- *غزل 159 *
نَقدِ صوفی نه همه صافیِ بیغَش باشد
ای بَسا خِرقه که شایستۀ آتش باشد
1- نَقدِ صوفی نه همه صافیِ بیغَش باشد
ای بَسا خِرقه که مُستوجِبِ آتش باشد
2- صوفیِ ما که ز وِردِ سَحَـری، مَسـت شدی
شامگاهش نگران باش ،که سرخوش باشد
3- خوش بود گر مَحَکِ تجرِبه آیـد به میان
تا سیَه روی شود، هر که در او غَش باشد
4- خَطِّ ساقی گر از این گونه زَنَد نقشِ بر آب
ای بَسا رُخ ،که به خـونـابـه مـُنَقَّـش باشد
5- ناز پَروَردِ تَنَعُّم نَبَرد راه به دوست
عاشقی شیوة رِندانِ بلاکَش باشد
غمِ دُنییِّ دَنی چند خوری، باده بخواه
حیف باشد دلِ دانا که، مُشوَّش باشد
6- غمِ دُنییِّ دَنی چند خوری، باده بخور
حیف باشد دلِ دانا که، مُشوَّش باشد
دَلق و سجّادة حافظ بِـبَرَد باده فُروش
گر شراب از کفِ آن ساقیِ مَهوَش باشد
7- دَلق و سجّادة حافظ بِـبَرَد باده فُروش
گر شرابش ز کفِ ساقی مَهوَش باشد
******************************
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم )
1- نَقدِ صوفی نه همه صافیِ بیغَش باشد
ای بَسا خِرقه که مُستوجِبِ آتش باشد
موضوع بیت: خانقاه در برابر خرابات (در انتقاد از صوفیان ریایی.)
مضمون بیت: (صوفي رياکار).
معنی واژگان: نقد: وجه رايج، سرمايه، پول، که در اينجا مقصود سرمايه ي معنوي است/ صافي: خالص، صاف، مقصود حقيقت بي ريا است/ مي توان آن را به شراب خالص نيز تعبير کرد که طنزي رندانه است/ بي غش: بدون ناخالصي، بدون دغل و بدون مکر و حيله/ اي بسا: چه بسيار است/ مستوجب: سزاوار/ خرقه ي سزاوار آتش خرقه اي است که درون آن صوفي رياکار بي حقيقت باشد
آرایه ها:جناس در صوفي و صافي /تناسب در صوفی و خرقه
واج آرایی: تکرار آواي «s»و«gh»وحروف«ش»
معنی بیت: نقد ایمان صوفی همیشه پاک و سره نیست ، چه بسیار دلق ریاکاران که در خور سوختن است .
………………………………………………………………………
2- صوفیِ ما که ز وِردِ سَحَـری، مَسـت شدی
شامگاهش نگران باش ،که سرخوش باشد
موضوع بیت: مقام تلوین
مضمون بیت: (صوفي رياکار مغرور).
معنی واژگان: ورد سحري: دعا و عبادت صبحگاهي/ مست: مقصود مست غرور از عبادت است/ نگران باش: به او نگاه کن
آرایه ها: نوعی تضاد در سحر و شامگاه /تناسب در مست و سرخوش
واج آرایی: تکرار آوای«S»و حرف «ش» و«گ»
معنی بیت: صوفی ما که چون دعای سحر می خواند و از غلبۀ وجد مست و مدهوش میشد ، مواظب شب او باش که از باده نوشی حالی خوش خواهد داشت .
…………………………………………………………………….
3- خوش بود گر مَحَکِ تجرِبه آیـد به میان
تا سیَه روی شود، هر که در او غَش باشد
موضوع بیت:آزمایش (آزمایش عیار رهروان حقیقت را معین می کند.)
مضمون بیت: (آزمايش و اهميت آن).
معنی واژگان: خوش بود: چه خوب است/ محک: سنگي که به وسيله ي آن عيار طلا را مي توان اندازه گيري کرد/ تجربه: آزمايش/ سيه روي: بي آبرو و رسوا/ غش: دغلي، ناخالصي
قواعد: محک تجربه: اضافه ي تشبيهي است يعني تجربه به سنگ محک تشبيه شده است.
آرایه ها: جناس در خوش (با تلفظ قديم آن يعني «خش») / اين بيت ضرب المثل شايعي شده است/تناسب در محک و سیه روی / تناسب درسیه روی با غش/تناسب در محک و سيه روي و غش /تضاد در محک با غش
واج آرایی:تکرار حروف «ب»و«ی»و«ش»
معنی بیت: چه نیکوست اگر سنگ آزمون را به میان جمع آورند تا هر که در او بار خیانت باشد ، چون زر ناسره سیاه روی و رسوا شود .
…………………………………………………………………….
4- خَطِّ ساقی گر از این گونه زَنَد نقشِ بر آب
ای بَسا رُخ ،که به خـونـابـه مـُنَقَّـش باشد
موضوع بیت:تجلی(تأثیر جلوه های جمالی معشوق در عاشقان.)
مضمون بیت: (زيبايي ساقي و اشک خونين عاشقان).
معنی واژگان: خط ساقي: موهاي نرم و لطيفي که در اطراف چهره ي ساقي است (با اشاره به خطوط جام شراب)/ آب: يکي به معني چهره ي پرآب و رنگ ساقي، ديگري به معني شرابي که ساقي در جام مي کند و در موقع دادن آن جام به دست ميخواران نقش چهره اش در آن مي افتد/ منقش: داراي نقش و نگار
آرایه ها: نقش بر آب زدن کنایه از :در اينجا معني جلوه گر شدن خط بر چهره ي ساقي يا انعکاس چهره و خط او در جام است و ممکن است به معني از بين بردن اميد عاشقان نيز باشد/تناسب در خط و نقش و منقّش / جناس در نقش و منقّش / تناسب در خط و رخ /نوعی جناس در آب و خونابه /ایهام در آب
واج آرایی:تکرارحروف«گ»و«خ»و«ز»و«ب»
تکرار حروف «ن» و «ب»
معنی بیت: اگر خط خوش و دل فریب عذار ساقی بدین گونه نقش تقوی را بر آب زند و محو سازد ، چهرههای بسیاری به عاشقی خواهند گرائید و رخسارشان از محنتها و بلاهای عشق به
اشک خونین یا خونابۀ دل نگار خواهد شد .
……………………………………………………………………
5- ناز پَروَردِ تَنَعُّم نَبَرد راه به دوست
عاشقی شیوة رِندانِ بلاکَش باشد
موضوع بیت: مشکلات راه سلوک
مضمون بیت: (عاشقي و راه پر بلا و مصيبت آن).
معنی واژگان: نازپرورد: يعني کسی که با ناز و نوازش پرورش يافته است/ تنعّم: غرق بودن در نعمت و ناز/ راه بردن: راه رفتن، رسيدن/ شيوه: روش، کار/ رندان: عاشقان حقيقي که لحظه هاي عمر خود را صرف رسيدن به حق و حقيقت يعني معشوق حقيقي خود مي کنند/بلاکش: تحمل کننده ي بلا و مصيبت.
قواعد: نازپرورد: صفت مفعولي مرخّم است
آرایه ها: تضاد در نازپرورد و بلاکش /تناسب درراه و شیوه /تضاد در تنعم و بلاکش
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ش»و«ن»و«د»
معنی بیت: آن که در فراخی و آسانی به ناز و نعمت پرورش یافته باشد ، به کوی معشوق راه نتواند یافت ، عشق ورزی آئین وارستگان و قلندران است که در راه رسیدن به دوست هر گونه بلا و محنت را به جان می پذیرند .
…………………………………………………………………….
6- غمِ دُنییِّ دَنی چند خوری، باده بخور
حیف باشد دلِ دانا که، مُشوَّش باشد
موضوع بیت:دنیا(دنیا و ترک غم دنیا)
مضمون بیت: (شادي و دوري از غصه و تشويش).
معنی واژگان: دنيي: دنيا/ دني: دون، پست/ در صفحۀ 179 جامع نسخ دیوان حافظ دنیای دنی به جای دنیی دنی آمده است که بر متن ترجیح دارد ، نیز نگاه کنید به غزل 151 بیت (7)/باده: شراب/ حيف: ظلم، دريغ/مشوّش: پريشان و آشفته
آرایه ها: جناس در دنيي و دني / نوعی تضاد درغم خوردن و باده خوردن /تناسب در غم و مشوش /نوعی جناس در خوری و بخور /تضاد در دانا و مشوش
واج آرایی: تکرار حرف «د»و«ن»و«خ«و«ش»
معنی بیت: تا کي مي خواهي غم دنياي پست و ناپدار را بخوري؟ باده بنوش که حيف است که دل انسان دانا به چيزهاي پست مضطرب و پريشان باشد
محصول بيت ــ خواجه به طريق خطاب عام مىفرمايد، تا كى غم اين دنياى پست را مىخورى باده بخور حيف است كه دل شخص دانا مشوش گردد. يعنى شراب بنوش و خوش باش و صفا كن براى چه دل به غم دنيا مىدهى و مضطرب مىشوى.
………………………………………………………………….
7- دَلق و سجّادة حافظ بِـبَرَد باده فُروش
گر شرابش ز کفِ ساقی مَهوَش باشد
موضوع بیت:خانقاه در برابر خرابات
مضمون بیت: (ارزش خرقه و سجاده ي حافظ).
معنی واژگان: دلق: خرقه/ سجاده: جانماز/ باده فروش: شراب فروش/ مهوش: زيباروي همچون ماه/ ارزش خرقه و سجاده ي حافظ برابر است با شرابي که از دست ساقي زيباروي باشد
آرایه ها: تضاد در دلق و سجاده / تناسب در باده فروش و شراب و ساقي
واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ش»و«ب»
معنی بیت: اگر میفروش باده بر دست ساقی ماه رخسار به حافظ بدهد ، خرقه و جا نماز او را که اسباب زهد و تقوی است در بهای باده تواند گرفت .