- غزل 139
1- رو بـر رَهَـش نَهادم و بر من گُذَر نکرد
صد لُطف چَشم داشتم و یک نظر نکرد
2- سِیلِ سرشکِ ما ز دِلَش کین به دَرنَبُرد
در سـنگِ خـاره قطـرة باران اثـر نکرد
3- یا رب تـو آن جَـوانِ دلاور نگاه دار
کز تیرِ آهِ گوشه نشینان حَذَر نکرد
ماهـیّ و مـرغ دوش نَخُـفـت ا ز فَغـانِ مـن
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
4- ماهـیّ و مـرغ دوش ز افغـان مـن نَخُـفـت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
5- میخواستم که میرَمَش اندر قَدَم چو شمع
او خـود گـُذَر به ما چـو نَسـیمِ سَحَر نکرد
6- جانا کـدام سنـگدل ِبـیکفایَـتَست
کو پیشِ زخمِ تیغِ تو جان را سپر نکرد
7-کِلکِ زبـان بـریـدة حافظ در انجمن
با کس نگفت رازِ تو تا تَرکِ سر نکرد
*****************************
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( بحر مضارع اخرب مکفوف محذوف)
1- رو بـر رَهَـش نَهادم و بر من گُذَر نکرد
صد لُطف چَشم داشتم و یک نظر نکرد
موضوع بیت:عنایت (انتظار عنایت از معشوق)
مضمون بیت: يار بي وفا و بي لطف.
معنی واژگان:رو بر رهش نهادم: به طرف راهي که از آن راه عبور مي کرد رفتم/ چشم داشتم: انتظار داشتم/ نظر: نگاه مهرآمیز
آرایه ها: تناسب در ره و گذر کردن /تناسب در چشم و نظر
واج آرایی:تکرار حرف «ر»، «ش»
معنی بیت: خاک راه معشوق گشتم، ولي او بر من گذر نکرد و از او انتظار صد لطف داشتم، امّا او عنايت و توجّهي هم نکرد.
محصول بيت ــ اين غزل خواجه نظيره غزل سابق است. همين است كه از لحاظ وزن و قافيه با آن برابر است. خواجه مىفرمايد: رو بر راه آن جانان نهادم. يعنى بر سر راه آن جانان رويم را به خاك گذاشتم. خلاصه در راهش با تواضع و تذلل منتظرش شدم. اما بر من گذر نكرد يعنى از روى من عبور نكرد و اميد صد گونه لطف از او داشتم در حالىكه نه يك نظر كرد و نه التفاتم نمود، حاصل معنى شكايت از كمال ترفع و استغناى جانان است.
…………………………………………………………….
2- سِیلِ سرشکِ ما ز دِلَش کین به دَرنَبُرد
در سـنگِ خـاره قطـرة باران اثـر نکرد
موضوع بیت: عنایت (شکایت از دل سنگی معشوق و انتظار عنایت )
مضمون بیت: اشک عاشق و دل سنگ معشوق.
معنی واژگان: کين: دشمني، کينه، بغض/ سنگ خاره: سنگ سخت/
قواعد: سيل سرشک: اضافه ي تشبيهي است يعني اشک خونين به سيلي تشبيه شده است.
آرایه ها: تضاد در سنگ خاره و قطره ي باران
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و «ش» و «د» و آوای «s»
معنی بیت: اشک سیل آسای ما نقش دشمنی را از دل وی نسترد، بلی در سنگ خارا دانة باران تأثیری ندارد؛ در مصراع دوم بصورت تشبیه مضمر دل بسنگ خارا در اثر ناپذیری و اشک بقطرة باران در نرمی و لطافت تشبیه شده است.
…………………………………………………………….
3- یا رب تـو آن جَـوانِ دلاور نگاه دار
کز تیرِ آهِ گوشه نشینان حَذَر نکرد
موضوع بیت: دعا(عاشق و دعا در حق معشوق.)-شکایت از محبوب-عنایت (انتظار عنایت از محبوب)
مضمون بیت: معشوق و تير آه عاشق گوشه نشين.
معنی واژگان: دلاور: دلير/ نگاه دار: حفظ کن/ گوشه نشين: خلوت گزيده، ترک ماسوي الله کرده/ حذر نکرد: اجتناب نکرد.
قواعد: تير آه: اضافه ي تشبيهي است يعني آه به تير تشبيه شده.
آرایه ها: تناسب در جوان دلاور و تير / واج آرایی:تکرار حرف «ن» و «ش» و «ر»
معنی بیت: پروردگارا، آن یار نوخاستة گستاخ را که از آسیب تیر آه عاشقان گوشهنشین پرهیز نکرد از هر بلا در امان بدار.
…………………………………………………………………
4- ماهـیّ و مـرغ دوش ز افغـان مـن نَخُـفـت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
موضوع بیت: حدیث فراق
مضمون بیت: معشوق بي اعتنا به درد عاشق.
معنی واژگان:ماهي و مرغ: منظور همه ي موجودات زنده است اعم از موجودات پرنده و حيوانات دريا/ دوش: ديشب/ افغان: ناله و فرياد/ شوخ ديده: بي پروا، بي اعتنا/ برنکرد: برنداشت.
آرایه ها: تناسب در روشن و نخفت و ديده و خواب /تناسب در مرغ و ماهی
واج آرایی: تکرار حرف «م» در مصراع اول و «ب» در مصراع دوم.
معنی بیت: دیشب ماهی دریا و مرغ هوا از نالة من آرام نگرفت ولی بنگر که آن دلبر گستاخ با شنیدن افغان من سر از بالین برنگرفت و بیدار نشد.
………………………………………………………………….. 5- میخواستم که میرَمَش اندر قَدَم چو شمع
او خـود گـُذَر به ما چـو نَسـیمِ سَحَر نکرد
موضوع بیت: حدیث فراق (شکایت از نیامدن محبوب)
مضمون بیت: در انتظار قدوم معشوق/ بيوفايي باد صبا.
معنی واژگان: ميرمش اندر قدم: در پاي او بميرم/ نسيم سحر: باد صبا
آرایه ها: در مصراع دوم صنعت جمع است يعني يار و نسيم سحر هر دو بر عاشق گذر نکرده اند/ در مصراع اول عاشق به شمع تشبيه شده است./تضاد در نسيم سحر و شمع / سوختن و تمام شدن شمع به مردن آن تعبير شده است.
واج آرایی:تکرار حرف «م» و «س» و «ش»
معنی بیت: خواهان آن بودم که در مقدم وی چون شمع جان تسلیم کنم ولی دریغا که چون نسیم سحری بر ما نگذشت و بدیدار ما نیامد.
………………………………………………………….
6- جانا کـدام سنـگدل ِبـیکفایَـتَست
کو پیشِ زخمِ تیغِ تو جان را سپر نکرد
موضوع بیت: عشق(استقامت در عشق و جور معشوق)
مضمون بیت: تيغ عشق معشوق و جان عاشق.
معنی واژگان: جانا: اي معشوق همچون جان من/ سنگدل: بي رحم/ بي کفايت: نالايق/ پيش: در مقابل/ زخم تيغ: ضربه ي شمشير.
آرایه ها: جناس در جانا و جان /تناسب در زخم و تيغ و جان و سپر /تضاد در سپر و تيغ
واج آرایی: تکرار حرف «ت» و آوای «ـِـ»
معنی بیت: ای جان نمیدانم که کدام سنگین دل بی مهر ناکاردان است که جان عزیز خود را در معرض ضربة شمشیر عشق ننهاد، مقصود آنست که کاردانان عالم از نثارکردن جان براه عشق تو دریغ نمیکنند.
…………………………………………………………….
7-کِلکِ زبـان بـریـدة حافظ در انجمن
با کس نگفت رازِ تو تا تَرکِ سر نکرد
موضوع بیت: مقام مُخلَصین (تا ترک سر نکنی نباید سخن از معشوق بگویی)
مضمون بیت: قلم حافظ و گفتن سرِّ عشق.
معنی واژگان:کلک زبان بريده: قلمي که براي درست نوشتن سرش را با چاقو زده باشند و صاف کرده باشند/ انجمن: جمع/ تا ترک سر نکرد: تا وقتي که سرش را با چاقو نبريدند
آرایه ها: تناسب در زبان و گفتن و راز
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و «ت» در مصراع دوم. آوای «z»
معنی بیت: چون خامة خاموش حافظ خواست راز عشق ترا در میان جمع فاش کند، بترک سر گفت؛ اشارتی است بسر زدن قلم با کارد برای تراشیدن و نوشتن و مبالغه در این مسأله که افشای راز سر باختن است.