- *غزل 131*
1- بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارَت کرد
هِـلالِ عـیــد، به دور قـَدَح اشارت کرد
2- ثَـوابِ روزه و حجِّ قَبول آن کَس بُرد
که خاکِ مَیکَدة عشق را زیارت کرد
3- مـُقامِ اصلـیِ ما گـوشـة خـَـرابات اسـت
خداش خِیر دِهاد آن که این عِمارَت کرد
4- بَهای بادة چون لَعل چیست؟ جُوهَرِ عقل
بیا که سود کَسی بُرد کاین تِجارَت کرد
5- نـَـمـاز در خَـمِ آن ابـرُوانِ مـِحــرابـی
کسی کُنَد که به خونِ جِگَر طَهارَت کرد
فَغان که نرگسِ مَخمورِ شیخِ شهرِ امروز
نظـر به دُردکِشان از سَـرِ حِـقارت کـرد
6- فَغان که نرگسِ جَمّاشِ شیخِ شهرِ امروز
نظـر به دُردکِشان از سَـرِ حِـقارت کـرد
به رویِ یار نَظَر کن ز دیده مِنَّت دار
که کار، دیده همه از سرِ بِصارَت کرد
به رویِ یار نَظَر کن ز دیده مِنَّت دار
که دیده کار همه از سرِ بِصارَت کرد
7- به رویِ یار نَظَر کن ز دیده مِنَّت دار
که کار دیده نظـر از سرِ بِصارَت کرد
8- حدیثِ عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگـر چه صَنعَتِ بسیار در عِبارَت کرد
*******************************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان(بحر مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارَت کرد
هِـلالِ عـیــد، به دور قـَدَح اشارت کرد موضوع بیت: سالک (شادي از عيد ورسیدن سالک به مقصد)
مضمون بیت: (شادي از عيد رمضان و موسم مي خواري).
معنی واژگان:ترک فلک: گويا دسته اي از ترکان مغولي عادت داشتند که پس از خوردن غذا از سفره اي تمام وسايل آن سفره و خود سفره را هم غارت مي کرده اند و به يغما مي برده اند (- چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان يغما را)/هلال عيد: هلال ماه شوّال است که ميسّر آمدن «عيد رمضان» است/ دور قدح: يکي اطراف پياله ي شراب است، ديگر گردش جام شراب، سديگر دوران رواج پياله ي شراب.
قواعد: ترک فلک: اضافه ي تشبيهي است، يعني فلک به ترک تشبيه شده/خوان روزه: اضافه ي تشبيهي است که روزه به سفره تشبيه شده است.
آرایه ها: تناسب در ترک و خوان و غارت /تناسب در هلال و دور و اشارت /تناسب در دور و فلک /ایهام در دور قدح
واج آرایی: تکرار حرف «ک» و «د»و« ر»
معنی بیت: بشتاب که چرخ غارتگر بساط روزه را برچید و به یغما برد و ماه نو که مژدة عید فطر آورد، بگردش ساغر فرمان داد.
………………………………………………………………
2- ثَـوابِ روزه و حجِّ قَبول آن کَس بُرد
که خاکِ مَیکَدة عشق را زیارت کرد
موضوع بیت: سالک(پایان راه سالک زیارت میکدۀ عشق است)
مضمون بیت: (عشق کليد قبول عبادات است).
معنی واژگان:ثواب: پاداش کار نيک/ قبول: مقبول درگاه حق/ برد: مستقبل محقق الوقوع است يعني خواهد برد.
قواعد:ميکده ي عشق: اضافه ي تشبيهي است عشق به ميخانه تشبيه شده است
آرایه: تناسب در ثواب و روزه و حج قبول و زيارت /ترادف ملیح در روزه و حج /تناسب در ثواب و قبول/ تناسب در حج و زیارت
واج آرایی: تکرار حرف «ک»و«ر»وآوای«o»و«-ِ»
معنی بیت: کسی اجر روزه و ثواب حج مقبول یافت که خاک میخانة معرفت را دیدار کرد و سر بر آن آستان پاک سود.
…………………………………………………………………..
3- مـُقامِ اصلـیِ ما گـوشـة خـَـرابات اسـت
خداش خِیر دِهاد آن که این عِمارَت کرد
موضوع بیت:خرابات(پایان راه سالک )
مضمون بیت: (مقام اصلي عاشق.)
معنی واژگان:مقام: جايگاه، محلّ اقامت/ اصلي: حقيقي، واقعي/ خرابات: ميخانه، ميکده (در اصل خرابه هاي خارج شهر که ميخواران در آنجا شراب مي خوردند و بدمستي هاي خويش را مي کردند و سپس وارد شهر مي شدند تا محتسب آنها را به جرم شرابخواري حد نزد)
قواعد:دهاد: فعل دعايي است از مصدر دادن
آرایه ها: تضاد در خرابات و عمارت /تضاد در مقام و خرابات /تضاد درآن و این
واج آرایی: تکرار آواي «د» و «ت»که قریب المخرجند و«آ»وحرف«خ»
معنی بیت: اقامتگاه ثابت ما کنج میخانة عشق است، ایزد به آنکس که خرابات را پی افکند، پاداش نیک دهاد.
…………………………………………………………………..
4- بَهای بادة چون لَعل چیست؟ جُوهَرِ عقل
بیا که سود کَسی بُرد کاین تِجارَت کرد
موضوع بیت: عقل و عشق (عقل پیش بهای عشق است)
مضمون بیت: (تجارت سودآوري است دادن عقل و خريدن مستي).
معنی واژگان:بها: قيمت/ باده: شراب/ لعل: جواهر گرانبهايي که رنگش سرخ است و شراب سرخ را به آن تشبيه مي کنند/ جوهر: گوهر، ماده ي اصلي، جواهر
آرایه ها:تناسب در لعل و جوهر /تناسب در بها و سود و بردن و تجارت / نوعی جناس در لعل و عقل
واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «ک»و«س»و«ل»
معنی بیت: قیمت می لعل فام چه باشد؟ بهای بادة معرفت گوهر خردست که چون آدمی نوشید از وسوسة عقل مصلحت اندیش آسوده میشود، بشتاب و این تجارت را بکن که هر که این داد و ستد کرد، فایده برد.
…………………………………………………………………..
5- نـَـمـاز در خَـمِ آن ابـرُوانِ مـِحــرابـی
کسی کُنَد که به خونِ جِگَر طَهارَت کرد
موضوع بیت: مشکلات راه سلوک (با طی مشکلات می توان به معشوق راه پیدا کرد)
مضمون بیت: (سختي راه رسيدن به معشوق).
معنی واژگان:خم: خميدگي، قوس/ ابروان محرابي: ابرواني که خميدگي آنها مانند خميدگي بالاي محراب است/ خون جگر: اشک خونين، سرشک/ طهارت کرد: وضو بگيرد
قواعد: طهارت کرد: مضارع محقق الوقوع
آرایه ها: تناسب در نماز و محراب و طهارت /تناسب در خم و ابرو /تضاد در خون و طهارت / نوعی جناس درآن با ابروان
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و«ک»و«ن»
معنی بیت: آنکس که وضو از خون دل گرفت و در راه عشق جان باخت، در محراب ابروان کمانی جانان نماز تواند گزارد.
…………………………………………………………………..
6- فَغان که نرگسِ جَمّاشِ شیخِ شهرِ امروز
نظـر به دُردکِشان از سَـرِ حِـقارت کـرد
موضوع بیت: کبرو ریا و درد کشان در برابر هم
معنی واژگان: فغان: فرياد، افغان، داد و فرياد/ نرگس جمّاش: چشم مکار/ دردکشان: ميخواراني که تا ته جام شراب را مي نوشند، ميخواران حقيقي، ميخواران بيريا/ حقارت: کوچک شمردن، حقير شمردن/ از سر: از روي
قواعد: نرگس جماش: موصوف و صفت
آرایه ها: تناسب در نرگس و نظر کردن / تضاد در شيخ شهر (مظهر رياکاري) و دردکشان (مظهر خلوص و بي ريايي) / نرگس جماش: باستعاره چشم افسونگر مرادست.
واج آرایی: تکرار حرف «ش»وآوای«z»
معنی بیت: فرياد که چشمان فريب کار و ملامتگر شيخ شهر امروز به رندان عاشق پيشه ي مست از روي حقارت نگاه کرد.
محصول بيت ــ فغان از نرگس چماش شيخ شهر. يعنى از چپ نگريستن شيخ. يعنى امروز شيخ شهر به دردكشان با نظر حقارت و تحقير نگاه كرد.
نماز در خم آن ابروان محرابى
كسى كند كه به خوناب دل طهارت كرد
…………………………………………………………………..
7- به رویِ یار نَظَر کن ز دیده مِنَّت دار
که کار دیده نظـر از سرِ بِصارَت کرد
موضوع بیت:بصیرت (بصیرت و آگاهی در برابر کوری و نادانی
مضمون بیت: (فايده ي ديدن)
معنی واژگان: ديده: ايهام دارد، يکي به معني چشم و ديگري به معني آنچه ديده شده است/ منّت دار: سپاسگزار باش/ کار ديده: مجرّب، آزموده/ بصارت: بينايي، دانايي، بينش
قواعد: کاردیده: صفت جانشین موصوف(چشم)
آرایه ها: تناسب در نظر کردن و ديده و کار ديده و بصارت /تکرار ملیح نظر/نوعی جناس در دیده و کاردیده / جناس تام در دیده و دیده /تناسب در روی و نظر
واج آرایی: تکرار حروف «ي» و «ر» و «ن»وآوای«z»
معنی بیت: بر رخسار جانان نظر بگشا و از دیدة خود سپاسگزار باش که چشم تجربه آموختة تو از روی بینش و آگاهی بر چهرة یار نگاه کرد.
…………………………………………………………………..
8- حدیثِ عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگـر چه صَنعَتِ بسیار در عِبارَت کرد
موضوع بیت: حافظ و واعظ در برابر هم
مضمون بیت: (حافظ و داستان عشق).
معنی واژگان:حديث عشق: داستان عشق/ صنعت: هنر، هنر لفظي/ عبارت: سخن/ واعظ: شيخ شهر.
آرایه ها:نوعی جناس و تضاد در حافظ و واعظ /تناسب در صنعت و عبارت/ تناسب در حدیث و عبارت
واج آرایی: تکرار آواي «z» و «s» و حرف«ح»و«ت»و«ب»
معنی بیت: هر چند واعظ صنایع لفظی بسیار در تعبیر بکار برد و متکلفانه سخن گفت، گفتارش لطفی ندارد.