- *غزل 127*
1- روشـنیِ طَلعـتِ تو ماه ندارد
پیشِ تو گُل، رونَقِ گیاه ندارد
2- گوشـۀ ابروی توسـت مَنزِلِ جانم
خوشترِ از این گوشه پادشاه ندارد
3- تا چه کند با رُخِ تو دودِ دلِ من ؟
آیــنـه دانـی که تـابِ آه ندارد
4- شوخیِ نرگس نِگر که پیشِ تو بِشکُفت
چــَـشــم دَریــده ادب نــگـاه نـدارد
5- دیدم و آن چَشم دل سیَه که تو داری
جـانـِـبِ هــیـچ آشــنا نـگـاه نـدارد
6- رَطلِ گرانم ده ای مُرید ِخرابات
شـادی شیخی که خانقاه ندارد
7- خون خور و خامُش نشین که آن دلِ نازک
طـاقــَـتِ فــــریـادِ دادخـــواه نــدارد
8- گو برو و آستین به خونِ جِگَر شوی
هــر کـه در ایـن آسـتانه راه ندارد
9- نـی مَنِ تنها کَشَم تَطاولِ زلفت
کیست که او داغِ آن سیاه ندارد ؟
10- حافظ اگر سَجدۀ تو کرد مکن عیب
کافـِـرِ عشــق ای صَـنَم گناه ندارد
******************************* وزن غزل:مفتعلن فاعلات مفتعلن فع(بحر منسرح مثمن مطوی منحور)
1- روشـنیِ طَلعـتِ تو ماه ندارد
پیشِ تو گُل، رونَقِ گیاه ندارد
موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق ازلی بر معشوقان مجازی
مضمون بیت: (معشوق و چهره ي او).
معنی واژگان: روشني طلعت: نور چهره/ رونق: جلوه و رواج/ گياه: سبزه ي معمولي
آرایه ها: تناسب در روشني و ماه و طلعت /تناسب در گل و گياه / تشبيه تفضيل، چهره ي معشوق بر ماه و خود معشوق بر گل برتري دارد./نوعی جناس در رونق و روشن /نوعی جناس در ماه و گیاه
واج آرایی:تکرار حرف«گ»و«ن»و آوای «t»
معنی بیت: ماه به فروغ چهرۀ تو نیست و درپیش روی تو گل جلوۀ گیاه هم ندارد؛
عبرت نائینی گوید:
برسرزده گل که تا بدانند
گل دربرروی او گیاه است
………………………………………………………………
2- گوشـۀ ابروی توسـت مَنزِلِ جانم
خوشترِ از این گوشه پادشاه ندارد
موضوع بیت: خداوند و مقام واحدیت ابروی یار
مضمون بیت: (گوشه ي ابروي يار و منزل عاشق).
آرایه ها: تناسب در ابرو و گوشه /تناسب در گوشه و منزل /تکرارملیح گوشه
واج آرایی:تکرار حرف «ش» وآوای«-ِ»
معنی بیت: اي معشوق، گوشه ي ابروي تو جايگاه جان من است و خوش تر و بهتر از اين گوشه پادشاه ندارد.
محصول بيت ــ منزل جان من گوشه ابروى تو است و به گوشه بهتر از اين پادشاه مالك نيست. در اين عبارت دو اعتبار وجود دارد يكى اينكه به چنين منزل پادشاه مالك نيست. ديگر اينكه چنين گوشه ابرو را شاه ندارد.
………………………………………………………………
3- تا چه کند با رُخِ تو دودِ دلِ من ؟
آیــنـه دانـی که تـابِ آه ندارد
موضوع بیت: شکایت از محبوب (لطافت معشوق تاب شکایت عاشق را ندارد)
مضمون بیت: (چهره ي يار و آه عاشق).
معنی واژگان:تا: تا ببينيم/ دود دل: آهي که عاشقان از نامرادي مي کشند/ تاب: توانايي، تحمّل/ در زمان قديم آيينه ها با صيقلي کردن و براق کردن فلزات ساخته مي شده است و اگر روبه روي آينه اي آه مي کشيدند تيره مي شد و غالباً زنگ مي زد (= زنگار)
آرایه ها: تشبيه مضمر چهره ي يار به آينه/ تناسب در رخ و آينه /تناسب در دود دل و آه /ترادف در دود دل و آه / تضاد در آينه با آه و دود دل /دوددل:به استعاره مقصودآه.
واج آرایی:تکرارحرف«د»
معنی بیت: نمی دانم که آه سینه سوز من با چهرۀ رخشان تو چه خواهدکرد،یقین بدان که آینه توان پایداری دربرابرآه ندارد و تیره خواهدشد، پس ازدوددلم بپرهیز.
………………………………………………………………..
