- *غزل 49*
1- روضة خُلدِ بَرین خلوتِ درویشان است
مایة مُحتَشَـمی خِدمَتِ درویشان است
گـَنجِ عِـزَت که طِلِسماتِ عَجایب دارد
فَتحِ آن در نَظَرِ رحمتِ درویشان است
2- گـَنجِ عُـزلَت که طِلِسماتِ عَجایب دارد
فَتحِ آن در نَظَرِ رحمتِ درویشان است
3- قصرِ فِردوس که رِضوانش به دَربانی رفت
مَنظَـری از چَـمَنِ نُزهَـتِ درویشان است
قصرِ جَنَّت که به دربانیش آمد رضوان
مَنظَـری از چَـمَنِ نُزهَـتِ درویشان است
4- آن چه زَر میشود از پرتوِ آن قَلبِ سیاه
کیمیائیست که در صُحبَتِ درویشان است
5- آن که پـیشَش بِنَـهَد تاجِ تَکَبُّـر خورشید
کِبریائیست که در حِشمَتِ درویشان است
6- دولتی را که نباشد غَم از آسیبِ زَوال
بی تَکَلُّّف بِشِـنو دولـتِ درویشان است
7- خُسـرَوان قِبـلِة حاجاتِ جَـهانند، ولـی
سَبَبَش بَندِگیِ حَضرَتِ درویشان است
8- رویِ مَقصود که شاهان به دُعا میطَلَبَند
مَـظهَرَش آیـنة طَلـعَتِ درویـشان است
9- از کَران تا به کَران لشکر ظلم است، ولی
از ازل تا به اَبَـد فُرصَـتِ درویشان است
10- ای توانگر مَفُروش این همه نَخوَت که تو را
سَر و زَر در کَـنَفِ هِـمَّتِ درویـشان است
گـَنـجِ قارون که فرو میرَوَد از قَهـر هـنوز
خوانده باشی که هم از حِیرت ِدرویشان است
11- گـَنـجِ قارون که فرو میشود از قَهـر هـنوز
خوانده باشی که هم از غِیرت ِدرویشان است
گـَنـجِ قارون که فرو میرود از قَهـر هـنوز
صَدمه ای از اَثَرِ غیرَت ِدرویشان است
حافظ ار آبِ حـیاتِ اَبَدی میخواهـی
مَنبَعَش خاکِ درِ خَلوَتِ درویشان است
12- حافظ ار آبِ حـیاتِ اَزَلـی میخواهـی
مَنبَعَش خاکِ درِ خَلوَتِ درویشان است
حافظ اینجا به ادب باش که سُلطانی و مُلک
همه از بندگیِ حضرتِ درویشان است
من مُریدِ نـظـرِ آصـِفِ عَـهــدم کـو را
صورتِ خواجگی و سیرتِ درویشان است
13- من غُـلامِ نـظـرِ آصـِفِ عَـهــدم کـو را
صورتِ خواجگی و سیرتِ درویشان است ********************************
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان ( بحر رمل مثمن مخبون اصلم مسبغ )
1- روضة خُلدِ بَرین خلوتِ درویشان است
مایة مُحتَشَـمی خِدمَتِ درویشان است
موضوع بیت: خدمت(خدمت به صوفیان حقیقی موجب حشمت است)-مقام درویشی (حضور درویش خود بهشت است)
مضمون بیت: صوفيان حقيقي و خلوت آنها و خدمت کردن به آنها
معنی واژگان:روضه: باغ/ خلد: بهشت جاودان/ برین: اعلي/ روضه ي خلد برين: باغ بهشت جاودان و اعلي/ خلوت: خلوتگاه، گوشه ي خلوت، آنجا که جز صوفي حقيقي و خدا نيست/ درويش: در اين غزل صوفي حقيقي است که حافظ به او ارادت دارد، مانند حسين منصور و بايزيد و شبلي/ مايه: باعث، سرمايه، اصل/ محتشمي: بزرگي، افتخار، بزرگواري/ خدمت: خدمتگزاري
قواعد: محتشمی : مرکب از محتشم (صفت ) +ی (مصدری)
آرایه ها: تضاد در روضه و خلوت نوعي / تضاد در درويش و محتشم/تضاد در محتشمي و خدمت
واج آرایی : تکرار حرف «خ» و «ش»و«ت»
معنی بیت: گوشه ي عزلت درويشان، بهشت جاويد و خدمت به آنان سبب عزّت و بزرگي است.
محصول بيت ـ باغ فردوس برين همان باغ خلوت درويشان است، و خدمت به درويشان سرمايه عظمت و شكوه مىباشد، و بالعكس يعنى خلوت درويشان از لحاظ ذوق و صفايى كه دارد همان خلد برين است، و كسى كه خلوت درويشان را دريابد و ذوق و صفاى آن را درك نمايد همان جنت را بهدست آورده و خدمت به درويشان سرمايه عزت و سعادت است.
مراد از درويشان در اين بيت اهلالله مىباشد.
2- گـَنجِ عُـزلَت که طِلِسماتِ عَجایب دارد
فَتحِ آن در نَظَرِ رحمتِ درویشان است
موضوع بیت: اولیای الهی(درویشان کاشف اسرارند)
مضمون بیت: گوشه نشيني و درويشي
معنی واژگان:عزلت: گوشه نشيني/ طلسمات: جمع طلسم است و آن قفل و بند نامرئي است که هر گنج باستاني داراي آن است/ طلسمات عجايب: (به سبک زبان عربي) در فارسي طلسمات عجيب بايد گفته شود/ فتح: باز کردن/ نظر: توجه و عنايت/ رحمت: مهرباني و رحم و شفقت.
قواعد: گنج عزلت: اضافه ي مشبهٌ به ،به مشبه است/ طلسمات عجایب : موصوفِ جمع و صفتِ جمع که برای تأکید است
آرایه ها: گنج عزلت: عزلت به گنج تشبيه شده است/ طلسمات عجايب: از نظر جمع و مفرد با هم تطابق دارند/ تناسب درگنج و طلسم و فتح
واج آرایی : تکرار آواي «t» وحرف«ر»
معنی بیت: دست یافتن بر گنج گوشه نشینی و ریاضت که طلسمهای شگفت دارد ، به مدد نگاه مهر و نظر لطف درویشان میسر است مقصود آنکه به همت و عنایت درویشان میتوان در راه دشوار سلوک گام نهاد و به منزل رسید .
3- قصرِ فِردوس که رِضوانش به دَربانی رفت
مَنظَـری از چَـمَنِ نُزهَـتِ درویشان است
موضوع بیت: اولیای الهی (محضر اولیاء بالاتراز بهشت است)
مضمون بیت: بهشت در مقابل باغ باصفاي صوفيان راستين – يعني محضر معشوق حقيقي – جز چشم اندازي بيش نيست
معنی واژگان:قصر: کاخ، ايوان/ فردوس: بهشت/ رضوان: دربان و نگهبان بهشت،بالاترین بهشت هشت گانه / منظر: چشم انداز/ چمن: باغ/ نزهت: صفا، پاکي، پاکدامني، طراوت، سير و گشت
آرایه ها: تناسب در قصر و فردوس و رضوان و منظر و چمن و نزهت / چمن نزهت : تشبیه صریح /ایهام در نزهت
واج آرایی : تکرار حرف «ر» و«ن»و«ت»و آواي «z»
معنی بیت: کاخ مینو که که فرشتۀ بهشتی ، رضوان نگاهبان آن گشت ، چشم انداز و تماشاگاهی از چمن باغ صفای خاطر درویشان است .
