- * غزل 98*
1-اگر به مذهبِ تو خون عاشق است مُباح
صَلاحِ ما همه آن است کان تو راست صَلاح
سَـوادِ زلـفِ توتفسیر جـاعِـلُ الظُلُـمات
بیـاضِ رویِ تـوتِبیانِ فـالِـقُ الاِصبـاح
2- سَـوادِ زلـفِ سیـاهِ تو جـاعِـلُ الظُلُـمات
بیـاضِ رویِ چـو مـاهِ تـو فـالِـقُ الاِصبـاح
ز چینِ زلفِ کَمَندَت کسی نیافت خَلاص
نه زآن کَمـانچة ابـروی و تیـر چـشـم نَجـاح؟
3-ز چینِ زلفِ کَمَندَت کسی نیافت خَلاص
از آن کَمـانچة ابـرو و تیـر چـشـم نَجـاح؟
ز دیدهام شده صد چشمه در کِنار، رَوان
کـه خودشـنـا نـکنـد در میـــانِ آن مَــلّاح
4-ز دیدهام شده یک چشمه در کِنار، رَوان
کـه آشـنـا نـکنـد در میـــانِ آن مَــلّاح
5- لبِ چو آبِ حَیـاتِ تو هست قُوَّتِ جان
وجـودِ خـاکیِ مـا را از اوست ذِکرِ رَواح
نَداد لَعـلِ لبـت بـوسهای به صَـد زاری
نیافت کـام ،دلِ ما از او به صـد اِلحاح
6- بِداد لَعـلِ لبـت بـوسهای به صَـد زاری
گرفت کـام ،دلـم ز او به صـد هزار اِلحاح
دعـایِ جـانِ تـو وِردِ زبـانِ مُشتـاقـان
همـیشـه تـا کـه بُـوَد گَردِشِ مَسا و صَباح
7- دعـایِ جـانِ تـو وِردِ زبـانِ مُشتـاقـان
همـیشـه تـا کـه بُـوَد مُتَّـصِل مَسا و صَباح
8-صَلاح و توبه و تقوی ز ما مَجو حافظ
ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صَلاح
* * * * * *
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات (بحر مجتث مثمن مخبون مقصور)
1-اگر به مذهبِ تو خون عاشق است مُباح
صَلاحِ ما همه آن است کان تو راست صَلاح
موضوع بیت: مقام تسلیم و رضا
مضمون بیت: خون ريختن معشوق و تسليم عاشق
معنی واژگان:مباح: جايز، نه حلال و نه حرام/ صلاح: مصلحت و خيرخواهي
قواعد: مباح: اسم مفعول از اباحه
آرایه ها:تناسب درمذهب و مباح /جناس در صلاح و صلاح
واج آرایی: تکرار آواي «s» و«h»وحروف«ت»و«ب»
معنی بیت: اگر در دين تو ريختن خون عاشق حلال و جايز است، ما نيز مي پذيريم و هرچه را که تو صلاح بداني، مي پسنديم و صلاح مي دانيم.
عاشقان گر در آتش مي پسندد لطفِ دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه ي کوثر کنم
(غزل 11 / 346)
محصول بيت ــ اگر در مذهب و ملت تو ريختن خون عاشق حلال است صلاح ما هم در صلاح تو است يعنى هرچه شايسته توست شايسته ما هم هست چه ريختن خون باشد و چه گرفتن جان.
…………………………..
2- سَـوادِ زلـفِ سیـاهِ تو جـاعِـلُ الظُلُـمات
بیـاضِ رویِ چـو مـاهِ تـو فـالِـقُ الاِصبـاح
موضوع بیت: عشق(وصف معشوق)
مضمون بیت: زلف و روي معشوق
معنی واژگان:سواد: سياهي/ جاعل الظّلمات: اشاره است به آيه ي اوّل سوره ي انعام، الحمدُلِلّه الَذي خَلَقَ السَّمواتِ والاَرضَ و جعل الظُّلُمات والنّور: سپاي خداي را که آسمانها و زمين را آفريد و تاريکيها و روشني را برقرار ساخت/ بياض: سفيدي/ فالِق الاِصباح: اشاره است به آيه ي 96 از همان سوره ي انعام، فالِقُ الاِصباحَ و جَعَلَ اللَيلَ سَکَناً … اوست شکافنده ي صبح و آن که شب را سبب آرامش ساخت
آرایه ها: تضاد در سواد و بياض / تضاد در جاعل الظُّلُمات و فالق الاصباح، همچنين تا حدّي زلف و روي/ در اين شعر نوعي تضمين و اقتباس نيز وجود دارد.
