها: تناسب در ازل تا ابد با جاودان / تضاد در رفت با بماند
واج آرایی:تکرار حروف«ز»و«ل»و«ر»و«د»
معنی بیت: بغیر از دل ما که از آغاز عالم تا پایان راه عشق پیمود، نشنیده ایم که کسی پیوسته بر سر یک کار بماند و ثبات قدم ورزد.
…………………………………………………………………..
7- گَشت بیمار که چون چَشمِ تو گردد نرگس
شیــوة آن نَشُــدَش حاصِـل و بیمار بماند
موضوع بیت:خداوند(صفات او به هیچ کس ماننده نیست )
مضمون بیت: (چشم يار و نرگس).
معنی واژگان: بيمار: براي چشم به معني خمارآلود و زيباست/ نرگس: گلي است که معمولاً چشم را به آن و آن را به چشم تشبيه مي کنند/ شيوه: حالت/ حاصل شدن: به دست آمدن، ايجاد شدن
آرایه ها: تشبيه تفضيل و مضمر/ تناسب در بيمار و چشم و نرگس /تکرار ملیح بیمار/جناس تام در بیمار و بیمار
واج آرایی: تکرار حرف «ش»و«چ»و«گ»و«ر»
معنی بیت: نرگس خود را بیمار ساخت تا چون چشم تو شود، ناز و کرشمه ترا بدست نیاورد ولی همچنان مبتلای بیماری ماند.
…………………………………………………………………
8- از صَدایِ سخن عشق، ندیدم خوشتر
یادگاری که دَر این گُنبَدِ دَوّار بماند
موضوع بیت:عشق(عشق زیبا ترین صدای ماندگار)
مضمون بیت: (عالم همه پر از نواي عاشقان است).
معنی واژگان: صدا: انعکاس صوت، پژواک/ خوشتر: دلپذيرتر/ گنبد دوّار: آسمان گردنده/ در زير گنبد معمولاً صدا مي پيچد و انعکاس مي يابد
آرایه ها: تناسب در صدا و سخن و گنبد
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ش» و «گ»و«ن»وآواي «s» و «z»
معنی بیت: از صداي عشق سخني دل نشين تر و خوش تر نديدم که در زير اين آسمان گردنده باقي مانده باشد.
زاين قصّه هفت گنبدِ افلاک پرصدا است
کوته نظر ببين که سخن، مختصر گرفت
(غزل 7 / 86)
محصول بيت ــ هيچ يادگارى بهتر و عالىتر از صداى سخن عشق نديدم كه در اين گنبد دوار بماند، يعنى عالىترين و زيباترين يادگارى كه در دنيا باقى مىماند صداى سخن عشق است بقيه يادگارها هيچكدام به اين مرتبه نمىرسند.
………………………………………………………..
9- داشـتَم دَلقـی و صد عیبِ مرا میپوشید
خِرقه رَهنِ می و مُطرب شد و ،زُنّار بماند
موضوع بیت:خانقاه و خرابات برابر هم
مضمون بیت:حافظ به خرابات راه برده
آرایه ها: تناسب در دلق و پوشيدن خرقه / تضاد در خرقه و زنّار و در عين حال چون زنّار پوشيدني است با خرقه و دلق پوشيدن تناسب دارد/ترادف ملیح در می و مطرب /تضاد در خرقه با می و مطرب
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ر» و «ش»و«م»و«ب»
معنی بیت: خرقة زهدی مرا بود که بر عیبهای بسیارم پرده میکشید ولی بگرو وجه باده و مزد رامشگر رفت و کمربند بت پرستی من بر جای ماند و مرا رسوا کرد.
………………………………………………………………
10- بر جَمالِ تو چُنان صورتِ چین، حیران شد
کـه حدیثـَش همه جا در در و دیوار بماند
موضوع بیت:عشق (عاشقان حق شهرۀ جهان می گردند)
مضمون بیت: (جمال يار و حيرت).
معنی واژگان: جمال: زيبايي/ چنان: به طوري/ صورت چين: تصويري که نقاشان زبردست چيني بر در و ديوار مي کشند، بعضي آن را اشاره اي مي دانند به مجسمه هاي بودا يا بت هاي معابد چيني/ حيران: متحيّر، سرگردان/ حديث: گفتگو، داستان، در اينجا داستان حيرت صورت چين/ در و ديوار: اشاره به اين است که اين تصويرها بر در و ديوار کشيده مي شده است.
آرایه ها: تشبيه تفضيل و مضمر جمال يار که برتر از تصويرهاي زيباي چينيان است./تناسب و ترادف ملیح در در و دیوار
واج آرایی: تکرار حروف «ج» و «چ» و «ح» و «ر»و«د»
معنی بیت: صورت زیبای چینی از دیدار چهرة دلربای تو آنگونه متحیر گشت که داستان این حیرت هنوز در نقشهای در و دیوار نمایان است.
………………………………………………………………..
11- به تَماشـاگَهِ زلفش دلِ حافظ روزی
شُد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
موضوع بیت:عشق(کسی را از بندزلف یار رهایی نیست)
مضمون بیت: (زلف يارو گرفتاري دل حافظ).
معنی واژگان: شد: رفت/ جاويد: تا ابد/ گرفتار: اسير/ بازآيد: برگردد.
قواعد: تماشاگه زلف: تفرج گاه گیسو یا گلگشت زلف، تشبیه صریح
آرایه ها: تضاد در شدن و باز آمدن /تناسب در شدن و بازآمدن و ماندن /تضاد در روزی و جاوید
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «د» و «ش»و«ل»وآوای«z»
معنی بیت: یک روز دل حافظ بتفرج گاه گیسوی او رفت تا باز گردد ولی جاودانه دربند زلفش اسیر بماند.