- * غزل 66*
1- بـِنال بلبـل، اگـر با مَنَـت سَـرِ یاریست
که ما دو عـــاشقِ زاریم و کارِ ما زاریست
2-در آن زمین که نَسیمی وَزَد زِ طُرِّة دوست
چـه جـایِ دَم زدنِ نافـههایِ تـاتـاریست ؟
در آن نَفَس که نَسیمی وَزَد زِ طُرِّة دوست
چـه جـایِ دَم زدنِ نافـههایِ تـاتـاریست ؟
3-بـیار باده ،کـه رَنگیـن کُنیم جامـة زَرق
که مَستِ جــامِ غُــروریم و نام،هُشیاریست
خیالِ زُلفِ تو پُختَن نه کارِ خامان است
کـه زیـــرِ سِلسِله رفتـن طَــریق ِعَیّاریست
4-خیالِ زُلفِ تو پُختَن نه کارِ هر خامیست
کـه زیـــرِ سِلسِله رفتـن طَــریق ِعَیّاریست
5-لَطیفهایست نِهانی که عشق از او خیزد
که نــامِ آن نه لبِ لـَعل و خَطِّ زنـگاریست
جَمالِ شَخص نه چشم است و روی و عارِض و خَط
هــزارنـکـتـه درایـنکـار و بـارِدلـداریـســت
6-جَمالِ شَخص نه چشم است و زلف و عارِض و خال
هــزارنـکـتـه درایـنکـار و بـارِدلـداریـســت
بِرَهنِگانِ طَریقَت به نیـم جـو نَخَرند
قَبایِ اطلسِ آن کس که از هُنَر عاریست
7-قـَلَنـدَرانِ حـقـیقـت به نیـم جـو نَخَرند
قَبایِ اطلسِ آن کس که از هُنَر عاریست
8-بر آستانِ تو مُشکِل تَوان رَسید آری
عُروج بر فَلَکِ سَروَری به دشواریست
سَحَر کِرِشمة حُسنَت به خواب میدیدم
زِهـی مـراتبِ خوابی که به ز بیداریست
9-سَحَر کِرِشمة چشمت به خواب میدیدم
زِهـی مـراتبِ خوابی که به ز بیداریست
10-دِلَش به ناله مَیازار و خَتم کن حافظ
که رَستگاریِ جاوید در کم آزاریست
***********************
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان (بحر مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ)
1- بـِنال بلبـل، اگـر با مَنَـت سَـرِ یاریست
که ما دو عـــاشقِ زاریم و کارِ ما زاریست
موضوع بیت: گریۀ سحری(گریه کار عاشق است)-عشق(عاشقان همدلند)
مضمون بیت: کار عاشق زاري است
معنی واژگان:سر: قصد/ ياري: کمک/ زار: ناتوان/ زاري: گريه و ناله و فريادرس خواستن
قواعد: ضمير «ت» در منت مضافٌ اليه کلمه ي «ياري» است «اگر با من قصد ياريت هست»/ سر یاری: سر به معنی قصد و اندیشه مجاز مرسل است به علاقة حال و محل یعنی ذکر محل (سر) و ارادة حال (قصد و اندیشه)
آرایه ها: جناس در زار و زاري /ایهام جناس در یار و زار و کار
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ب»و«ی»
معنی بیت: اي بلبل عاشق، اگر در انديشه ي کمک و ياري به من هستي، پس همراه با من ناله و زاري کن؛ زيرا ما هر دو عاشق زار و ناتوانيم و کار عاشقان زار ناله کردن است.
محصول بيت ـ اى بلبل اگر هواى يارى و رفاقت با من دارى پس بنال و فرياد كن، زيرا ما هر دو عاشقيم و ذليل و كارمان ناله و فغان است، يعنى تو عاشق گلى و من عاشق جانانم، و مقتضاى حال عاشق ناله و زارى است پس اگر خيال يارى با من دارى بيا بناليم و فرياد و فغان كنيم.
………………………….
2-در آن زمین که نَسیمی وَزَد زِ طُرِّة دوست
چـه جـایِ دَم زدنِ نافـههایِ تـاتـاریست ؟
موضوع بیت: ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی
مضمون بیت: بوي عطرآگين زلف يار
معنی واژگان:نسيم: باد ملايم و بو و چون «وزَد» با آن آمده غلبه با معني «باد ملايم» است/ طرّه: قسمتي از موي معشوق که بر پيشاني او مرتّب شده است/ چه جاي: جايي ندارد، در جايش نيست/ دم زدن: سخن گفتن و لاف زدن و چون براي نافه است به معني بوی خوش ظاهر کردن و متصاعد کردن بوي خوش است/ نافه هاي تاتاري: نافه هاي پر از مشک که از تاتارستان مي آوردند
قواعد: چه جای دم زدن: جای دم زدن نیست، استفهام مجازاً مفید نفی
آرایه ها: تناسب در ميان نسيم و طرّه و وزيدن و دم زدن و نافه هاي تاتاري/تناسب در نافه و تاتار /تناسب در دم زدن و نسیم/ایهام در نسیم
واج آرایی: تکرار آواي «s» و «z» و حرف «د» و آواي «t» و نزدیکی مخرج آها
معنی بیت: آن جا که باد بوی دلاویزی از گیسوی یار به همراه آورد، نافه های آهوان سرزمین تاتار مشک افشانی نتوانند و ادعای خوش دمی نکنند.
……………………….
3-بـیار باده ،کـه رَنگیـن کُنیم جامـة زَرق
که مَستِ جــامِ غُــروریم و نام،هُشیاریست
موضوع بیت: تکبر(همه مستند نوع مستی متفاوت است)
مضمون بیت: مست غرور و مست باده که اين بهتر از آن است
معنی واژگان:باده: شراب/ زرق: رنگ و ريا/ جامه ي زرق: لباس صوفيانه و زاهدانه و در عين حال رياکارانه/ غرور: خودپسندي و تکبّر/ هشياري: ضدِّ مستي، يعني در حالي که مستيم اسم آن را هشياري گذاشته ايم.
آرایه ها: تضاد در مست بودن و هشياري / تناسب در رنگين کردن و جامه /تناسب در زرق و غرور همچنين باده و مست و جام/جناس در جام و جامه
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي» و «ن»و«م»
معنی بیت: شراب بیار و بده تا جامة کبود رنگ ریا را به می شستشو دهیم که ما از بادة فریب نفس سرمستیم و به دروغ نام هشیار بر خود نهاده ایم.
…………………………..
4-خیالِ زُلفِ تو پُختَن نه کارِ هر خامیست
کـه زیـــرِ سِلسِله رفتـن طَــریق ِعَیّاریست
موضوع بیت: خداوند (کسی به غیب هویت راه ندارد)-عشق(عشق کار هرکسی نیست)
مضمون بیت: زلف معشوق و مشکل رسيدن به آن
معنی واژگان:خيال پختن: طمع کردن و توقّع داشتن/ خام: بي تجربه و ناپخته/ سلسله: زنجير، کمربند مخصوص عيّاران/ طريق: روش/ عيّاران: افراد زرنگ و بي پروايي بودند که براي تعديل ثروت از اغنيا دزدي مي کردند و بين فقرا تقسيم مي کردند و در آغاز کار کمربند مخصوص عياري از سرکرده ي عيّاران مي گرفته اند و گاهي نيز دچار محتسب و داروغه مي شدند که در حين دزدي آنها را مي گرفتند و آنها را به زنجير مي کشيدند امّا اين فقره را نيز تحمّل مي کردند، عياران در طريق عيّاري به مشرب تصوّف نيز نزديک مي شدند، بنابراين سلسله هم به معني زنجير است و هم به معني کمربند مخصوص عيّاران.
قواعد: عیاری: اسم مصدر به معنی عیار بودن
آرایه ها: تناسب و تضاد در پختن و خام / تناسب در سلسله و زلف /تناسب در سلسله و عیاری
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «خ» و«ن»و «ل»وآواي «t» و حرف «ي»
معنی بیت: فکر وصال تو را در سر داشتن کار هر ناپختة محنت نیازموده نباشد، چه زیر زنجیر بلا تاب آوردن شیوة جوانمردان دست از جان شسته است؛ شاید تلمیحی داشته باشد به ماجرای شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف نامور با علمای دین در عصر مسعود غزنوی که چون وی را بر قتل شیخ برانگیختند، ابو سعید گفت: «چوب دار را به عیاران چرب کنند.
مولوی گوید:
ما نداریم از رضای حق گله
عار ناید شیر را از سلسله
………………………
5-لَطیفهایست نِهانی که عشق از او خیزد
که نــامِ آن نه لبِ لـَعل و خَطِّ زنـگاریست
موضوع بیت: عشق (عشق یک لطیفۀ پنهانی است که در همه کس نیست)
مضمون بیت: زيبايي ظاهري به تنهايي سبب عشق نمي شود، بلکه بايد در وجود معشوق «آني» باشد
معنی واژگان:لطيفه: نکته ي ظريف، آن/ عشق ازو خيزد: باعث عشق مي شود/ لعل: سرخ، سرخگون، مانند لعل، لال به معني سرخ در فارسي بوده که معرّب آن لعل شده است/ خط زنگاري: موهاي نرم و زيبايي که در اطراف صورت معشوق روييده است و زيبايي او را چند برابر کرده، خط سبز.
آرایه ها:تناسب در لطیفه و نهانی / تناسب در لب وخط /تناسب در لب و لعل
واج آرایی: تکرار حرف «ن» و «ي»و«ل»
معنی بیت: مسأله نهانی دقیق و لطیفی است که انگیزة عشق حقیقی می شود که اسم آن لب لعل فام و خط سبز نیست، مقصود آن که جمال ظاهری نقشی در عشق الهی ندارد و کمال معنوی است که جذبه اش جاودانی است.
