• *غزل 170*

حافِظِ خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سَـرِ پیـمان گذشت با سرِپیمانه شد

حافظِ خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سَـرِ پیـمان گذشت بر سرِپیمانه شد

1-  زاهِدِ خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سَـرِ پیـمان بـرفت با سرِپیمانه شد

صوفیِ مجنون که دِی جام و قَدَح می‌شِکَست

دوش بـه یـک جـُرعه مـَی عاقِل و فـَرزانه شد

2-  صوفیِ مجلس که دِی جام و قَدَح می‌شِکَست

بـاز بـه یـک جـُرعه مـَی عاقِل و فـَرزانه شد

3-  شاهِدِ عَهدِ شَباب آمدهِ بودش به خواب

بـاز به پیـرانه سـَر عاشـق و دیوانه شد

4-مُغبَچه‌ای می‌گذشت راهَزنِ دین و دل

در پـی آن آشـنا از همـه بیـگـانه شد

5-  آتشِ رُخسارِ گُل خَرمَنِ بلبل بسوخت

چهـرة خنـدانِ شمـعِ آفَتِ پروانه شد

6- گریة شام و سَحَر شُکر، که ضایِع نَگَشت

قطـرة بـاران مـا گـوهـَـرِ یک دانه شد

7-  نرگسِ ساقی بِخواند آیَتِ افسونگـری

حَلقـة اورادِ ما مَجـلــسِ افسانه شد

مَـنزلِ حافِظ کنون بارگَهِ پادشاست

دل سویِ دلدار رفت، جان برجانانه شد

8-  مَـنزلِ حافِظ کنون بارگَهِ پادشاست

دل بر دلدار رفت، جان برجانانه شد

*****************************

وزن غزل : مفتعلن فاعلات مفتعلن فاعلن ( بحر منسرح مثمن مطوی موقوف مکشوف )

1-  زاهِدِ خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سَـرِ پیـمان بـرفت با سرِپیمانه شد

موضوع بیت:  صلاح و تقوای صوفیانه در برابر مستی عارفانه و از زهد به مستی روی آوردن.

مضمون بیت: (زاهد و اصلاح او).

معنی واژگان: زاهد: مقصود زاهد رياکار است که براي جلب نظر مردم خلوت نشيني اختيار کرده است، در بعضي از نسخ به جاي زاهد خلوت نشين، حافظ خلوت نشين آمده است که چندان وجهي ندارد/ از سر پيمان برفت: عهد خود را شکست/ با سر پيمانه شد: به سروقت جام شراب رفت.

آرایه ها: نوعی جناس در از سر و با سر / نوعی جناس در پيمان و پيمانه / نوعی تضاد در خلوت و ميخانه /تضاد در زاهد با پیمانه و میخانه

واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ش»و«خ»و«پ»و«ب»

معنی بیت: دیشب پارسای چله نشین به میکده آمد ، از عهدی که با زهد بسته بود ، تجاوز کرد و به ساغر باده روی آورد .

…………………………………………………………

2- صوفیِ مجلس که دِی جام و قَدَح می‌شِکَست

بـاز بـه یـک جـُرعه مـَی عاقِل و فـَرزانه شد

 موضوع بیت: صلاح و تقوای صوفیانه در برابر مستی عارفانه  و از زهد به مستی روی آوردن.

مضمون بیت: (صوفي و اصلاح او).

معنی واژگان: دي: ديروز/ جام و قدح: پياله کوچک و بزرگ/جرعه: مقداري از هر مايع که به يک دم آشاميده شود/ عاقل: دانا/ فرزانه: هوشمند/در نسخه هاي ديگر صوفي مجنون آمده است.

