- *غزل 146*
صَبا وقتِ سَحَر بویی ز زلفِ یار میآورد
دلِ دیوانۀ ما را به نو درکار میآورد
صَبا وقتِ سَحَر بویی ز زلفِ یار میآورد
دلِ شـوریدۀ ما را ز نو درکار میآورد
1- صَبا وقتِ سَحَر بویی ز زلفِ یار میآورد
دلِ شـوریدۀ ما را به بو درکار میآورد
مـن آن شـاخِ صِـنوبـر را ز باغ ِسینه بَرکَنـدم
که هر گل کز غمش بِشکُفت،مِحنَت، بار میآورد
2- مـن آن شـَکلِ صِـنوبـر را ز باغ ِدیـده بَرکَنـدم
که هر گل کز غمش بِشکُفت،مِحنَت، بار میآورد
فـُروغِ ماه میدیـدم ز بـامِ قَـصـرِ او روشـن
که روی از شَرمِ آن خورشید بر دیوار میآورد
3- فـُروغِ ماه میدیـدم ز بـامِ قَـصـرِ او روشـن
که رو از شَرمِ آن خورشید در دیوار میآورد
4- ز بیـمِ غارتِ عِشـقَـش دلِ پُـرخون رها کردم
ولی میریخت خون و رَه بِدان هَنجار میآورد
5- به قولِ مُطرب و ساقی بُرون رفتم گَه و بیگَه
کز آن راهِ گِـران قاصِـد خـبر دُشـوار میآورد
سَراسَر بخششِ جانان طَریقِ لطف و احسان بود
وَگَـر تـسبـیـح مـیفـرمـود،اگــر زُنـّار میآورد
6- سَراسَر بخششِ جانان طَریقِ لطف و احسان بود
اگـر تـسبـیـح مـیفـرمـود،اگــر زُنـّار میآورد
عَفَاالله چینِ ابرویَش اگر چه ناتوانم کرد
به عِشوَة هَم پیامی بر سرِ بیمار میآورد
7- عَفَاالله چینِ ابرویَش اگر چه ناتوانم کرد
به عِشوه هم پیامی بر سرِ بیمار میآورد
8- عَجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی مَنعَـش نمیکردم که صوفی وار میآورد
*******************************
وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلان ( بحر هزج مثمن مسبغ)
1- صَبا وقتِ سَحَر بویی ز زلفِ یار میآورد
دلِ شـوریدۀ ما را به بو درکار میآورد
موضوع بیت: نفحات ربانی (نفحات ربانی و تأثیر آن در سالک )
مضمون بیت: (بوي زلف يارو دل پريشان عاشق).
معنی واژگان: صبا: بادي که از شمال يا مشرق مي وزد و پيام آور و پيام بر عاشقان است/ بويي ز زلف يار: بوي گل و بوي خوش را بوي زلف يار مي گويد (تجاهل العارف)/ شوريده: پريشان/ بو: يکي به معني معمولي آن و ديگر به معني آرزو/ در کار مي آورد: رو به راه مي کرد و از پريشاني به در مي آورد (به عشق سامان مي داد)
آرایه ها:تناسب در زلف و بو و شوريده / تکرار ملیح بو/تناسب در زلف و دل /ایهام در بو
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z» و حرف «د»و«ر»و«ب»
معنی بیت: سحرگاه بادبهاری شمیمی از گیسوی یار همراه می آورد و دل پریشان ما را بآروزی وصال بر کار عشق برمیانگیخت.
………………………………………………………………
2- مـن آن شـَکلِ صِـنوبـر را ز باغ ِدیـده بَرکَنـدم
که هر گل کز غمش بِشکُفت،مِحنَت، بار میآورد
موضوع بیت: مشکلات راه سلوک(دیدن به چشم حجاب وصل می شود)
مضمون بیت: (از ياد بردن خيال يار).
معنی واژگان: صنوبر: از تیرة ناژویان ( مخروطیان) دارای برگهای ضخیم کوتاه و مخروطهای باریک و دراز( لغت نامة دهخدا) /غمش: يعني غم عشق او/ محنت: رنج و زحمت/ بار مي آورد: نتيجه مي داد.
قواعد: باغ ديده: اضافه ي تشبيهي، يعني چشم به باغ تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در صنوبر و باغ و برکندن و گل و شکفتن و بار آوردن /تناسب در غم و محنت /ایهام تضاد درغم و شکفتن /تضاد در برکندن و بارآوردن /ایهام جناس در بار و باغ/شکل صنوبر: باستعاره مقصود قامت یار که در بلندی بصنوبر ماند
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ک» و «ب»و«ش»و«م»و«ت»
معنی بیت: نقش صنوبری قامت یار را از باغچة چشم از ریشه برآوردم ( بکنایه یعنی ترک عشق بازی کردم) ، چه گلی که از نهال غم آن دلبر شکوفا شد، رنج و اندوه بارش بود.
……………………………………………………………
3- فـُروغِ ماه میدیـدم ز بـامِ قَـصـرِ او روشـن
که رو از شَرمِ آن خورشید در دیوار میآورد
موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی(هر زیبایی در برابر زیبایی مطلق چیزی به حساب نمی آید)
مضمون بیت: (ماه و شرمندگي او از خورشيد چهره ي يار).
معنی واژگان: فروغ: نور، پرتو/ روشن: يکي به معني نوراني و ديگر به معني آشکار/ رو در ديوار مي آورد: رو به ديوار مي کرد، که آن هم ايهام دارد، زيرا نور ماه به طرف ديوار مي رود و ديگر به معني رويش را به ديوار مي کرد که کسي او را نبيند (تصويرسازي زيبا)/ خورشيد: مقصود معشوق است.
آرایه ها: تناسب در فروغ و ماه و روشن و خورشيد /تناسب دربام و دیوار /تضاد وتناسب در ماه و خورشید /تناسب در قصرو دیوار وبام /ایهام در روشن
واج آرایی: تکرار حرف «م»و«ر»و«ش»و«د»وآوای«gh»و
معنی بیت: پرتو ماه رخسار وی را از بام کاخش آشکار میدیدم، بدانگونه که مهر تابان از شرمساری در برابر ماه رخ او حیران بود.
………………………………………………………………
4- ز بیـمِ غارتِ عِشـقَـش دلِ پُـرخون رها کردم
ولی میریخت خون و رَه بِدان هَنجار میآورد
موضوع بیت:عشق-عشق مجاز(دل را باید از بند عشق مجازی رهایی داد)
مضمون بیت: (دل عاشق و راه پرخون عشق).
معنی واژگان: غارت: چپاول، يغما/ هنجار: راه/ دل پر خون: دلي که پر از غم و غصه بود/ هنجار: راه و طریق و روش و قاعده و قانون
آرایه ها: بيم و غارت و پر خون و ره و خون ريختن /تکرار ملیح خون/نوعی جناس در ره و رها /تضاد در غارت و هنجار
واج آرایی:تکرارحرف«خ»و«ر»و«ه»
معنی بیت: از ترس ترکتاز عشق او دل خونین را فرو گذاشتم و ترک کردم ولیکن از دل خون میچکید و بدین طریق راه مینمود که کیست و از کجا آمده است.
………………………………………………………………
5- به قولِ مُطرب و ساقی بُرون رفتم گَه و بیگَه
کز آن راهِ گِـران قاصِـد خـبر دُشـوار میآورد
موضوع بیت: مشکلات راه سلوک(دشواری های راه عشق)
مضمون بیت: (مطرب و ساقي و رساندن عاشق به راه عشق).
معنی واژگان: قول: در مورد مطرب يعني آواز و در مورد ساقي سخن گفتن/ برون رفتن: از خود به در شدن، به عالم عشق دست يافتن/ راه گران: راه ناهموار عشق/ مصراع دوم ناظر است به اين مطب که آن را که خبر شد خبري بازنيامد
آرایه ها:تناسب در راه و برون رفتن و مطرب /تناسب و ترادف در گران و دشوار /تناسب در قاصد و خبر
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و «ب»و«گ»و«ر»و«آواي «آ»
معنی بیت: بترانة رامشگر و ساقی گاه و بیگاه گام براه عشق نهادم، چه از آن طریق دشوار و دراز پیک بآسانی خبری نمی آورد.
