• *غزل 100*

1-دی، پیـرِ مَی فُـروش، کـه ذِکرش به خِیر باد

           گـفتا: شـَراب نــوش و غَــمِ دِل بِـبَـر ز یـاد

گفتـم: بـه بـاد می‌دَهَـدَم بـاده نَنـگ و نام

           گفتـا: قبـول کـن سخـن و هـر چـه بـاد باد

2-گفتـم: بـه بـاد می‌دَهَـدَم بـاده نـام و نَنـگ

           گفتـا: قبـول کـن سخـن و هـر چـه بـاد باد

3-سود و زیان و مایه چو خواهَد شُدَن ز دَست

              از بَهـرِ این مُعامِلـه غَمـگین مَـباش و شـاد

4-بـادَت به دسـت بـاشد، اگر دل نَهی بـه هیچ

              در مَعـرَضی کـه تَخـتِ سلَیمان رَوَد به باد

*بی خار،گُل نباشد و بی نیش،نوش هم

                تدبیرچیست،وضعِ جهان این چُنین فُتاد

*پُرکُن زِباده جام و دَمادَم به گوشِ هوش

                          بِشنو ازو حکایت جمشید و کیقُباد

5-حـافظ گَـرَت ز پَنـدِ حـکیمان ملالَـت است

             کوتـَه کنـیـم قِصّـه کـه عُمـرَت دراز بـاد

                          * * * * * * *

وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات(بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور)

1-دی، پیـرِ مَی فُـروش، کـه ذِکرش به خِیر باد

           گـفتا: شـَراب نــوش و غَــمِ دِل بِـبَـر ز یـاد

موضوع بیت:تجلی(شراب تجلی داروی غم دنیاست.)

مضمون بیت: شراب دواي غمها

معنی واژگان:دي: ديروز/ ذکر: ياد/ ترادف در ذکر و ياد

آرایه ها: تناسب در مي فروش و شراب و نوشيدن

واج آرایی: تکرار حروف «ش» و «ر» و «ی»

معنی بیت: پير ميکده که يادش به خير باد، ديروز گفت: باده بنوش و غم دل را از ياد ببر.

محصول بيت ــ ديروز پير مى‌فروش ــ يادش‌بخير ــ گفت شراب‌بنوش و غم را فراموش كن.

………………………………………………………………….

2-گفتـم: بـه بـاد می‌دَهَـدَم بـاده نـام و نَنـگ

           گفتـا: قبـول کـن سخـن و هـر چـه بـاد باد

 موضوع بیت: نام و ننگ (عاشق و گذشتن از نام و ننگ)

مضمون بیت: شراب و از ميان بردن شهرت و ناموس

معنی واژگان:به باد دادن: از ميان بردن/ باده: شراب/ نام و ننگ: شهرت و آبرو/ هر چه بادباد: به هر اتفاقي که مي افتد اهميتي مده.

آرایه ها: جناس تام در باد در مصراع اوّل و باد در مصراع دوم /جناس در  باد و باده/ ایهام تصدیر/ایهام جناس و تضاد و ترادف ملیح در نام و ننگ

واج آرایی: تکرار حروف «ب» و «د»

معنی بیت: به پیر می فروش گفتم: میگساری آبروی مرا بر باد می دهد و نابود می سازد. پاسخ داد: بپذیر و می بنوش، هرچه پیش آید خوش آید.

………………………………………………………………….

3-سود و زیان و مایه چو خواهَد شُدَن ز دَست

              از بَهـرِ این مُعامِلـه غَمـگین مَـباش و شـاد

موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن(عارف و بی اعتنایی دنیا.)

مضمون بیت: بي اعتنا بودن به دنيا

معنی واژگان:معامله: اشاره است به سرمايه و سود زيان که از دست خواهد رفت/ مايه: سرمايه/ شدن ز دست: از دست رفتن.

آرایه ها: تناسب در سود و زيان و مايه و معامله و از دست شدن / تضا د در سود و زیان /تضاد در  غمگين و شاد

واج آرایی: تکرار حروف «ز» و «ش»

معنی بیت: زندگی دنیا چندان ارزشی ندارد، از سود آن شاد مشو و از زیانش اندوهگین مباش؛ چه سرمایه و سود و زیانش همه بر باد می رود.

………………………………………………………………….

4-بـادَت به دسـت بـاشد، اگر دل نَهی بـه هیچ

              در مَعـرَضی کـه تَخـتِ سلَیمان رَوَد به باد

موضوع بیت: دنیا و ناپایداری آن

مضمون بیت: در اين دنيا به چيزي دل مبند

معنی واژگان:بادت به دست باشد: سودي نمي بري، هيچ عايدت نمي شود/ دل نهي به هيچ: به چيزي علاقه مند شوي/ معرض: جا، مکان.

آرایه ها: تخت سليمان رود به باد: معني اوّل آن اين است که باد تخت سليمان را حرکت مي دهد و معني دوم و مورد نظر اين است که تخت سليمان هم از ميان مي رود و فاني مي شود/ ترادف در باد و هيچ /تصدیر/ایهام در  تخت سليمان رود به باد

واج آرایی: تکرار حرف «ب» و «د»و «ت» ونزدیکی مخرج «د» و «ت»

معنی بیت: آن جا که تخت فرمانروایی حضرت سلیمان به باد فنا می رود، تو اگر به زندگی دنیا که نیستی هست نما است دل ببندی، چیزی جز باد در دست نخواهی داشت. مقصود آن که تهی دست خواهی ماند.

سعدی گوید:

بـه یـادگـار کسـی دامـن نسیـم صبـا

           گرفته ایم چه حاصل که باد در چنگ است

…………………………………………………………………..

5-حـافظ گَـرَت ز پَنـدِ حـکیمان ملالَـت است

             کوتـَه کنـیـم قِصّـه کـه عُمـرَت دراز بـاد

موضوع بیت: نصیحت پذیری(پندپذیری سالک از پیر و استاد)

مضمون بیت: دلتنگي حافظ

معنی واژگان:حکيمان: فيلسوفان/ ملالت: دلتنگي/ قصّه: داستان، شکايت.

آرایه ها:تضاد در کوتاه و دراز / تناسب درپند و حکيم /تناسب در قصه و دراز  /تناسب در  قصه و کوتاه

واج آرایی: تکرار حرف «ت» وآوای «h »

معنی بیت: اي حافظ، اگر از نصيحت حکيمان دل تنگ مي شوي، اين ماجرا و سخن را مختصر مي کنيم. عمرت طولاني باد

محصول بيت ــ اى حافظ اگر از پند حكيمان ملالت و كسالت پيدا مى‌كنى يعنى از نصايحشان ملول و ناراحت مى‌شوى، قصه را طول ندهيم، ما از نصيحت گذشتيم برو كه به خدا سپرديمت.

……………………………

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا