- غزل 147
بَریدِ بـادِ صَـبا دوشَـم آگَهـی آوَرد
که روزِ مِحنَت و غم رو به کوتَهی آوَرد
1- نَـسـیمِ بـادِ صَـبا دوشَـم آگَهـی آوَرد
که روزِ مِحنَت و غم رو به کوتَهی آوَرد
2- به مُطربانِ صَبوحی، دهیم جامۀ چاک
بدیـن نـُویـد که بادِ سَحـَرگـَهی آورد
3-بیا بیا که تو حورِ بهـشت را ،رِضوان
در این جهان ز برای دلِ رَهی آورد
هَمیرویم به شـیراز با عِنایـتِ دوست
زَهی رفیق که بَختَم به هَمرَهی آورد
نَسیمِ زلفِ تو شد خِضرِ راه ما در عِشق
زَهی رفیق که بَختَم به هَمرَهی آورد
4- هَمیرویم به شـیراز با عِنایـتِ بَخـت
زَهی رفیق که بَختَم به هَمرَهی آورد
5- به جَبرِ خاطرِ ما کوش کاین کُلاهِ نَمَد
بَسا شِکَـست که بـا اَفسـرِ شَهـی آورد
به خِیرِخاطرِ ما کوش کاین کُلاهِ نَمَد
بَسا شِکَـست که در اَفسـرِ شَهـی آورد
چه نالهها که رسید از دلم به خَرمَنِ ماه
چـو یاد، عـارضِ آن ماهِ خَـرگَهـی آورد
چه نالهها که رسید از دلم به خَرگَهِ ماه
به یاد، چون رُخِ آن ماهِ خَـرگَهـی آورد
6- چه نالهها که رسید از دلم به خَرمَنِ ماه
چـو یادِ عـارضِ آن ماهِ خَـرگَهـی آورد
رَساند رایَتِ مَنصور بر فلک حافظ
چو اِلتِجا به جَنابِ شَهَنشَهی آورد
7- رَساند رایَتِ مَنصور بر فلک حافظ
که اِلتِجا به جَنابِ شَهَنشَهی آورد
*******************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان
( بحرمجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- نَـسـیمِ بـادِ صَـبا دوشَـم آگَهـی آوَرد
که روزِ مِحنَت و غم رو به کوتَهی آوَرد
موضو ع بيت:فراهم آمدن شرایط وصال
مضمون بيت: (نويد وصال).
معني واژگان: نسيم: وزش ملايم، وزيدن ملايم/ صبا: بادي که از طرف شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيام بر عاشقان است/ دوشم: ديشب براي من/ آگهي آورد: اطلاع داد/ رو به کوتهي آورد: کوتاه خواهد شد
قواعد: دوشم: م ضمیر متصل مفعولی
آرايه ها: تضاد در دوش و روز / تناسب در نسيم و باد و صبا و دوش و روز/نوعی جناس در آگهی و کوتهی / ترادف ملیح در محنت و غم
واج آرايي:تکرارآوای«s»و«h»حرف«م»و«ر»
معني بيت: ديشب بوي خوش نسيم صبحگاهي خبر آورد که روز رنج و غم پايان يافت.
محصول بيت ــ پيك باد صبا ديشب براى من خبرى آورد، يعنى آگاهم كرد كه روز محنت و غم روبه كوتهى آورد يعنى كوتاه شد.
……………………………………………………………….
2- به مُطربانِ صَبوحی، دهیم جامۀ چاک
بدیـن نـُویـد که بادِ سَحـَرگـَهی آورد
موضوع بيت: نفحات ربانی
مضمون بيت: (مژدگاني بشارت وصال).
معني واژگان: مطربان صبوحي: رامشگراني که به هنگام نوشيدن شراب صبحگاهي مي نوازند و مي خوانند/ جامه ي چاک: لباسي که از شادي بر تن خود پاره مي کنند/ نويد: مژده، بشارت/ باد سحرگهي: باد صبا
قواعد: مطربان صبوحی: موصوف و صفت،
آرايه ها:تناسب در صبوح و سحر
واج آرايي: تکرار آواي «d» و «t»وحرف«ب»و«م»و«ن»
معني بيت: جامة خود را که از غلبة وجد و شوق در بزم باده نوشی بامدادی چاک زده ایم بواسطة مژدة وصلی که نسیم سحرگاهی آورد برامشگر می بخشیم.
…………………………………………………………………..
3-بیا بیا که تو حورِ بهـشت را ،رِضوان
در این جهان ز برای دلِ رَهی آورد
موضوع بيت:وصل و هجران(طلب وصال) –عمل و پاداش(جزاعمل خوب را دیدن /تناسب عمل با جزا)
مضمون بيت: (عاشق و ادعاي او).
معني واژگان: حور بهشت: دختر سياه چشم و زيباي بهشتي/ رضوان: دربان و نگهبان بهشت/ رهي: غلام و چاکر
آرايه ها: تناسب در حور و بهشت و رضوان
واج آرايي:تکرار حروف «ر» و «ب»و«ن»آوای«h»
معني بيت: بشتاب بشتاب که ترا ای سیه چشم بهشتی رضوان نگاهبان بهشت برای خشنودی دل مهرورز چاکر بگیتی آورد.