……………………………………………………………….
6- سَراسَر بخششِ جانان طَریقِ لطف و احسان بود
اگـر تـسبـیـح مـیفـرمـود،اگــر زُنـّار میآورد
موضوع بیت: تسلیم و رضا
مضمون بیت: (جبر، تسليم در برابر سرنوشت).
معنی واژگان: جانان: معشوق/ لطف: مهرباني کردن، نيکويي کردن/ احسان: نيکي و توجه/ تسبيح: سبحان الله گفتن (نشانه ي مسلماني)/ زنّار: کمربندي که زرتشتيان و به پيروي آنان مسيحيان در موقع عبادت به کمر مي بندند (نشانه ي کفر)/
قواعد: اگر….اگر: مترادف چه…..چه، حرف ربط برای تسویه یعنی برابری
آرایه ها: تضاد در تسبيح و زنّار / تناسب در بخشش و لطف و احسان /ترادف ملیح در لطف و احسان /تکرارملیح اگر
واج آرایی: تکرار حرف «ن»و«س»و«ح»آوای«t»
معنی بیت: دهش و عطای معشوق سر بسر از روی مهر و نیکی بود چه در طریق عشق زبان سبحان الله گفتن میگشود و چه کُشتی و ریسمان ترسایان بر کمر می بست.
………………………………………………………………..
7- عَفَاالله چینِ ابرویَش اگر چه ناتوانم کرد
به عِشوه هم پیامی بر سرِ بیمار میآورد
موضوع بیت: تجلی(تجلی جلالی ابروی محبوب و تجلی جمالی عشوۀ او محب را می سازد و تربیت می کند)
مضمون بیت: (ابروي يار).
معنی واژگان: [عفاالله: خدا ببخشايد، آفرين بر، مرحبا بر/ چين ابرويش: خم ابروي او، کمان ابروي او/ عشوه: ناز و کرشمه، فريب دل انگيز/ پيامي: در زمان قديم براي بريدن تب بيمار، غفلتاً با کمان تيري بر سيني بالاي سر بيمار مي زده اند، پيام فرستادن کمان ابرو (= تير نگاه) با طنّازي براي بيمار بيت را از معني ظريفي برخوردار مي کند و نيازي باقي نمي ماند تا «پيامي» را به «کماني» آن گونه که در چاپ انجوي آمده است، تصحيح ذوقي کنيم (در جستجوي حافظ 328)
آرایه ها: تناسب درچين ابرو و ناتوان و پيام و بيمار /تناسب در ناتوان و بیمار /تناسب در عشوه و ابرو وسر
واج آرایی:تکرارحرف«م»و«چ»و«ب»آوای «آ»و
معنی بیت: خداوند بر شکن ابروی وی ببخشاید که اگرچه مرا زار و نزار کرد، گاهی هم با ناز و کرشمه پیغامی ببالین این مریض ناتوان میرساند.
………………………………………………………………
8- عَجب میداشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی مَنعَـش نمیکردم که صوفی وار میآورد
موضوع بیت: بادۀ محبت (عنایت سرشار ساقی)
مضمون بیت: (حافظ و صوفي).
معنی واژگان: [منعش نمي کردم: مانعش نمي شدم، سرزنشش نمي کردم/ صوفي وار: مانند صوفيان، پنهاني، دور از چشم مردم/
آرایه ها:ترادف ملیح جام و پیمانه/تناسب در صوفی و جام و پیمانه
واج آرایی: تکرار حروف «م» و «ش»و«ن»و«ر»وآوای«z»
معنی بیت: دوشینه از باده نوشی حافظ در شگفت بودم ولی او را ازین کار باز نمیداشتم چه بی روی و ریا صوفیانه باده میداد نه چون زاهدان ریائی در خلوت و پنهانی.