واج آرایی: تکرارحرف«ل»وتکرار آواي «s» و «z»
معنی بیت: سیاهی گیسوی مشکین تو ظلمت آفرین است و سپیدی چهرة چون ماه تو شکافنده و پدید آورندة صبح های روشن است.
…………………………….
3-ز چینِ زلفِ کَمَندَت کسی نیافت خَلاص
از آن کَمـانچة ابـرو و تیـر چـشـم نَجـاح؟
موضوع بیت: عشق(خلاصی از دام عشق ناممکن است)
مضمون بیت: زلف و چشم و ابروي يار
معنی واژگان:چين: پيچ و تاب/ خلاص: رهايي/ کمانچه: کمان کوچک و ظريف/ تير چشم: مقصود تير نگاه است/ نجاح: نجات و رستگاري
قواعد: زلف کمند: اضافه ي تشبيهي است يعني زلفي که مانند کمند است.
آرایه ها:تناسب در کمند و کمانچه و تير
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «ن» و آوای «s»
معنی بیت: هیچ کس از شکن گیسوی خم اندر خم تو رهایی نیابد. از آن کمان خرد ابروان و تیر نگاه آیا چشم رستگاری توان داشت؟
استفهام مجازاً مفید نفی است یعنی رستن و جان بردن ممکن نیست.
………………………..
4-ز دیدهام شده یک چشمه در کِنار، رَوان
کـه آشـنـا نـکنـد در میـــانِ آن مَــلّاح
موضوع بیت: اشک عاشق
مضمون بیت: اشک فراوان عاشق
معنی واژگان:آشنا نکند: شنا نکند/ ملّاح: شناگر، کشتي بان
آرایه ها: تناسب در چشمه و روان و آشنا و ملّاح
واج آرایی: تکرار حرف «ش»و«ن»و«م»و«د»
معنی بیت: آن چنان مي گريم که از اشک ديده چشمه اي در کنارم روان شده است که هيچ شناگري نمي توان در آن شنا کرد.
محصول بيت ــ از ديدهام چشمه عجيبى در كنارم جارى شده كه ملاح نمىتواند در آن چشمه شنا كند يعنى با وجود اينكه شناگرى از خصوصيات يك ملاح است باز نمىتواند در آن چشمه شنا كند، ظاهرآ هم حقيقت امر همين است زيرا آبى كه از چشمه جارى شود شناگرى در آن ممكن نيست پس در اين معنا مبالغه نرفته بلكه در نفس امر همينطور است، اما اگر به جاى چشمه، بحر، مىآورد در آن صورت معناى مبالغه پيدا مىكرد زيرا كه مرادش بيان كثرت گريه و بكاست و چنانكه به جاى نكند بكند ذكر مىكرد مرادش حاصل مىشد.
……………………………………..
5- لبِ چو آبِ حَیـاتِ تو هست قُوَّتِ جان
وجـودِ خـاکیِ مـا را از اوست ذِکرِ رَواح
موضوع بیت: عشق(وصف معشوق)
مضمون بیت: لبان معشوق
معنی واژگان:آب حيات: آب زندگي/ قوّت: نيرو/ وجود خاکي: هستي مادي، جسم/ ذکر رواح: ورد و دعاي شبانگاهي (در حق معشوق)
آرایه ها: تضاد در آب و خاک /تضاد در جان و وجود خاکي/ تناسب در لب و ذکر / تناسب در آب حيات و جان و وجود
واج آرایی:تکرار حرف «ت» وآوای«h»
معنی بیت: لب چون چشمة نوش تو نیرو بخش جان است و پیکر خاکی ما از آن لذت شراب و نشاط باده می یابد.
……………………………………
6- بِداد لَعـلِ لبـت بـوسهای به صَـد زاری
گرفت کـام ،دلـم ز او به صـد هزار اِلحاح
موضوع بیت:وصل و هجران( وصل دور از دسترس)
مضمون بیت: رسيدن به وصال
معنی واژگان: صد و صدهزار: به نشانه ي بسياري است و کثرت/ کام گرفتن: به آرزو رسيدن، به وصال رسيدن/ الحاح: اصرار
قواعد: لب لعل: اضافه ي تشبيهي است يعني لب به لعل که جواهري قيمتي و سرخ رنگ است تشبيه شده است
آرایه ها:تضاد در بدادوگرفت /تکرار ملیح صد/تناسب در لب و لعل و بوسه و کام و دل
واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«ل»وآوای«s»
معنی بیت: لب لعل تو با صد نوع زاري و نياز بوسه اي داد و دل من با صد هزار اصرار و پافشاري، از لب تو کام گرفت.
محصول بيت ــ با وجود اينكه صد گونه مكر و حيله بهكار رفت باز لعل لبت يك بوسه نداد و دلم از او مرادش را نگرفت يعنى با صد هزار ابرام و الحاح دلم مرادش را از لبت نگرفت خلاصه هر قدر اصرار و الحاح كردم عاقبت بوسيدن لعل لبت برايم ميسر نشد.
………………………..
7- دعـایِ جـانِ تـو وِردِ زبـانِ مُشتـاقـان
همـیشـه تـا کـه بُـوَد مُتَّـصِل مَسا و صَباح
موضوع بیت: دعا(دعا به معشوق)
مضمون بیت: دعاي عاشقان در حق معشوق
معنی واژگان:ورد زبان: سخن هميشگي و مداوم، ذکر هميشگي/ مشتاقان: عاشقان/ متصل: پيوسته/ مسا: شامگاه، شب/ صباح: روز
آرایه ها:همیشه و متصل متناسبند و نیز دعا و ورد و نیزمسا و صباح
واج آرایی:تکرارحروف«ن»و«م»و«ت»
معنی بیت: تا زماني که شب و روز به هم متّصل اند و در پي هم مي آيند و مي روند، پيوسته ذکر زبان عاشقان، دعا براي جان توست.
محصول بيت ــ مادام كه شب و روز در پس يكديگرند دعا كردن به جان تو ورد زبان حافظ باد، يعنى تا قيام قيامت دعاى جان تو ورد زبان حافظ باد.
……………………………
8-صَلاح و توبه و تقوی ز ما مَجو حافظ
ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صَلاح
موضوع بیت:صلاح و رندی در برابر هم
مضمون بیت: مصلحت انديشي در وجود رند عاشق نيست
معنی واژگان:صلاح: مصلحت انديشي، نيکي/ توبه: بازگشت به خدا از گناهان/ تقوي: پرهيزگاري/ رند: کسي که ظاهراً بدکردار و باطناً مرد خداست و از عمر خود براي رسيدن به معشوق حقيقي کاملاً استفاده مي کند/ مجنون: ديوانه.
آرایه ها: میان صلاح در آغاز بیت و صلاح در آخر بیت صنعت ردالصدر الی العجز رعایت شده است/تناسب در صلاح و توبه و تقوا /تناسب دررندو عاشق و مجنون
واج آرایی:تکرارتکرار آوای«O»وحروف«ت»
معنی بیت: اي حافظ، از ما طلب خير و صلاح و توبه و تقوا را مکن، زيرا از رند و عاشق و ديوانه کسي انتظار اينها را ندارد.
صلاحِ کار کجا وُ منِ خراب کجا؟
بين تفاوتِ ره کز کجاست تا به کجا
(غزل 1 / 2)
صلاح از ما چه مي جويي که مستان را صلا گفتيم
به دَورِ نرگسِ مستت سلامت را دعا گفتيم
(غزل 1 / 370)
محصول بيت ــ از ما هرگز صلاح و توبه و تقوى مخواه، زيرا از رند و عاشق و مجنون كسى انتظار فلاح نداشته، يعنى كه اينها از مرتبه تكليف ساقط شدهاند زيرا فلاح حال مكلفين است پس از طبقه مذكور فلاح و صلاح انتظار نمىرود.
……………………………………….