………………………………………………………………
4- هَمیرویم به شـیراز با عِنایـتِ بَخـت
زَهی رفیق که بَختَم به هَمرَهی آورد
موضوع بيت: بخت و اقبال(بخت یارشدن)
مضمون بيت: (شادي از رفيق سفر)
معني واژگان: با عنايت بخت: با توجه بخت، با خوشبختي/ در صفحة 208 جامع نسخ دیوان حافظ تألیف مسعود فرزاد در نسخه بدل « عنایت دوست» بجای « عنایت بخت» آمده که بر متن ترجیح دارد/زهي: آفرين/ رفيق: همراه در سفر
آرايه ها: تناسب در رفتن و رفيق و همرهي /نوعی جناس در بخت و بختم /ایهام جناس در همی و زهی و همرهی
واج آرايي: تکرار حروف «ب» و «ي»و«ت»و«ه»
معني بيت: با التفات دوست به شیراز باز میگردم، اقبال نیک من چه یار خوبی همسفرم کرد.
……………………………………………………………….
5- به جَبرِ خاطرِ ما کوش کاین کُلاهِ نَمَد
بَسا شِکَـست که بـا اَفسـرِ شَهـی آورد
موضوع بيت: طلب عنایت از محبوب
مضمون بيت: (فقير حق و قدرت او).
معني واژگان: جبر: نیکو حال گردانیدن و شکسته بستن / جبر خاطر: دل به دست آوردن/ کلاه نمد: کلاهي که از نمد ساخته شده است، کلاهي که نشانه ي فقر صاحب آن است/ بسا: چه بسيار است، چه قدر زياد است/ افسر شهي: تاج پادشاهي
آرايه ها: تضاد در جبر و شکست /نوعی تضاد در کلاه و افسر /تناسب در کوشیدن و شکست
واج آرايي: تکرار حروف «ب» و «ک»و«ن»و«س»و«ش»
معني بيت: سعی کن تا دل ما را بدست آوری، چه بسا پیش آمده است که کلاه نمدین درویشی تاج شاهی را مغلوب کرده است.
………………………………………………………………….
6- چه نالهها که رسید از دلم به خَرمَنِ ماه
چـو یادِ عـارضِ آن ماهِ خَـرگَهـی آورد
موضوع بيت: حدیث فراق (ناله از درد فراق )
مضمون بيت: (ناله ي عاشق از يادآوري چهره ي معشوق).
معني واژگان: خرمن ماه: هاله ي اطراف ماه/ عارض: چهره/ ماه خرگهي: ماه سراپرده نشین، تُرک
قواعد: ماه خرگهی: موصوف و صفت باستعاره مقصود یار زیبای پرده نشین
آرايه ها:جناس در خرمن و خرگه / جناس در ماه و ماه در دو معني / تناسب در عارض و ماه /تناسب در دل و عارض
واج آرايي: تکرار آواي «آ»وحرف«م»و«ن»و«ه»
معني بيت: همینکه دل از چهرة زیبای یار پرده نشین یاد کرد، فریادهایش بهالة ماه فلک برشد.
………………………………………………………………….
7- رَساند رایَتِ مَنصور بر فلک حافظ
که اِلتِجا به جَنابِ شَهَنشَهی آورد
موضوع بيت:عنایت(مورد عنایت قرار گرفتن حافظ)
مضمون بيت: (مدح شاه).
معني واژگان: رساند: در اغلب نسخ به جاي «رساند» رسيد آمده است و چون اين غزل در هنگامي سروده شده است که منصور بن مظفر بن محمد يعني برادر کوچکتر شاه يحيي از يزد به خدمت عموي خود شاه شجاع در محلي مرسوم به چهار گنبد رسيده است به غالب احتمال «رسي» درست تر است و مقصو داز «رايت منصور» هم درفش منصور شاه است/ رايت منصور: درفش پيروز، و اگر اشاره به منصور بن مظفر باشد. درفش شاه منصور/ التجا: پناه آوردن، پناه بردن/ جناب: آستانه ي در/ شهنشهي: منسوب به شاهنشاه /جناب شهنشهی: درگاه شاهان شاه یا شاه شاهان یعنی سرآمد پادشاهان.
قواعد: التجا: مصدر باب افتعال/
جناب شهنشهی: موصوف و صفت نسبی
آرايه ها: تضاد در جناب و فلک
واج آرايي: تکرار حرف «ر» و«ن»و«ل»و«ب»
معني بيت: بيت را دو گونه مي توان معنا نمود:
1- حافظ پرچم پيروزي را به آسمان برافراشت، زيرا به درگاه شاهي پناه آورد.
2- اي حافظ، چون شاه منصور به درگاه شاه شجاع پناه آورد، چنان افتخاري نصيبش شد که پرچمش بر فراز آسمان برافراشته شد.
محصول بيت ــ حافظ رايت نصرت و يا رايت منصورى را و يا رايت شاه منصور را به فلك رساند وقتى كه به جناب شاه منصور التجا آورد. يعنى پناه آورد حاصل مطلب حافظ كه مداح شاه منصور شده و انتساب به وى پيدا كرده رايت خود را به آسمانها رسانيد. اين قبيل كلمات شعرا ادعائى است نه حقيقى.