4- شوخیِ نرگس نِگر که پیشِ تو بِشکُفت
چــَـشــم دَریــده ادب نــگـاه نـدارد
موضوع بیت: خداوند بی مثل و مانند
مضمون بیت: (چشم يار).
معنی واژگان: شوخي: گستاخي، بي حيايي/ پيش تو: در مقابل تو/ بشکفت: شکفته شد/ چشم دريده: بي حيا/ ادب نگاه ندارد: رعايت ادب را نمي کند.
قواعد: نرگس:صفت جانشین موصوف
آرایه ها:تشبيه تفضيل که چشم يار را به نرگس برتري داده است/ تناسب در نرگس و چشم /تناسب در نگاه و چشم/نوعی جناس و ترادف در نگر و نگاه /چشم دریده:کنایه ،نعت سببی/ارسال مثل/صنعت استخدام در چشم دریده /اسلوب معادله
واج آرایی:تکرار حرف «ن»و«گ»و«ک»و«د»و«ش»و«ر»
معنی بیت: به گستاخی نرگس نگاه کن که دربرابر تو شکفته شد،آری بی حیا رعایت ادب نمی کند.
………………………………………………………………
5- دیدم و آن چَشم دل سیَه که تو داری
جـانـِـبِ هــیـچ آشــنا نـگـاه نـدارد
موضوع بیت: تجلی(تجلی صفات جلالی چشم معشوق برای عاشقان خویش)
مضمون بیت: (چشم يار/ نگاه ناآشنا).
معنی واژگان:ديدم و: حرف واوي که بعد از بعضي از افعال در ديوان حافظ مي آيد معني «و دانستم» مي دهد/ چشم دل سيه: يکي چشمي که مردمک آن سياه است و زيبا و ديگري چشمي که بي رحم است، سياهدل است/ جانب هيچ آشنا نگاه ندارد: يکي آن که به سوي هيچ آشنايي نمي نگردو ديگري رعايت هيچ آشنايي را نمي کند.
قواعد: و:حرف ربط است و زائده به نظر می رسد و معنی خاصی ندارد چنانکه در شعر انوری نیز دیده می شود:
من نه سهرابم وولی با من
رستمی می کند مه بهمن
صفحه704دیوان انوری جلد2تصحیح مدرس رضوی.
آرایه ها: ديدم و چشم و نگاه با هم تناسب دارند/چشم و سیاه تناسب دارند/ایهام در چشم دل سیه / ایهام در جانب هيچ آشنا نگاه ندارد
واج آرایی:تکرارحرف«د»و«ن»و«ه»آوای«آ»و«-ُ»
معنی بیت: به چشم خردنگریستم و دانستم که چشم سیاه تو رحمی برهیچ آشنا نخواهدکرد؛چنانکه ملاحظه می شود(نگاه)دراین بیت و بیت سابق قافیه است و تکرارشدن آن را گاه به شرط مضمون مناسب مجاز می شمردند.
……………………………………………………………..
6- رَطلِ گرانم ده ای مُرید ِخرابات
شـادی شیخی که خانقاه ندارد
موضوع بیت: خرابات و خانقاه در برابر هم
مضمون بیت: (پير بي ريا).
معنی واژگان: رطل: پيمانه اي بزرگتر از قدح/ گران: سنگين، بزرگ/ مريد خرابات: کسي که ملازم هميشگي ميخانه است، مغبچه اي که مرادش پير ميخانه است/ شادي: به ياد، به شادي روان/ شيخ: پير، مرشد/ خانقاه: محلّ صوفیان و زاهدان/ مبارزه ي با ريا و رياکاري، نوشيدن شراب به ياد پير مي خانقاه
آرایه ها:تضاد در خرابات و خانقاه/ تضاددر شیخ و خانقاه /تناسب در رطل گران با خرابات/ تناسب در مریدو شیخ
واج آرایی:تکرار حرف «ر» و«ش»و«د»
معنی بیت: ای هوادار میخانه، به شادی و خرمی پیری که علیرغم و بنا خواه مدعیان معرفت خانقاهی و دکانی ندارد و از نام و عنوان بیزار است با پیمانه بزرگ باده بده؛در اینجا شاید مقصود ازشیخ خود حافظ باشد.
…………………………………………………………….
7- خون خور و خامُش نشین که آن دلِ نازک
طـاقــَـتِ فــــریـادِ دادخـــواه نــدارد
موضوع بیت: شکایت از محبوب (لطافت معشوق تاب شکایت عاشق را ندارد)
مضمون بیت: (دل نازک يار).
