• غزل 156

به حُسنِ خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد

          تـو را در ایـن سـخــن اِنکارِ کارِ ما نرسد

1- به حُسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد

          تـو را در ایـن سـخــن اِنکارِ کارِ ما نرسد

2- اگـر چه حُسـن فُروشان به جلوه آمده‌اند

           کَسی به حُسن و مَلاحَت به یارِ ما نرسد

3- به حقِّ صُحبَتِ دیرین که هیچ مَحرَمِ راز

          به یــارِ یـک جَهَـتِ حـق گزارِ ما نرسد

4-هِزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و، یکی

          بـه دِلـپـذیـری نقـشِ نگارِ ما نرسد

 5-هـِـزار نـَقـد بـه بازارِ کائـنات آرَند

          یکی به سکّة صاحِب عیارِ ما نرسد

6-دِریـغِ قافلة عمر، کان چُنان رفتند

         که گردشان به هوای دیارِ ما نرسد

دِریـغِ قافلة اَمن، کان چُنان رفتند

         که گردشان به هوای دیارِ ما نرسد

دلا ! ز طَعنِ حسودان مَرنج و واثق باش

          کـه بـَد به خاطـرِ امّـیدوارِ ما نرسد

 7-دلا ! ز رنجِ حسودان مَرنج و واثق باش

          کـه بـَد به خاطـرِ امّـیدوارِ ما نرسد

8-چُنان بِزیِ، که اگر خاکِ رَه شوی کس را

          غُـبـارِ خـاطِـری از رَه گـُذارِ مـا نـرسـد

بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ غُصّۀ او

          به سـَمــعِ پادشـَهِ کامــگارِ ما نـرسـد

9-بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصّة او

          به سـَمــعِ پادشـَهِ کامــگارِ ما نـرسـد

******************************

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن( بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)

1- به حُسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد

          تـو را در ایـن سـخــن اِنکارِ کارِ ما نرسد

موضوع بیت: ترجیح صفات محبوب حقیقی بر دیگران

مضمون بیت: (عشق و يار زيبا و خوش اخلاق).

معنی واژگان: حسن: زيبايي/ خلق: اخلاق و عادات/ انکار: منکر شدن، تصوير نکردن، صواب ندانستن

آرایه ها: جناس در انکار و کار

واج آرایی:

 تکرار آواي «آ»وحروف«س»و«ن»و«ک»

معنی بیت: بزیبائی و خوی نیک و پیمان دوستی بسر بردن هیچکس با یار ما همسنگ نیست و ترا نسزد که بتکذیب کار عشق ما یا انکار کمال محبوب ما بپردازی.

……………………………………………………………….

2- اگـر چه حُسـن فُروشان به جلوه آمده‌اند

           کَسی به حُسن و مَلاحَت به یارِ ما نرسد

موضوع بیت: ترجیح صفات محبوب حقیقی بر دیگران.

مضمون بیت: (معشوقي که زيباي زيبايان است).

معنی واژگان: حسن فروشان: جلوه دهندگان زيباييهاي خود/ ملاحت: نمکين بودن.

آرایه ها:تکرار ملیح حسن/ترادف ملیح در حسن و ملاحت

واج آرایی:

 تکرار آواي «b» و «m»وحروف«ن»و«ب»و«س»

معنی بیت: اگرچه مدّعيان زيبايي به خودنمايي و جلوه گري آمده اند، ولي هيچ کس از نظر حسن و جمال با يار ما برابري نمي کند.

محصول بيت ــ اگرچه دلبران حسن‌فروش يعنى زيبايانى كه به مردم عرض جمال مى‌نمايند، به جلوه‌گرى درآمده‌اند، اما كسى در حسن و ملاحت به يار ما نمى‌رسد يعنى از زيبايان حسن‌فروش كسى پيدا نمى‌شود كه با يار ما برابرى نمايد.

……………………………………………………………….

3- به حقِّ صُحبَتِ دیرین که هیچ مَحرَمِ راز

          به یــارِ یـک جَهَـتِ حـق گزارِ ما نرسد

موضوع بیت: کتمان سِرّ

مضمون بیت: (يا رازدار يکروي قدرشناس).

معنی واژگان: صحبت: همنشيني/ ديرين: قديم، قديمي/محرم راز: رازدار، اسراردان/ يک جهت: يکرو (متضادّ دورو و منافق). حق گزار: قدردان، نمک شناس

آرایه ها: تناسب در صحبت و محرم راز و يار و يک جهت و حق گزار / نوعی جناس در حق و حق گزار

واج آرایی:تکرار آوای«h»و حرف«ر»

معنی بیت: سوگند بحقیقت دوستی کهن که هیچ رازداری با یار یکدل و یکرنگ ما که حق وفا را ادا میکند، برابری نتواند کرد.

……………………………………………………………………..

4-هِزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و، یکی

          بـه دِلـپـذیـری نقـشِ نگارِ ما نرسد

موضوع بیت:توحید افعالی/اگر همه خوبند او خوبتر است

مضمون بیت: (زيباترين معشوق).

معنی واژگان: کلک صنع: قلم آفرينش/ دلپذيري: خوشي و زيبايي/ نقش: صورت، تصوير، چهره/ نگار: معشوق

آرایه ها: تناسب در کلک و نقش و نگار /تکرار ملیح نقش/تضاد در هزار و یکی /کلک صنع: استعارة مکنیه

واج آرایی: تکرار حرف «ن»و«ی»وآوای«z»

معنی بیت: از قلم آفرينش هزاران نقش به وجود مي آيد، ولي هيچ کدام از آنها مانند تصوير يار ما دل پسند و زيبا نيست.

محصول بيت ــ از كلك صنع هزار نقشه برآيد. يعنى هر آن و هر ساعت قلم صنع هزار نقشه به‌وجود مى‌آورد اما هيچكدام به دلپذيرى نقش نگار ما نيست. يعنى در دلپذيرى، نقش هيچ نگار با نقش وى برابرى نكند.

…………………………………………………………………..

5-هـِـزار نـَقـد بـه بازارِ کائـنات آرَند

          یکی به سکّة صاحِب عیارِ ما نرسد

 موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق حقیقی بر دیگران

مضمون بیت: (ياري برتر از همه).

معنی واژگان: نقد: سکه هاي رايج، چيز باارزش/ کاينات: موجودات، هستي ها/ صاحب عيار: دارنده ي عيار و ارزش کامل، با اشاره به خواجه قوام الدين صاحب عيار از مردان دوره ي آل مظفر/ از معشوق به سکه ي صاحب عيار يعني نشانه ي کامل تعبير مي کند و مقصود او از هزار نقد زيبارويان حسن فروش است، البته ترکيب صاحب عيار به زيبايي در اين بيت تعبيه شده است که اشاره اي باشد به خواجه قوام الدين

آرایه ها: تناسب در نقد و بازار و سکه و عيار /تضاد در هزار و یکی

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ن»و«ی»

معنی بیت: هزارگونه سکه سره در بازار هستی عرضه میکنند ولی یکی از آنها بخلوص بپایة سکة تمام عیار ما نمیرسد، بکنایه یعنی کس درعالم زیبائی با یار ما برابری نتواند کرد.

…………………………………………………………………..

6-دِریـغِ قافلة عمر، کان چُنان رفتند

         که گردشان به هوای دیارِ ما نرسد

 موضوع بیت:غنیمت شمردن فرصت

مضمون بیت: (رفتن همراهان زندگي).

معنی واژگان: دريغ: افسوس/ قافله ي عمر: کاروانياني که در طريق عمر همراه ما بودند/ ديار: سرزمين، مقصود دنياست

آرایه ها: تناسب در قافله و رفتن و گرد و هوا /تضاد در گرد و هوا

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «د»و«ن»

معنی بیت: کاروان روزهای زندگانی چنان شتابان روانه شد که غبار این قافله بآسمان شهر ما دیگر نمیرسد بکنایه یعنی عمر گذشت و اثری از آن برجای نماند.

…………………………………………………………………

 7-دلا ! ز رنجِ حسودان مَرنج و واثق باش

          کـه بـَد به خاطـرِ امّـیدوارِ ما نرسد

 موضوع بیت:اولیاء(عارف همه چیز را زیبا می بیند)

مضمون بیت: (زحمت حسودان و دل اميدوار).

معنی واژگان: واثق: مطمئن/ خاطر اميدوار: دل مطمئن و اميدوار

آرایه ها: جناس در رنج و مرنج

واج آرایی:تکرارحروف«ج»و«ر»و«ن»وآوای «آ»درمصرع دوم

معنی بیت: ای دل، از آزار حاسدان رنجه مشو و مطمئن باش که گزند و آسیب بدل پر امید ما نمیرسد.

……………………………………………………………………

8-چُنان بِزیِ، که اگر خاکِ رَه شوی کس را

          غُـبـارِ خـاطِـری از رَه گـُذارِ مـا نـرسـد

 موضوع بیت:اولیاء(مرنج و مرنجان)

مضمون بیت: (دوري از کدورت خاطر ديگران).

معنی واژگان: بزي: زندگي کن/ رهگذار: عبورکننده، رهگذر/ از رهگذار: از طرف

قواعد: بزی: فعل امر از مصدر زیستن

آرایه ها: تناسب در خاک و ره و غبار و رهگذر /نوعی جناس در ره و رهگذار

واج آرایی:تکرارحرف«ک»و«ر»وآوای«z»

معنی بیت : آنگونه زندگانی کن که اگر در راه کسی غبار گشتی، از گذرگاه من و تو گرد کدورتی بر آئینه دل هیچکس ننشیند؛ صنعت التفات از مخاطب در مصراع اول بمتکلم در مصراع دوم مراعات شده است.

………………………………………………………………….

9-بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصّة او

          به سـَمــعِ پادشـَهِ کامــگارِ ما نـرسـد

 موضوع بیت: حدیث فراق.

مضمون بیت: (حسن طلب و طلب توجّه).

معنی واژگان: قصه: داستان و شکايت/ سمع: گوش/ کامگار: خوشبخت

آرایه ها: تناسب در شرح و قصه و سمع

واج آرایی: تکرار آواي «s»وحرف«م»

معنی بیت : حافظ از اين غم سوخت و مي ترسم که شرح قصّه ي او به گوش پادشاه کامروا نرسد.

محصول بيت ــ حافظ سوخت و مى‌ترسم كه شرح قصه او به گوش پادشاه كامكار ما نرسد. يعنى مى‌ترسم كه پادشاه سعادتمند ما از سوختن و گداختن ما خبردار نشود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا