• *غزل 112*

1-  آن که رُخسارِ تو را رنگِ گُل و نسرین داد

        صَبـر و آرام تَوانَـد بـه مَـنِ مِـسکـین داد

2-  وان که گیسوی تو را رَسم ِتَطاوُل آموخت

            هـم توانَـد کََرَمَـش، دادِ مـنِ غمگین داد

3-  من، همان روز، زِ فـرهاد طَمَع بُبریدم

           که عِنانِ دلِ شِیدا ، به لبِ شیرین داد

4-  گـنجِ زَر،­گَـر نَبُـوَد کُـنجِ قَناعـت باقـیسـت

         آن که آن داد به شاهان به گِدایان این داد

5-  خوش عَروسیست جَهان از رَهِ صورت، لیکن

            هر که پیوست بدو، عُمرِ خودش کاوین داد

6- بعد از این دستِ مَن و دامن ِسَرو و لَبِ جوی

        خاصـه اکنـون که صَبا مُـژدة فَـروَردیـن داد

در کَفِ غُصّة دوران دلِ حافظ خون شد

     در فِراقِ رُخَت ای خواجه قوام الدّین، داد

7-  در کَفِ غُصّة دوران دلِ حافظ خون شد

           از فِراقِ رُخَت ای خواجه قوام الدّین، داد

*******************************

وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان(بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ)

1-  آن که رُخسارِ تو را رنگِ گُل و نسرین داد

        صَبـر و آرام تَوانَـد بـه مَـنِ مِـسکـین داد

 موضوع بیت:عشق(صبر در عشق)

 مضمون بیت:(عاشق و معشوق و خدا).

 معنی واژگان:رخسار: چهره، دو گونه اي که در چهره قرار دارد/ گل: مقصود گل سرخ است که از آن گلاب مي گيرند/ نسرين: گلي به رنگ سفيد و گاهي هم سرخ/ صبر: شکيبايي/ آرام: آرامش/ رخسار تو را: به چهرۀ تو

قواعد: رخسار تو را: را حرف اضافه معادل به.

آرایه ها:تناسب در صبر و آرام /تناسب در  رخسار و گل /تناسب در گل و نسرین/ایهام جناس در مسکین و نسرین

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ن»و«گ»آوای«S»

معنی بیت: آن کس که به چهره ي زيباي تو رنگ گل قرمز و نسرين سفيد را داد، مي تواند به من بيچاره ي دور از عشق نيز صبر و آرام و تحمّل دوري از تو را بدهد.

محصول بيت ــ آن خدائى كه بر رخسار تو رنگ گل نسرين داده يعنى سرخى و سفيدى صورتت را با هم تناسب داده و زيبايت آفريده است. خلاصه آن كسى كه تو را زيبائى داده قادر است به من مسكين هم صبر و آرام دهد يعنى مى‌تواند به من هم قرار و صبر دهد.

…………………………………………………………………..

2-  وان که گیسوی تو را رَسم ِتَطاوُل آموخت

            هـم توانَـد کََرَمَـش، دادِ مـنِ غمگین داد

 موضوع بیت:عشق(عاشق در پرتو حسن معشوق آفریده می شودو در عشق کامل می شود)

مضمون بیت: (گيسوي يار و نظر عاشق).

معنی واژگان: تطاول: درازدستي، تعدّي، ظلم/ کرم: بزرگواري.

آرایه ها:تناسب و نوعی تضاد در تطاول و داد دادن /تضاد در تطاول و کرم

واج آرایی: تکرار آواي «t» و حرف«د» و نزدیکی «د»و«ت»

معنی بیت: کسی که به زلف بلند تو شیوۀ دراز دستی تعلیم داد،بخشایندگیش می تواند به فریاد من بیچاره برسد و از گیسوی تو داد مرا بخواهد.

…………………………………………………………………..

3-  من، همان روز، زِ فـرهاد طَمَع بُبریدم

           که عِنانِ دلِ شِیدا ، به لبِ شیرین داد

مضمون بیت:عشق(صبر در عشق)

موضوع بیت:عاشق نصیحت پذیر نیست

 معنی واژگان:طمع ببريدم: قطع اميد کردم/ عنان: زمام، مهار/ شيدا: عاشق/ شيرين: همسر خسروپرويز و معشوقه ي فرهاد. با اشاره به شيريني لب

آرایه ها:تناسب در شيرين و فرهاد / تناسب در ببريدن و عنان / نوعی جناس در همان و عنان

واج آرایی:تکرار حرف «د»و«م»و«ز»و«ش»

معنی بیت: من آن روز از فرهاد قطع امید کردم و گفتم کارش از کار گذشت،که زمام دل شیفتۀ خود را به لب نوشین شیرین سپرد.

…………………………………………………………………..