معنی واژگان:خون خوردن: غصه و اندوه تحمّل کردن/ دل نازک: مقصود دل لطيف و ظريف معشوق است/ دادخواه: شاکي، شکايت کننده متظلّم
آرایه ها:تضاد در خامش و فریاد/ تضاد در نشستن و فریاد/تناسب در خون خوردن و خامش نشستن /تضاد در خون خوردن با فریاد زدن/تضاد در دادخواه با خون خوردن و خامش نشستن
واج آرایی:تکرار حرف«خ»و«ش»و«ن»و«د»وآوای «آ»
معنی بیت: خواجه به خود خطاب مي کند و مي گويد: غم و اندوه را تحمّل کن و خاموش بنشين و ناله و فرياد نکن، زيرا دل نازک و لطيف محبوب طاقت فرياد و ناله و زاري داخواه را ندارد.
من چه گويم، که تو را نازکيِ طبعِ لطيف
تا به حدّي است که آهسته دعا نتوان کرد
(غزل 9 / 136)
محصول بيت ــ خواجه به طريق خطاب عام مىفرمايد: خون خور زحمت و اضطراب را تحمل كن اما حرف نزن يعنى در مقابل رنجى كه به خود تحميل مىكنى ساكت باش به جهت اينكه دل نازك آن جانان طاقت شنيدن داد و فرياد و فغان دادخواه را ندارد. يعنى خلاصه خاطر حساس جانان تحمل شنيدن ناله و زارى متظلم را ندارد.
………………………………………………
8- گو برو و آستین به خونِ جِگَر شوی
هــر کـه در ایـن آسـتانه راه ندارد
موضوع بیت: مقام رستگاری
مضمون بیت: (محروم از درگاه يار).
معنی واژگان: گو برو: بايد برود/ آستين به خون جگر شستن: معمول بوده است که مردم اشکهايشان را با آستين پاک مي کرده اند و مقصود از خون جگر اشک خونين است که چشم عاشق محروم مي ريزد و کلمه ي «شستن» نشانه ي فراواني اين اشک خونين است
آرایه ها:ایهام جناس در آستین و درین / نوعی جناس در آستین و آستانه
واج آرایی:تکرار حرف«ر»و«ن»وآوای«oo»
معنی بیت: هرآنکه به آستان عشق راه نیابد به او بگو که ازمحرومی و بی نصیبی جای آن است که خون بگرید.
………………………………………………………………
9- نـی مَنِ تنها کَشَم تَطاولِ زلفت
کیست که او داغِ آن سیاه ندارد ؟
موضوع بیت: عشق(همه جای عالم برای عاشق پرازجلوۀ معشوق است)-تسبیح موجودات
مضمون بیت: (زلف معشوق).
معنی واژگان: تطاول کشيدن: ظلم و ستم را تحمّل کردن/ داغ: مقصود داغ دل است که معني غصّه و اندوه مي دهد/ سياه: مقصود زلف است با اشاره به بردگان سياه پوست و غلامان سياه/ تطاول در اصل معني درازدستي مي دهد که با درازي زلف ارتباط دارد
قواعد: سیاه:صفت جانشین موصوف.
آرایه ها:تناسب در زلف و سیاه/ تناسب درسیاه و داغ
واج آرایی: تکرار حرف«ن»و«س»وتکرار آواي «t» و «د»
معنی بیت: تنها من نيستم که ظلم و تعدّي کمند زلف تو را تحمّل مي کنم. همه ي عاشقان داغ آن زلف سياه را بر دل دارند.
گر ز دستِ زلفِ مُشکينت خطايي رفت، رفت
ور ز هندويِ شما بر ما جفايي رفت، رفت
(غزل 1 / 83)
محصول بيت ــ تنها من نيستم كه دستدرازى و تعدى زلفت را مىكشم. كيست كه داغ اين سياه را ندارد. يعنى تمام عالم از دست اين سياه كم بها داغدارند.
مرادش از تعبير زلف با لفظ سياه اين است كه بعضى از خلفا و سلاطين بعضى از سياهان را بر مملكتى حاكم مىكردهاند چنانكه هارونالرشيد، صهيب را حاكم مصر كرد و غير از هارون پادشاهان ديگر هم اين كار را كردهاند.
…………………………………………………………………..
10- حافظ اگر سَجدۀ تو کرد مکن عیب
کافـِـرِ عشــق ای صَـنَم گناه ندارد
موضوع بیت: اولیای الهی (اولیای الهی و رسیدن به مقصد)
مضمون بیت: (سجده ي عاشق به جانان کفر نيست).
معنی واژگان:صنم: بت، زيبارويان و معشوقان غالباً در شعر فارسي به بت و صنم تعبير مي شوند.
آرایه: تناسب در کافر و گناه /تناسب در صنم و کافر/تناسب در عیب و گناه/تضاد در سجده و گناه /تضاد در سجده و کافر /تضاد در عشق و کافر
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ»
معنی بیت: بت من اگرحافظ تو را بپرستد وبه تو سجده برد، جای خرده گیری نیست ، چه آنکه به سبب عشق از دین برگشته و جزمعشوق معبودی نبیند گناهی مرتکب نشده است.