4- آن چه زَر میشود از پرتوِ آن قَلبِ سیاه
کیمیائیست که در صُحبَتِ درویشان است
موضوع بیت: اولیای الهی(تأثیر هم نشینی با عارف کامل)
مضمون بیت: همنشيني صوفيان راستين باعث تحوّل مثبت است
معنی واژگان:زر: طلا/ پرتو: فيض/ قلب: طلاي تقلبي، پول تقلبي (با اشاره به معني ديگر قلب يعني دل)/ کيميا: اکسير، آنچه فلزهاي کم ارزش را تبديل به طلاي باارزش مي کند/ صحبت: همنشيني، مصاحبت
آرایه ها: تضاد در زر و قلب سياه / ایهام در قلب سياه / تناسب در زر و پرتو و قلب سياه و کيميا / ایهام در کلمه ي پرتو (فيض/ نور و درخشش) /جناس در زر و در
واج آرایی :تکرار حرف «ر» و تکرار «اَر» درکلمات دَر و زَر و پَرتووآوای«s»
معنی بیت: اکسیر یا کیمیای همنشینی درویشان دل سیاه چون سکۀ قلب ناسره را میتواند پاک و روشن مانند زر بی غش سازد ؛ سعدی گوید :
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد ؟
اکسیر عشق در مسم آمیخت زر شدم
5- آن که پـیشَش بِنَـهَد تاجِ تَکَبُّـر خورشید
کِبریائیست که در حِشمَتِ درویشان است
موضوع بیت:اولیای الهی و مقام عزت آنان (همه چیز مطیع عارف کامل است)
مضمون بیت: تسليم خورشيد در برابر عظمت صوفيان راستين
معنی واژگان:تاج پيش کسي گذاشتن: تسليم او شدن و او را به پادشاهي پذيرفتن/ تکبّر: کبر و غرور و خودپسندي و بزرگي/ کبريا: شوکت و عظمت/ حشمت: جلال و شکوه و بزرگي و بزرگواري
قواعد: تاج تکبّر: اضافه ي تشبيهي
آرایه ها: تناسب در تاج و کبريا و حشمت/ تاج تکبر : تشبیه صریح .
واج آرایی : تکرار حرف «ش» و «ت»و«ب»و«ک»
معنی بیت: خورشید در برابر جلال و عظمتی که در شکوه و حرمت درویشان است ، افسر بزرگی از سر فرو می نهد و فروتنی میکند .
6- دولتی را که نباشد غَم از آسیبِ زَوال
بی تَکَلُّّف بِشِـنو دولـتِ درویشان است
موضوع بیت:اولیای الهی و جاودانگی دولت آنان
مضمون بیت: دولت بي زوال صوفيان حقيقي
معنی واژگان:دولت: خوشبختي، اقتدار/ آسيب: صدمه، فساد/ زوال: نيستي و نابودي/ بي تکلّف: بدون تظاهر و خودنمايي و مبالغه.
آرایه ها: تناسب و تضاد در دولت، و آسيب و زوال /تکرار ملیح دولت
واج آرایی : تکرار حرف «ت»و«ل»
معنی بیت: آن بخت و سعادتي که از گزند و نابودي در امان است و غمي ندارد، بي پرده و بي گفتگو بدان که دولت درويشان است.
محصول بيت ـ دولتى كه رنج و زوال نيستى نداشته باشد، يعنى از زوال و نيستى مصون و محفوظ باشد، بىزحمت بشنو كه چنين دولت دولت درويشان است.
7- خُسـرَوان قِبـلِة حاجاتِ جَـهانند، ولـی
سَبَبَش بَندِگیِ حَضرَتِ درویشان است
موضوع بیت: اولیای الهی پادشاهان عالمند
مضمون بیت: پادشاهان و درويشان/ پادشاهان درويش و درويشان پادشاه
معنی واژگان:خسروان: پادشاهان/ قبله: محلّ روي آوردن/ حاجات: نيازها، حاجتها/ بندگي: چاکري/ حضرت: درگاه، پيشگاه، دربار.
آرایه ها: نوعی تضاد درخسرو و بندگي / تناسب در قبله و حاجات و حضرت و بندگي /تضاد در درویشان و خسروان
واج آرایی : تکرار حروف «ج» و«ب»
معنی بیت: شاهان به سبب خدمت و بندگي در درگاه درويشان، قبله ي حاجات نيازمندان شده اند.
محصول بيت ـ پادشاهان قبله حاجات دعا هستند، چون همه مردم به آنها عرض حاجت نموده و به درگاهشان دعا مىكنند، و سبب اين يعنى اينكه پادشاهان كعبه آمال مردم مىباشند، همان بندگى است كه در حضور درويشان دارند.
8- رویِ مَقصود که شاهان به دُعا میطَلَبَند
مَـظهَرَش آیـنة طَلـعَتِ درویـشان است
موضوع بیت: اولیای الهی (پادشاهان ظاهری به برکت عارف پادشاهی دارند)
مضمون بیت: آنچه پادشاهان مي خواهند يعني پيروزي و خوشبختي در چهره ي صوفيان حقيقي جلوه گر است
معنی واژگان:روي: چهره/ مقصود: آرزو، هدف/ مظهر: جلوه گاه/ طلعت: ديدار، چهره.
آرایه ها: تناسب در روي و آينه و طلعت و مظهر /تضاد در پادشاهان و درویشان
واج آرایی : تکرار «م» و آواي «t»
معنی بیت: دیدار شاهد آرزو را که پادشاهان به دعا از خداوند خواستارند جلوه گاهش آینۀ جمال درویشان پاکدل است .
9- از کَران تا به کَران لشکر ظلم است، ولی
از ازل تا به اَبَـد فُرصَـتِ درویشان است
موضوع بیت: اولیای الهی و غلبۀ آنان بر ستمکاران
مضمون بیت: غلبه صوفيان حقيقي بر جور و ستم زمانه و برتري آنها بر اين جهان ظاهري
معنی واژگان:کران: کناره، حاشيه، مرز/ ازل: روز پيش از آغاز خلقت، روزِ بي آغاز جهان هستي/ ابد: شام بي پايان هستي/ فرصت: وقت، موقعيت، زمان اظهار وجود و کرامت، حالِ وارد بر دل سالک / کران تا به کران مظهر مکان و ازل تا به ابد مظهر زمان (غلبه زمان بر مکان)
آرایه ها: تضاد در ازل و ابد /تکرار ملیح کران/تناسب در فرصت با کران و ازل و ابد
واج آرایی :تکرار حرف«ک» و«ل»و«ت»و آوای«ž»
معنی بیت: سپاه ستم سرتاسر جهان را فرا گرفته است ولیکن نوبت و مجال مناسب درویشان برای در هم شکستن لشکر ظلم از آغاز آفرینش تا پایان روزگار است .
10- ای توانگر مَفُروش این همه نَخوَت که تو را
سَر و زَر در کَـنَفِ هِـمَّتِ درویـشان است
موضوع بیت: اولیای الهی (توانگری در سایۀ عارف است)
مضمون بیت: توانگران در حمايت نفس گرم درويشانند
معنی واژگان:توانگر: باقدرت و مکنت، مالدار/ نخوت: غرور و تکبّر/نخوت فروختن: از خود تکبّر و غرور نشان دادن/سر و زر: وجود و مال/ کنف: پناه، حمايت/ همّت: دعاي خير، نفس گرم
آرایه ها: تناسب در توانگران و فروختن و زر /تضاد در توانگر و درویش /تناسب در توانگر و نخوت /جناس در سر و زر
واج آرایی : تکرار حرف «ر» و «ت»
معنی بیت: ای مالدار ناز و تکبر بسیار مکن که جان و مال تو در پناه دعا و توجه درویشان که بندگان خاص ایزدند از خطر و بلا ایمن مانده است .
11- گـَنـجِ قارون که فرو میشود از قَهـر هـنوز
خوانده باشی که هم از غِیرت ِدرویشان است
موضوع بیت: اولیای الهی (غیرت درویشان مال زراندوزان را به باد فنا می دهد)
مضمون بیت: مالي که توجّه درويشان به آن نباشد وزر و وبال است
معنی واژگان:گنج قارون: اشاره است به آيه اي از سوره ي قصص قرآن مجيد. اِنَّ قارونَ کانَ مِن قَومِ موسي فَبَغي عَلَيهم… قارون مالداري بود که نه تنها به موسي و قومش صدقه و زکاتي نمي داد بلکه بر ضدِ او توطئه مي کرد و به نفرين حضرت موسي (ع) خودِ او و مالش را زمين فرو برد و اين فرو رفتن تا ابد ادامه دارد (= گنج روان)/غيرت: احساس بيگانگي، احساس عدم ارتباط، احساس ناآشنايي
آرایه ها: تضاد در قارون و درويشان /تناسب در قهر و غیرت
واج آرایی : تکرار حروف «ر» و «هـ» و «ق»
معنی بیت: بیقین در کتابها دیده ای که چون موسی و یاران وی که فقیران پاکدل درگاه خداوند بودند با غیرتمندی و حمیت بر قارون توانگر بخیل که غره به مال بود نفرین کردند ، او و گنج خانه اش به قهر و غلبۀ الهی گرفتار آمد و به دل خاک فرو رفت و هنوز هم فرو می رود .
12- حافظ ار آبِ حـیاتِ اَزَلـی میخواهـی
مَنبَعَش خاکِ درِ خَلوَتِ درویشان است
موضوع بیت:اولیای الهی( کوی درویشان سرچشمۀ زندگی حقیقی است)
مضمون بیت: خلوتگاه درويشان و سرچشمه ي زندگي
معنی واژگان:آب حيات ازلي: آب زندگاني که خداي بزرگ در روز ازل قسمت کرده است/ منع: سرچشمه
آرایه ها: تناسب در آب و منبع/ تضاد ميان آب و خاک/تناسب در خاک و خلوت
واج آرایی : تکرار حرف «خ»
معنی بیت: اي حافظ، اگر طالب زندگي جاويد هستي، به درگاه خلوت درويشان روي بياور و خدمت گزار آنان باش.
محصول بيت ـ اى حافظ اگر طالب آب حياتى كه مؤبد زنده بمانى، يعنى اگر مىخواهى آب حيات بخورى و هرگز نميرى. منبع آن آب يعنى محل ظهور و خروج آن، خاك در خلوت درويشان است، مراد اين است كه اگر طالب حيات جاويدان هستى ملازم خاك در درويشان باش.
13- من غُـلامِ نـظـرِ آصـِفِ عَـهــدم کـو را
صورتِ خواجگی و سیرتِ درویشان است
موضوع بیت: ارادت (مقام خدمت به درویشان حقیقی)
مضمون بیت: مدح وزير
معنی واژگان:غلام: چاکر، نوکر، خدمتگزار/ نظر: ديدِ بلند، نگاهِ عالي، عقيده/ آصف: وزير/ عهد: زمان/ صورت: ظاهر در مقابلِ سیرت/ سيرت: باطن، خوي، روش/خواجگي: آقايي، وزارت، سروري
قواعد: آصف: اسم خاص به جاي اسم عام
آرایه ها: تضاد در صورت با سيرت/تضاد در خواجگي با درويشي / نوعی تضاد و تناسب درغلام و خواجگي / تناسب در خواجگي و آصف تناسب دارند
واج آرایی : تکرار حرف «م» و «ت»وآوای«s»
معنی بیت: من بندۀ عنایت و توجه آصف زمانه وزیر روشندل عصرم که به ظاهر در جامه سروری و با شکوه خواجگی و وزارت است ولی به حقیقت روش و خوی متواضعانۀ درویشان خاکی نهاد را دارد .