4-  گـنجِ زَر،­گَـر نَبُـوَد کُـنجِ قَناعـت باقـیسـت

         آن که آن داد به شاهان به گِدایان این داد

مضمون بیت:قناعت(تقسيم عادلانه ي خدا).

موضوع بیت:دولت فقر و قناعت

معنی واژگان: گدا: فقير، بينوا، بي چيز.

قواعد: گنج زر: اضافه ي بياني است يعني گنجي که محتواي آن طلاست/ کنج قناعت: مي تواند اضافه ي تشبيهي يا اضافه ي اقتراني (گوشه «گيري» توأم با قناعت) باشد ،استعاره ي مکنيّه.

آرایه ها:نوعی جناس در گنج و کُنج / تضاد در شاه و گدا / لف و نشر مرتب در شعر هست/تناسب در قناعت و گدایی /تکرار ملیح داد

واج آرایی:تکرار حرف «ن»و«گ»و«ق»و«ج»وآوای«an»

معنی بیت: اگر گنج زر نيست، در عوض گوشه ي قناعتي هست تا بتوان در آن به رضا و خردسندي زندگي کرد. آن کسي که به شاهان زر داد، به گدايان نيز قناعت عطا کرد.

محصول بيت ــ خواجه مى‌فرمايد: اگر ما گنج طلا نداشته باشيم هم كنج قناعت كه باقى است يعنى ما مالك آن هستيم، پس آن خدائى كه گنج زر را به پادشاهان داد به گدايان و عاشقان هم كنج قناعت داده است.

…………………………………………………………………..

5-  خوش عَروسیست جَهان از رَهِ صورت، لیکن

            هر که پیوست بدو، عُمرِ خودش کاوین داد

 مضمون بیت:دنیا و بی اعتباری آن

موضوع بیت:بی اعتباری و ناپایداری دنیا

 معنی واژگان: خوش: دلپذير/ از ره صورت: از نظر ظاهر/ کاوين: مهريّه.

آرایه ها: تناسب در عروس و صورت و کاوين

واج آرایی: تکرار آواي «s»

معنی بیت: دنیا از نظر نقش و نگار فریبنده عروسی دلپذیر است ولی هر کس با این عروس زفاف و وصال خواست، نا گزیر عمر گرامی را به مهر به او سپرد و فرصت آسوده دلی را از دست داد.

…………………………………………………………………..

6- بعد از این دستِ مَن و دامن ِسَرو و لَبِ جوی

        خاصـه اکنـون که صَبا مُـژدة فَـروَردیـن داد

 موضوع بیت:وصل و هجران(امید وصل)

مضمون بیت: (بهارو شادي و سرور).

 معنی واژگان:دست من و دامن سرو: پيوستن به پاي درخت سرو (مجلس شادي و سرو)/ خاصه: مخصوصاً/ صبا: بادي که از طرف مشرق يا شمال بوزد/ مژده: بشارت/ فروردين: نام اولين ماه فصل بهار، نشانه ي فصل بهار.

آرایه ها: تناسب در سرو و جوي و صبا و فروردين /تناسب در دست و دامن /تناسب در  سرو و لب جوی /نوعی جناس در من و دامن

واج آرایی:تکرار حرف «ن»وآوای«S»

معنی بیت: بعد از اين، بر لب جوي دست به دامن سرو خواهم شد، به خصوص اکنون که نسيم صبحگاهي مژده ي رسيدن فروردين و بهار را به من داد.

محصول بيت ــ از اين به بعد دست من و دامن سرو و كنار جوى. يعنى بعد از اين سر و كار من با اينهاست و از اينها جدا نمى‌شوم. تحقيق درباره اين واوها مكرر بيان شده است. خصوصآ حالا كه باد صبا مژده فروردين را داد يعنى اول بهار را مژده داد.

…………………………………………………………………..

7-  در کَفِ غُصّة دوران دلِ حافظ خون شد

           از فِراقِ رُخَت ای خواجه قوام الدّین، داد

 موضوع بیت:حدیث فراق(خون دلی عاشق در فراق معشوق)

مضمون بیت:(دوري از خواجه قوام الدّين)

معنی واژگان:در کف غصه ي دوران: در دست اندوه روزگار/ خواجه قوام الدّين: مقصود خواجه قوام الدين، محمد صاحب عيار است که به دست شاه شجاع کشته شد (764 هجري قمري)

آرایه ها: تناسب در غصه و دل و خون و فراق

واج آرایی:تکرار آوای«GH»وحروف«د»و«ر»

معنی بیت: دل حافظ از دست غم و غصّه روزگار خون شد. اي خواجه قوام الدّين، از دوري تو فرياد.

محصول بيت ــ دل حافظ در كف دوران زمان خون شد اى خواجه قوام‌الدين داد و فرياد و فقان، يعنى شكايت از فراق مى‌كند. عبارت «رخت» به طريق سحر حلال واقع شده يعنى در هر دو مصرع قابل صرف مى‌باشد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا