• *غزل 64*

1-اگـر چه عَـرضِ هُنَـر پیش یار بی‌ادبیست

         زبان خَـموش ولیـکِن دِهان پُر از عَرَبیست

پَـری نِهُفته رُخ و دیـو در کرشـمۀ حُسـن

       بسوخت عقل ز حیرت که این چه بُوالعجبیست

2-پَـری نِهُفته رُخ و دیـو در کرشـمۀ حُسـن

       بسوخت دیده ز حیرت که این چه بُوالعجبیست

3-در این چَمَن گلِ بی خار کَس نَچید آری

        چـراغ مـُـصطَفَـوی بـا شَـرارِ بـولَـهَبـیست

4-سَبَب مَپُرس که چرخ از چه سِفله پرور شد

        کـه کـام بَـخشـیِ او را بـهـانه بـی سَبَبیست

5-بـه نیـم جـو نَخَـرم طاقِ خانـقاه و رِبـاط

          مـرا که مِصطَـبه ایـوان و پایِ خُم طَنَبیست

6-جـمال دخـتر رَز نـور چشـم مـاست مگر

         کـه در نِقــابِ زُجـاجـی و پـردۀ عِنَبیـست

*دوای درد خود اکنون از آن مُفَرِح جوی

             که در صُراحی چینی و ساغرحَلَبی است

7-هِـزار عقـل و ادب داشتم من ای خواجه

        کنـون که مسـتِ خَـرابـم صَـلاح بی‌ادبیست

بیـار مـی کـه چو حافظ مُدامم استظهار

         بـه گـریـۀ سحـری و نیــاز نیــم شبیـست

8-بیـار مـی کـه چو حافظ هزارم استظهار

         بـه گـریـۀ سحـری و نیــاز نیــم شبیـست

                             *  *  *  *  *  *

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات (بحر مجتث مثمن مخبون مقصور )

1-اگـر چه عَـرضِ هُنَـر پیش یار بی‌ادبیست

         زبان خَـموش ولیـکِن دِهان پُر از عَرَبیست

موضوع بیت: ادب(خاموشی عاشق در محضر معشوق از ادب است)

مضمون بیت: عربي داني حافظ- تو اهل دانش و فضلي

معنی واژگان:عرض: نشان دادن/ بي ادبي: خارج شدن از جاده ي ادب و تربيت، اشتباه/ (در زمان قديم عربي داني را با فصاحت و بلاغت مرادف مي دانستند.)

آرایه ها: تناسب در عرض و زبان و خموش و دهان و عربي /تناسب در زبان و عربی/ مقصود از «عربی» در مصراع دوم کنایه از کلام فصیح و بلیغ است چه منشیان عربی نویس در ادب تبحر داشتند

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ب» و «ي»و«ن»وآوای«آ»

معنی بیت: اگرچه هنر نمایی و فضل فروشی در پیشگاه معشوق که مجمع کمال هنرست، خلاف رسم و ادب می نماید و من بدین سبب خاموش مانده ام، ولی  زبانم سرشار از سخن شیوا و رساست؛ مقصود از «عربی» در مصراع دوم کنایه از کلام فصیح و بلیغ است چه منشیان عربی نویس در ادب تبحر داشتند.

…………………….

2-پَـری نِهُفته رُخ و دیـو در کرشـمۀ حُسـن

       بسوخت دیده ز حیرت که این چه بُوالعجبیست

موضوع بیت: غیرت (غیرت عاشقی )-دنیا و بی اعتباری آن(کار دنیا وارونگی است)

مضمون بیت: دنياي وارونه ي وارونه

معنی واژگان:پري: جنّ مؤنث است که در ادبيات فارسي به زيبايي شهرت دارد/ نهفته رخ: هم مي تواند صفت پري باشد و هم مي تواند جمله به حساب بيايد يعني بر چهره ي خود نقاب کشيده/ ديو: اهريمن، شيطان که به زشتي شهرت دارد/ کرشمه: به گوشه ي چشم اشاره کردن، ناز و غمزه/ سوختن ديده: تعجّب زياد توأم با تأسف از ديدن چيزي/ حيرت: سرگرداني/ بوالعجبي: شعبده بازي و شگفتي بسيار.

قواعد: بوالعجبی: در سیاق فارسی بلعجبی مرکب از بلعجب (صفت) + ی مصدری، بلعجب صفتی است فارسی  به معنی بسیار شگفت و مرکب است از پیشوند بل به معنی پر و بسیار و اسم عجب و از این قبیل است در زبان فارسی بلهوس و بلکامه؛ ابوالعجب در عربی کنیة «قضاء» است و غیر از این بلعجب است

آرایه ها: تناسب در در پري و رخ و کرشمه و حسن / تضاد در  پري و ديو / تناسب در پري و ديو و بوالعجبي /ایهام جناس در نهفته و کرشمه و دیده

واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ت»

معنی بیت: فرشته چهره نهان داشته و اهریمن به صورت فرشته  به ناز و دلربایی پرداخته است، چشم از دیدار این حال خیره و حیران می ماند که این چه شگفت کاری است

……………………….