آرایه ها: تناسب در جام و قدح و مي / نوعی تضاد در مي با عاقل و فرزانه /ترادف ملیح در جام و قدح /ترادف ملیح در عاقل و فرزانه

واج آرایی: تکرار آوای«s»و حروف «م»و«ب»

معنی بیت: صوفی پشمینه پوش که دیروز جام و قدح آلات فسق و اسباب باده گساری را خرد میکرد ، با نوشیدن یک آشام ( جرعه ) باده بر سر عقل آمد و دانا گشت و از زهد فروشی و خشک مغزی دست برداشت .

…………………………………………………………………..

3- شاهِدِ عَهدِ شَباب آمدهِ بودش به خواب

بـاز به پیـرانه سـَر عاشـق و دیوانه شد

موضوع بیت: عشق(عشق پیری و جوانی نمی شناسد)

مضمون بیت: (عشق پيري).

معنی واژگان: شاهد: زيبارو، معشوق زيبارو/ عهد شباب: زمان جواني/ شاهد عهد شباب : يکي به معني معشوقي که در زمان جواني او را دوست مي داشت؛ و ديگري خود عهد شباب يعني زمان جواني/ خواب: رؤيا/ پيرانه سر: در زمان پيري.

قواعد: شاهد عهد شباب : تشبیه صریح

آرایه ها: در شباب و خواب سجع است/ نوعی تضاد در شباب و پيرانه سر /ترادف ملیح در عاشق و دیوانه /تناسب در شاهد و عاشق/ایهام در شاهد عهد شباب

واج آرایی: تکرار حرف «ش» و«ب»و«د» تکرار آواي «آ»

معنی بیت: محبوب زیبائی را که روزگار جوانی است در رؤیا دید و بار دیگر در وقت پیری عشق و شیدائی پیشه کرد .

…………………………………………………………….

4-مُغبَچه‌ای می‌گذشت راهَزنِ دین و دل

در پـی آن آشـنا از همـه بیـگـانه شد

موضوع بیت: عشق و میخانه.

مضمون بیت: (عشق و بيگانه شدن از همه در راه معشوق).

معنی واژگان: مغبچه: جوانک زيبايي که در ميخانه متصدي پيمودن جام شراب به ميخواران است/ راهزن دين و دل: از دست برنده ي ايمان و دل/ آشنا: اشاره به آشناي دل يعني همان مغبچه است

آرایه ها: تضاد در آشنا و بيگانه / مغبچه : به استعاره مقصود شاهد و ساقی و خادم میخانه/ تناسب در می گذشت و پی

واج آرایی: تکرار حرف «ن»و«م»و«د»

معنی بیت: شاهد جوانی که راه دین و دل میزد برفتار آمد ، زاهد در پی آن دلدار آشنا رفت و از همگان پیوند برید و دوری گزید ، حافظ در غزل دیگر  فرماید :

من از ورع می و مطرب ندید می زین پیش

                  هوای مغبچگانم درین و آن انداخت

…………………………………………………………

5-  آتشِ رُخسارِ گُل خَرمَنِ بلبل بسوخت

چهـرة خنـدانِ شمـعِ آفَتِ پروانه شد

موضوع بیت: فراهم آمدن شرایط وصال.

مضمون بیت: (چهره ي زيباي معشوق بلاي عاشق است).

معنی واژگان: آتش رخسار گل: سرخي گل به آتش تشبيه شده است که اشاره اي است به آتش عقل بلبل به گل/خرمن: مقصود خرمن عمر يا خرمن عقل عاشق که در اينجا بلبل است و معمولاً آتش وقتي در خرمن کسي مي افتد هستي او را مي سوزاند/ چهره ي خندان شمع: روشن شدن شمع به خنده ي او تعبير مي شود/ آفت: بلا و فتنه و معصيت.

آرایه ها: تناسب در آتش و خرمن و سوختن /تناسب در گل و بلبل /تضاد در آتش و خرمن / تناسب و نوعی تضاد در شمع و پروانه /ترادف در رخسار و چهره

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «خ»و«ل»و«س»

معنی بیت: چهرۀ سرخ گل آتش در خرمن هستی بلبل عاشق زد و روی متبسّم شمع آسیب جان پروانه گشت ، به کنایه مقصود آن است که جلوۀ معشوق عاشقان را به پرتگاه خطر میکشاند .

…………………………………………………………..

6- گریة شام و سَحَر شُکر، که ضایِع نَگَشت

قطـرة بـاران مـا گـوهـَـرِ یک دانه شد

موضوع بیت: سالک (سالک و مقصود و مقصد عارفان- به مقصد رسیدن عارف)

مضمون بیت: (گريه ي عاشق و ثمر آن).

معنی واژگان: ضايع: تباه، هدر رفته/ گوهر يکدانه: دانه ي مرواريد بي همتا و پربها/ در قديم عقيده داشتند که قطره هاي باران نيسان (فروردين و ارديبهشت) وقتي بر روي دريا فرود مي آيد در دهان صدفها مي رود و هر قطره اي تبديل به مرواريد مي شود./ مقصود از گوهر يکدانه گوهر وصل است

آرایه ها: تشبيه مضمر در اين بيت هست که قطره هاي اشک به قطره هاي باران تشبيه شده است/ تناسب در قطره و باران و گوهر و يکدانه /تضاد در شام و سحر

واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ش»

معنی بیت: سپاس خدای را که گریستن شبانروزی ما تباه نشد و قطرۀ باران اشک ما در صدف روزگار گوهری یکتا گشت .

………………………………………………………….

7-  نرگسِ ساقی بِخواند آیَتِ افسونگـری

حَلقـة اورادِ ما مَجـلــسِ افسانه شد

موضوع بیت: حلقۀ ورد در برابر مستی رندانه -فراهم آمدن شرایط رندی

مضمون بیت: (برتري عشق بر دعا و عبادت).

معنی واژگان:آيت افسونگري: وردي که جادوگران مي خوانند و مردم را سحر و جادو مي کنند/ چشم ساقي هم را جادو کرد/ حلقه: مجلس و محفل درس و دعا/ اوراد: جمع ورد است مقصود دعاها و درس هاست/ مجلس افسانه: مقصود اين است که مجلس درس و دعا تبديل به مجلس افسانه ي عشق ساقي شد.

آرایه ها: نرگس: استعاره از چشم است/نوعی جناس در  افسون و افسانه / تناسب در حلقه و مجلس /تناسب در  آيت و اوراد و خواندن

واج آرایی: تکرار حروف «س» و «ر»

معنی بیت: نرگس چشم ساقی آیۀ سحر بر ما خواند و دمید و انجمن ورد و دعای ما به محفل داستان پردازی عاشقانه بدل گشت .

…………………………………………………………..

8-  مَـنزلِ حافِظ کنون بارگَهِ پادشاست

دل بر دلدار رفت، جان برجانانه شد

موضوع بیت: سالک (به مقصد رسیدن حافظ)

مضمون بیت: (حافظ و وصال).

معنی واژگان: منزل: محل نزول و فرود، جايگاه/ بارگه: دربار، درگاه، حضرت/ دلدار: معشوق، محبوب/ جانانه: منسوب به جان، معشوق، محبوب./ مصراع اول سه توجيه دارد يکي اين که حافظ در بارگاه شاه است، يکي اين که پادشاه به منزل حافظ آمده است و ديگر آن که ميخانه اي که حافظ در آن راه يافته به منزله ي بارگاه پادشاه است و حافظ به وصال رسيده است.

آرایه ها: جناس در دل و دلدار/جناس در  جان و جانانه /تناسب و ایهام تضاد  در منزل و بارگه

واج آرایی: تکرار آواي «آ» و«z» حروف «ر» و «ن»و«ب»و«ج»

معنی بیت: اینک آستان شهر یار عشق قرارگاه حافظ است یعنی دل به نزد دلبر شتافت و جان به حضور جانانه رفت . در صفحۀ 190 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد «بارگه کبریا » به جای بارگه پادشاه آمده که بر متن ترجیح دارد و به معنی آستان بزرگی و عظمت الهی است .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا