- *غزل 129*
1- اگر نه بادهِ غَمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد
نَهـیبِ حادثه بُنیادِ ما ز جا بِبَرَد
وَگر نه عقل به مستی فروکَشد لَنگر
چگونه کشتی از این وَرطِۀ بَلا ببرد
2- اگر نه عقل به مستی فروکَشد لَنگر
چگونه کشتی از این وَرطِۀ بَلا ببرد
3- فَغان که با همه کس، غایبانه باخت فَلَک
که کـَس نبود که دستی از این دَغا ببرد
4- گذار بر ظُلُمات است خِضرِ راهی کو
مـَباد کاتـَشِ مَحـرومی آبِ ما ببرد
5- دلِ ضَعیفَم از آن میکَشَد به طَرفِ چَمَن
کـه جـان ز مـرگ به بیـماری صبا ببرد
دلِ ضَعیفَم از آن میکَشَد به طَرفِ چَمَن
کـه جـان ز مـرگ به همراهی صبا ببرد
طبیبِ عشق مَنَم باده خور که این مَعجون
فـَـراغـَـت آرد و انـدیــشـۀ خـطا ببرد
6- طبیبِ عشق مَنَم باده ده که این مَعجون
فـَـراغـَـت آرد و انـدیــشـۀ خـطا ببرد
7- بسوخت حافظ و کس حالِ او به یار نَگُفت
مَـگَــر نـســیم، پـیـامی خــدای را ببـرد
******************************* وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)
1- اگر نه بادهِ غَمِ دل ز یادِ ما بِبَرَد
نَهـیبِ حادثه بُنیادِ ما ز جا بِبَرَد
موضوع بیت:بادۀ محبت(بادۀ محبت دشمن غم دنیاست)
مضمون بیت:باده بازدارنده از حوادث دنیاست
معنی واژگان: باده: شراب/ نهيب: ترس، هيبت/ حادثه: پيشامد/ بنياد: اساس، پايه، اصل
آرایه ها: جناس در ياد و بنياد /تکرارملیح ما/جناس در ما و جا
واج آرایی: تکرار حرف «ب»وآوای«آ»
معنی بیت: اگرشراب اندوه دل ما را به فراموشی نسپارد، بیم و آسیب رویداد های بد بنیان سرای وجود ما را ازجا برکندو ویران سازد.
……………………………………………………………..
2- اگر نه عقل به مستی فروکَشد لَنگر
چگونه کشتی از این وَرطِۀ بَلا ببرد
موضوع بیت: عقل مستی در برابر هم (درآسمان عشق با بال و پر مستی باید پرواز کرد و نه با بال و پر عقل)
مضمون بیت: (عقل و مستي با هم زندگي را قابل تحمّل مي کنند).
معنی واژگان:لنگر فروکشيدن: پهلو گرفتن کشتي در ساحل/ (لنگر:آهنی باشد بسیار سنگین که کشتی را بدان از رفتار نگاه دارند(برهان قاطع) / ورطه: گرداب، غرقاب
قواعد: ورطه ي بلا اضافه ي تشبيهي است
آرایه ها:تناسب در لنگر فروکشيدن و کشتي و ورطه / تضاد در مستی و عقل /ایهام جناس در مستی و کشتی
واج آرایی:تکرار حروف «ک» و «گ»و«ب»آوای«t»
معنی بیت: اگرخرد با نوشیدن می مست نشود ،یارای آن ندارد که در دریای طوفانی غم لنگراندازد و کشتی حیات را از ورطۀ حوادث به ساحل نجات برساند.
………………………………………………………………..
3- فَغان که با همه کس، غایبانه باخت فَلَک
که کـَس نبود که دستی از این دَغا ببرد
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن (مکرروزگارمخفی است)
مضمون بیت: (همه در قمار زندگي به فلک مي بازند).
معنی واژگان: فغان: فرياد، داد و فرياد/ غايبانه: بدون حضور حريف/ باخت: قماربازي کرد/ فلک: سپهر، آسمان/ دستي: يک دست بازي، يک بار بازي/دغا: حيله گر، حقه باز
آرایه ها: تناسب در باختن و دست و بردن /تکرار ملیح «کس»
واج آرایی:تکرار حروف «ک» و «غ» و«ب»و«س»
معنی بیت: جای فریاد و فغان است که چرخ ماهرانه با همه مردم دغل بازی نمود وآنان را مات کرد،آنگونه که تا کنون کسی نبوده است که یک نوبت براین ناراست فریبکار غالب شود.
………………………………………………………………
4- گذار بر ظُلُمات است خِضرِ راهی کو
مـَباد کاتـَشِ مَحـرومی آبِ ما ببرد
موضوع بیت:پیرواستاد و مرشد(بدون استاد به مقصد نمی شود رسید)
مضمون بیت: (لزوم مرشد و پير).
معنی واژگان:گذار: عبور، راه عبور/ ظلمات: تاريکي ها، اصطلاحاً جايي است که درون آن آب زندگي است/ خضر: کسي که در ظلمات رفته است و تنها کسي است که آب حيات را نوشيده است بنابراين راه را به خوبي مي شناسد و مي تواند راهنما باشد/ مباد: نکند که/ محرومي: حرمان، نااميدي/ آب ما: آبروي ما
قواعد: آتش محرومي: اضافه ي تشبيهي است.
آرایه ها: تضاد در آتش و آب / تناسب در ظلمات و خضر و آب /تناسب در راه و گذار/تناسب در راه و آب / تضاد در ظلمات و آتش
واج آرایی: تکرار آواي «z» و«آ»وتکرار حرف «م»و«ر»و«ک»و«ب»
معنی بیت: راه زندگانی از میان تاریکی های جهل و غرور می گذرد ، خضر روشندل راهنما کجاست که ما را دست گیرد تا آتش حرمان و بی نصیبی آبروی مارا برباد ندهد.
………………………………………………………….
5- دلِ ضَعیفَم از آن میکَشَد به طَرفِ چَمَن
کـه جـان ز مـرگ به بیـماری صبا ببرد
موضوع بیت: نفحات ربانی(نفحات ربانی شفابخش سالک است)
مضمون بیت: (باد صبا و دل ناتوان عاشق).
معنی واژگان: دل ضعيف: دل ناتوان (از درد عشق)/ م: در ترکيب دل ضعيف، مرا/ طرف: طرف، سوي/ چمن: باغ/ جان بردن: از مرگ نجات يافتن/ بيماري صبا: باد صبا يا نسيم صبا را «بيمار» مي گويند زيرا مانند بيماران افتان و خيزان مي رود، و چون صبا پيام آور عاشقان است مي تواند دل ناتوان را با پيام دوست از مرگ نجات دهد
آرایه ها: تناسب در ضعيف و بيماري و مرگ / تناسب در کشيدن و چمن و صبا/ در اين بيت پارادوکس هست، مي گويد شايد بيماري صبا مرا درمان کند/تضاد در جان و مرگ /بیماری صبا استعاره دارد از افتان و خیزان رفتن آن
واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«ن»آوای«z»
معنی بیت: دل ناتوانم بدان سبب گرایشی به گلزار دارد که نسیم افتان خیزان بهاری اگرچه بیمارگونه راه می سپارد، دمش جان بخش است.
…………………………………………………………….
6- طبیبِ عشق مَنَم باده ده که این مَعجون
فـَـراغـَـت آرد و انـدیــشـۀ خـطا ببرد
موضوع بیت: بادۀ محبت (شراب محبت و ذکر داروی عشق است)
مضمون بیت: (شراب داروي عشق است).
معنی بیت: باده: شراب/ معجون: دارو(سرشته وخمیرکرده ،به اصطلاح پزشکی قدیم چند داروی سائیده با قند یا شهدآمیخته، اسم مفعول ازعجن) فراغت: آسودگي/
قواعد: معجون: اسم مفعول ازعجن
آرایه ها: تناسب در طبيب و معجون / تضاد در آرد و ببرد /تضاد در باده و اندیشه
واج آرایی:تکرار حرف«د»
معنی بیت: من پزشک درمان بخش عاشقانم، شراب بده که این دارو بیمارغم را آسوده دل می سازد و سودای باطل را از سراو دور می کند.
………………………………………………………………..
7- بسوخت حافظ و کس حالِ او به یار نَگُفت
مَـگَــر نـســیم، پـیـامی خــدای را ببـرد
موضوع بیت: پیغام عاشق به معشوق (پیغام رسانی عاشق مهجور به سوی محبوب)
مضمون بیت: (حافظ دل سوخته و نسيم).
معنی واژگان: مگر: شايد/ نسيم: باد ملايم/ خداي را: براي رضاي خدا يا براي خدا که معشوق حقيقي باشد
قواعد: خدای را: را،حرف اضافه.
آرایه ها:تناسب در سوختن با حال /تناسب در یار و پیام
واج آرایی: تکرار حرف «س»و«ح»وآوای«آ»
معنی بیت: حافظ از آتش عشق سوخت و کسي حال او را به معشوق نگفت. شايد نسيم سحري به خاطر خدا پيامي از او به يار برساند.
محصول بيت ــ حافظ بسوخت يعنى با آتش عشق سوخت اما كسى حال او را به يار نگفت مگر نسيم باد محض رضاى خدا خبر او را به يارش برساند. خلاصه سوختن حافظ را در آتش عشق جانان كسى به يارش اطلاع نداد مگر اينكه باد نسيم اعلام كند. در معناى مصرع دوم گفتهاند: مگر باد يك خبر براى خدا ببرد. گوينده اين معنى تصرف غريب از خود نشان داده است و نيز كسى كه اينطور تعبير كرده، مگر نسيم باد محض خاطر خدا از يار خبرى بدهد اين گوينده هم معناى شعر را قلب نموده است.