3-در این چَمَن گلِ بی خار کَس نَچید آری

        چـراغ مـُـصطَفَـوی بـا شَـرارِ بـولَـهَبـیست

موضوع بیت: عالم طبیعت و تضاد (عالم طبیعت دارای تضاد است)

مضمون بیت: دنيا زيبا و زشت دارد

معنی واژگان:چمن: باغ/ مصطفوي: منسوب به مصطفي (ص) پيامبر اسلام/ شرار: آتش، شعله ي آتش/ بولهبي: منسوب به ابولهب عموي پيامبر که نام اصلي او عبدالعزّي است و زوجه ي او در قرآن مجيد لقب حمّالة الحطب گرفت است که در مصراع اوّل کلمه «خار» اشاره است به اين که اين زن در سر راه پيغمبر خار مي ريخت که در پاي او فرو رود و در مورد ابولهب نيز سوره اي در قرآن آمده است/ حافظ در اين غزل نگراني اش از روي کار آمدن افراد بي شخصیت و نامناسب است که پري رخ نهفته است و اهريمن به جلوه آمده است اکنون هم خارها و ابولهب ها بر روي کار آمده اند

قواعد: مصطفوی: در سیاق فارسی صفت نسبی، منسوب به حضرت مصطفی، پیامبر گرامی اسلام/بولهبی: منسوب به ابولهب

آرایه ها: تناسب در چمن و گل و خار و چيدن /تناسب در چراغ و شرار و بولهب /تضاد در مصطفوی و بولهبی /گل و خار و چراغ مصطفوی و شرار بولهبی ارسال مثل است/تضاد درخار و گل / تضاد در چراغ و شرار

واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي»و«چ»و«ن»

معنی بیت: کسی در گلزار جهان گل بی سرزنش و آسیب خار از شاخه جدا نکرد، بلی در این دنیا فروغ خاطر حضرت محمد مصطفی و آتش خشم ابولهب با هم باشند،  سعدی گوید:

 جور دشمن چه کند، گر نکشد طالب دوست؟

    گـنج و مـار و گل و خـار و غم و شادی به همند

…………………………

4-سَبَب مَپُرس که چرخ از چه سِفله پرور شد

        کـه کـام بَـخشـیِ او را بـهـانه بـی سَبَبیست

موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن (کار دنیا وارونگی است)

مضمون بیت: (فلک و کارهاي بي دليل – برتر شدن سفلگان).

معنی واژگان:سبب: علّت، چرايي/ چرخ: فلک/ سفله پرور: پرورش دهنده ي اشخاص پست/ کام بخشي: به آرزو رساندن/ بي سببي: بدون علّت بودن/ را:«بهانه ي کام بخشي او بي سببي است»

قواعد: را: علامت فکّ اضافه يعني

آرایه ها: نوعی جناس در سبب و بي سببي /تناسب در سبب و بهانه

واج آرایی: تکرار حرف «س» و «ر»و«ب»

معنی بیت: سؤال مکن که فلک را در بر کشیدن فرومایگان موجب چیست، انگیزة چرخ در به مراد رساندن سفلگان بی حکمتی و نا استوار کاری است.

………………………..

5-بـه نیـم جـو نَخَـرم طاقِ خانـقاه و رِبـاط

          مـرا که مِصطَـبه ایـوان و پایِ خُم طَنَبیست

موضوع بیت: خانقاه و میخانه در برابر هم(ترجیح میخانه بر خانقاه نزد عارف)

مضمون بیت: ارزش ميخانه در مقابل خانقاه و رباط رياکاران

معنی واژگان:نيم جو: کنايه است از چيزي بي ارزش/ خانقاه: محلّ صوفيان و درويشان/ رباط: کاروانسرايي که معمولاً زاهدان و طلّاب و علما در آنجا بيتوته مي کردند/ مصطبه: سکّويي در ميخانه ها بوده و ميخواران تهي دست روي آن مي نشسته و شراب مي خوردند/ ايوان: قصر/ خم: خمره ي شراب/ طنبي: تالار وسيع و مجلّل.

آرایه ها: تضاد درخانقاه و رباط با مصطبه و پاي خم /تناسب در ايوان و طنبي

واج آرایی: تکرار حروف «ط» و «خ» و «م»و«ن» و آوای «آ»

معنی بیت: ایوان بلند خانقاه و مهمان سرای صوفیان پیش من به نیم جو نمی ارزد چه سکوی میخانه ایوان سرای من و کنار خم باده تالار من است.

………………………….

6-جـمال دخـتر رَز نـور چشـم مـاست مگر

         کـه در نِقــابِ زُجـاجـی و پـردۀ عِنَبیـست

موضوع بیت:بادۀ تجلی و محبت  (وصف شراب می محبت)

مضمون بیت: وصفي از شراب، وصفي زيبا

معنی واژگان:جمال: زيبايي (که مناسب با کلمه ي دختر است)، پرتو و درخشش/ دختر رز: شراب/ نور چشم: روشنايي چشم با ايهام به معني فرزند عزيز/ نقاب: روبند، پرده/ زجاجي: شيشه اي اشاره است به شيشه ي شراب و نيز اشاره به زجاجيّه ي چشم/ عنبي: انگوري، پوسته ي حبّة انگور و نيز اشاره به عنبيّه ي چشم

قواعد: زجاجی: صفت نسبی از زجاج، نقاب موصوف

عنبی: صفت نسبی، پرده موصوف

آرایه ها:  ایهام تناسب در دختر و نور چشم / تناسب در دختر و نقاب و پرده /تناسب در نور و چشم و زجاجي و عنبي /تناسب در جمال و نقاب و پرده/تناسب در رز و عنب / استخدام واژۀ عنب در دو معنا / دختر رز: به استعاره مراد شراب

واج آرایی:تکرار حرف«ر» و «ج»و«م»

معنی بیت: همانا طلعت زیبای دختر تاک یعنی شراب فروغ دیدة ماست که چون نور چشم در پردة زجاجی و عنبی جای دارد.

……………………………………

7-هِـزار عقـل و ادب داشتم من ای خواجه

        کنـون که مسـتِ خَـرابـم صَـلاح بی‌ادبیست

موضوع بیت: ادب(در مقام فنا رعایت ادب نمی شود)(مستان میخانۀ عشق از آداب رسته اند)

مضمون بیت: مستِ خراب و بي ادبي

معنی واژگان:هزار: نشانه ي زيادي و کثرت/ عقل: خرد/ ادب: تربيت اجتماعي/ خواجه: آزاده ي بزرگوار/ خراب: مست مست/ صلاح: مصلحت/ مولوي مي فرمايد: هزار عقل و ادب داشتم من اي خواجه – کنون که مست و خرابم لاي بي ادبي است/ در نسخه ي خانلري به جاي اين بيت چنين آمده است: دواي درد خود اکنون از آن مفرّح جوي – که در صراحي چيني و ساغر حلبي است.

آرایه ها:تضاد ما بین عقل و ادب ، و مستی و بی ادبی/تناسب در عقل و صلاح /تضاد در مستی و خرابی با صلاح /ایهام جناس و تضاد در ادب و بی ادبی

واج آرایی:تکرار آوای «آ» و «š»

معنی بیت: : ای بزرگوار، من بسیار خردمند و آداب دان بودم، اینک که با نوشیدن بادة معرفت مستانه بنیاد خود پرستی را ویران کرده ام، خیر و صلاح من دوری از خرد مصلحت جوی و راه و رسم و آداب ظاهری است؛ شاید در این بیت اشارتی به ملامتیان دارد که برای سرکوب نفس سرکش و افتادن از چشم عامه خلاف ظاهر شرع رفتار می کردند.

………………………….

8-بیـار مـی کـه چو حافظ هزارم استظهار

         بـه گـریـۀ سحـری و نیــاز نیــم شبیـست

موضوع بیت:گریۀ سحری (عاشق به گریه های سحری خود امیدوار است)

مضمون بیت: اتّکا به استجابت دعا و اشک در پيشگاه خدا در مقابلِ گناه

معنی واژگان:هزار: نشانه زيادي و کثرت/ استظهار: پشت گرمي/ نياز: اظهار حاجت و حاجتمندي/ نيم شبي: منسوب به نيم شب.

قواعد: استظهار: مصدر باب استفعال

نیم شبی: صفت نسبی از نیم شب، نیاز موصوف.

آرایه ها: تناسب درگريه ي سحري و نياز نيمشبي /تناسب در استظهار و نیاز

واج آرایی: تکرار آواي «z» و حرف«ی»و«ر»

معنی بیت: اي ساقي، شراب بياور که هم چون حافظ پيوسته به گريه ي سحرگاهي و راز و نياز نيمه شبي پشت گرم و اميدوارم و مطمئنم که مورد رحمت و توجه قرار مي گيرم و گناهانم آمرزيده مي شود.

محصول بيت ـ باده بيار كه پشت‌گرمى من به گريه سحرى و نياز نيم‌شبى است. يعنى باده‌نوشى من براى خاطر اين دو چيز: به استظهار اين دو معنا است. وگرنه غير از اين دو، عمل لايق خدا ندارم كه به پشتيبانى آن به اين‌كار ارتكاب نمايم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا