- *غزل 55 *
1- خَمِ زُلفِ تو دامِ کُفر و دین است
ز کارِستانِ او یک شَمِّه این است
2- جَمالت مُعجِزِ حُسن است، لیکِن
حدیثِ غمزهات سِحرِ مُبین است
3- ز چَشمِ شوخِ تو جان کی توان بُرد؟
که دایـم با کَمان اَندَر کمین است
4- بـر آن چـشمِ سیَـه صـد آفـرین باد
که در عاشق کُشی سِحرآفرین است
5- عـجب علـمیست علـمِ هِیـأتِ عشق
که چرخِ هَشتُمَش، هفتم زمین است
نپنداری که، بدگو رفت و جان برد
حـسابش با کـِرامِ کاتـِبـیـن است
6- تو پنداری که، بدگو رفت و جان برد
حـسابش با کـِرامُ الکاتـِبـیـن است
7- مَشـو حـافِظ ز کِـیدِ زلـفش ایـمِن
که دل برد و کنون دربندِ دین است *********************************
وزن غزل : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل ( بحر هزج مسدس مقصور )
1- خَمِ زُلفِ تو دامِ کُفر و دین است
ز کارِستانِ او یک شَمِّه این است
موضوع بیت: عالم کثرت و وحدت (زلف یار مظهر کثرت )
مضمون بیت: عالم کثرت و غرق هر چيز در آن
معنی واژگان:خم: پيچ و تاب، خميدگي/ زلف: موي معشوق، نشانه ي کثرت/ دام و کفر و دين: يعني هم بي ديني و هم دينداري در مقابل زلف تو محو و نابودند/ کارستان: کار عجيب و شگفت/ شمّه: کمي (از شمّ به معني بويايي – بو بردن يعني کمي از چيزي را فهميدن در اين معني است)/ در کثرت، دين و کفر هر دو غرق مي شود و وقتي به وحدت رسيد از هر دو هيچ باقي نمي ماند
قواعد: کارستان : مرکب از کار + ستان پسوند مکان
آرایه ها: ارتباط و تناسب در زلف با کفر ولي حافظ براي تشديد توأم با تلطيف دين را هم بر آن افزوده است /تناسب در شمّه در مفهوم «بو» با زلف / تناسب در خم و زلف و کفر و شمّه با هم تناسب دارند/تضاد در کفر و دین /ایهام جناس در خم و دام
واج آرایی:تکرار حرف «ف» و «م»و«ک»
معنی بیت: کمند گیسوی تو در راه کافر و مؤمن دام گسترده است و اندکی از هنر نمائی و کار شگرف زلف تو این میباشد.
2- جَمالت مُعجِزِ حُسن است، لیکِن
حدیثِ غمزهات سِحرِ مُبین است
موضوع بیت: خداوند و صفات او (وصف حُسن محبوب)
مضمون بیت:زيبايي و کرشمه و يار و تناسب آنها
معنی واژگان:جمال: زيبايي/ معجز: کاري که جز پيغمبر از آوردن آن عاجز است/ حسن: زيبايي/حديث: ماجري. غمزه: ناز و کرشمه، به چشم و ابرو اشارت کردن و دل بردن/ سحر: جادوي، جادوگري/ مبين: آشکار.
آرایه ها: تضاد در معجز و سحر / ترادف و تناسب در جمال و حسن /تناسب در معجز و مبين/ تناسب در غمزه و حسن/ حسن: در اينجا به حقيقت حُسن به پيغمبري تشبيه شده است که آن پيغمبر معجزي چون جمال معشوق دارد.
واج آرایی: تکرار حرف «ح» و «ج» و «م»وآواي «s»
معنی بیت: صورت نیکوی تو نمودار اعجاز زیبائی است ولی داستان ناز و کرشمۀ تو سحری آشکار است .
3- ز چَشمِ شوخِ تو جان کی توان بُرد؟
که دایـم با کَمان اَندَر کمین است
موضوع بیت: خداوند و صفات او (وصف حُسن محبوب)
مضمون بیت: چشم و ابروي معشوق و جان عاشق
معنی واژگان:شوخ: صفت چشم است در معني زيبا و دلبر و در عين حال گستاخ و بي پروا که مجموعاً عاشق کش است/ جان بردن: جان به سلامت به در بردن/ کمان: اشاره است به ابروي معشوق(تيرِ اين کمان، نگاهِ دل دوز معشوق است) /کمين: مرصاد، پنهان گاه.
آرایه ها: نوعی جناس در کمان و کمين / تناسب در جان بردن و کمان و کمين
واج آرایی: تکرار حرف «ک» و «ي» و «ش» و«ن»
معنی بیت: از تیر نگاه چشم گستاخ تو عاشق جان بدر نمیتواند برد چه پیوسته با کمان ابرو در کمین نشسته است .
4- بـر آن چـشمِ سیَـه صـد آفـرین باد
که در عاشق کُشی سِحرآفرین است
موضوع بیت: خداوند و صفات او (چشم یار و صفت بصیری او )
مضمون بیت: چشم سياه معشوق و جان عاشق
معنی واژگان:سحرآفرين: کسي که در هر لحظه جادوي تازه اي بنياد مي نهد.
آرایه ها: نوعي جناس يا قرينه سازي در کلمه ي «آفرين» در ترکيب سحرآفرين با ترکيب صدآفرين باد / تناسب در چشم و سيه و سحر /تناسب در چشم سيه با عاشق کشي
واج آرایی: تکرار حرف «ش» و آوای«š»
معنی بیت: بر چشم سياه تو صد درود و آفرين باد که در عاشق کشي معجزه گر و ساحر است.
محصول بيت ـ بر آن چشم سياه جانان صد آفرين باد، زيرا كه در عاشقكشى سحار ممتاز و بىنظير است.
5- عـجب علـمیست علـمِ هِیـأتِ عشق
که چرخِ هَشتُمَش، هفتم زمین است
موضوع بیت:عشق ( علم عشق برترین علمهاست )
مضمون بیت: عشق پاي بر سر افلاک دارد
معنی واژگان:عجب: به معني عجيب، شگفت، شگفتي انگيز/ هيأت يا هيئت: علم شناخت ستارگان و سيارات
آرایه ها: نوعی تضاد در چرخ و زمين /تناسب در هشتم و هفتم /تکرار ملیح علم
واج آرایی: تکرار حروف «ع» و «هـ» و«م»
معنی بیت: دریافتن شکل و نهاد اختر عشق چه دانش شگفتی است که سپهر هشتم با همة بلندی در برابر آن چون طبقۀ هفتم زمین پست مینماید .
6- تو پنداری که، بدگو رفت و جان برد
حـسابش با کـِرامُ الکاتـِبـیـن است
موضوع بیت: قیامت (تجسم و جزای اعمال)
مضمون بیت: حساب شخص بدگو
معنی واژگان:پنداري: تصوّر مي کني/ کرام الکاتبين: نويسندگان بزرگ، اشاره است به فرشتگاني که بر هر شخص موکّلند و اعمال خوب و بد او را مي نويسند، اشاره است به آيه ي 11 از سوره ي انفطار (82)
آرایه ها:تناسب در کرام و کاتب
واج آرایی: تکرار حرف «ب» و «ک»
معنی بیت: گمان میکنی که غیبت کننده و سخن چین از نزد ما رفت و جان به سلامت برد کرام الکاتبین یا دو فرشتۀ چپ و راست در نامۀ عمل وی گناه بدگوئی را خواهند نوشت و به کیفر آن گرفتار خواهد شد .
7- مَشـو حـافِظ ز کِـیدِ زلـفش ایـمِن
که دل برد و کنون دربندِ دین است
موضوع بیت: عالم کثرت و وحدت ( زلف مظهر تجلی کثرت)
مضمون بیت: مراقبت در اين که سالک در عالم کثرت باقي نماند
معنی واژگان:کيد: مکر و حيله/ ايمن: ممال آمن، در امن و امنيت/ دربند: به قصد، به فکر/ زلف اشاره است به عالم کثرت که انسان را در بند خود گرفتار مي کند و راهش را به وحدت مي بندد
آرایه ها: تناسب در زلف و دربند /تناسب در کید و در بند
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «د»و«ب»
معنی بیت: اي حافظ، از حيله و مکر گيسوي يار آسوده خاطر مباش، زيرا دلت را برد و اکنون در پي بردن دين و ايمانت است.
محصول بيت ـ اى حافظ از مكر زلف او ايمن مباش زيرا دل را گرفت و برد، و حالا به فكر بردن دين است و اسناد اين كار به زلف مجازى است. زيرا آن كه دل را گرفت و برد جانان است.