………………………………
6-جَمالِ شَخص نه چشم است و زلف و عارِض و خال
هــزارنـکـتـه درایـنکـار و بـارِدلـداریـســت
موضوع بیت: عشق (عشق یک لطیفۀ پنهانی است که در همه کس نیست)
مضمون بیت: باز هم زيبايي ظاهري به تنهايي سبب عشق نخواهد شد
معنی واژگان:جمال: زيبايي/ عارض: چهره/ کار و بار دلداري: کار عشق، مسأله ي عشق، هنر معشوق بودن، هنر عشق انگيزي
آرایه ها: تناسب در جمال و چشم و زلف و عارض و خال / تناسب در جمال و چشم و زلف و عارض و خال و بادلداری/جناس در کارو بار
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «خ» و «ش» و آوای «ž»
معنی بیت: کمال دلبری زیبائی چشم و گیسو و چهره و خط و خال نیست، در این کار لطیفه های بسیار بایسته است.
خواجه در غزلی دیگر فرماید:
بس نکته غیـر حسن ببایــــد تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
………………………
7-قـَلَنـدَرانِ حـقـیقـت به نیـم جـو نَخَرند
قَبایِ اطلسِ آن کس که از هُنَر عاریست
موضوع بیت: اولیای الهی (عارف و حقیقت بینی، عامی و ظاهر نگری)
مضمون بیت: مردان حقيقي به باطن توجّه دارند نه به ظاهر
معنی واژگان:قلندران: درويشان مجرّدي بوده اند که طالب نظر مردم نبوده اند، بلکه مبارزه با ريا را تا سر حدّ اعلي رسانده بودند و کاري مي کردند که مردم از آنها بيزار باشند/ حقيقت: به جاي حقيقي به کار رفته است/ نيم جو: کنايه از چيزي بي ارزش است/ قباي اطلس: لباس ابريشمي گرانبها (مقصود اين است که آنها ارزشي براي لباس قائل نيستند بلکه پوشنده ي لباس براي آنها اهميت دارد)/هنر: مقصود هنر عشق حقيقي است/ عاري: برهنه
آرایه ها: تضاد و تناسب در قبا و عاري / تناسب در خریدن و قبا /تناسب در جو و خریدن /تناسب در هنر و خریدن
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ي»و«ق» و «ر»وآوای «ا»
معنی بیت: وارستگان جهان حقیقت یا عالم معنی جامة ابریشمین کسی را که کمالی ندارد به نیم جو خریدار نباشند، مقصود آن که در نظر رندان مجرد ارزش آدمی به فضیلت است نه به سیم و زر داشتن.
……………………………
8-بر آستانِ تو مُشکِل تَوان رَسید آری
عُروج بر فَلَکِ سَروَری به دشواریست
موضوع بیت: وصل وهجران(وصال یار به سختی دست می دهد)
مضمون بیت: مشکل رسيدن به آستان معشوق
معنی واژگان:عروج: بالا رفتن، برآمدن/ سروري: سالاري و برتري بر ديگران/ آستان درگاه معشوق آسمان سروري و سالاري شمرده شده است
آرایه ها: تضاد در آستان و فلک تضاد /ترادف در مشکل و دشوار / تناسب در عروج و فلک /تضاد درآستان و سروری
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «س» و«ت»و«ب»
معنی بیت: به درگاه تو راه نتوان یافت، چه برشدن بر سپهر بزرگی که آستان تست، کار آسانی نیست.
………………………….
9-سَحَر کِرِشمة چشمت به خواب میدیدم
زِهـی مـراتبِ خوابی که به ز بیداریست
موضوع بیت: خواب و بیداری(خوابی که به یاد معشوق باشد بهتراز بیداری در غفلت است)
مضمون بیت: خواب عاشق بهتر از بيداري است
معنی واژگان:کرشمه: به گوشه ي چشم اشاره کردن، ناز و غمزه/ زهي: آفرين، مرحبا/ مراتب: درجات، حالات
قواعد: زهی: از اصوات یا شبه فعل است برای تحسین و شگفتی.
آرایه ها: تضاد در خواب و بيداري / تناسب در سحر و خواب و بيداري /تناسب در کرشمه و چشم/تکرار ملیح خواب
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ش»و«ب»و«ی»
معنی بیت: سحرگاه ناز و اشارة چشم تو را در خواب دیدار کردم، چه نیک است مراحل رؤیای وصلی که بهتر از بیداری است.
………………………..
10-دِلَش به ناله مَیازار و خَتم کن حافظ
که رَستگاریِ جاوید در کم آزاریست
موضوع بیت: ادب(ادب عاشق در برابر معشوق در خاموشی است)
مضمون بیت: ناله ي عاشق و آزردگي معشوق
معنی واژگان:رستگاري: خوشبختي/ جاويد: هميشگي، مخلّد/ کم آزاری: بی آزاری
قواعد: کم آزاری: کم در اینجا مفید نفی مطلق است
آرایه ها:تناسب در دل و ناله / تناسب در دل و آزار/نوعی جناس در میازار و آزار /تضاد در جاوید و ختم کن
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ک»
معنی بیت: نجات ابدی آدمی در آن است که بی آزاری پیشه کند و راحت رسان باشد.
………………………