• غزل 34 *

رَواقِ مَنـظَرِ چشمِ من آستانة توست

                  کَرَم نَما و فرود آ که خانه خانة توست

1- رَواقِ مَنـظَرِ چشمِ من آشـیانة توست

                  کَرَم نَما و فرود آ که خانه خانة توست

2- به لُطفِ خال و خَط از عارفان رُبودی دل

           لطیـفه‌هایِ عَجَـب زیـرِ دام و دانة توست

دلَت به وصلِ گل ای بلبل سَحَرخوش باد

             که در چمن همه گُلبانگِ عاشقانة توست

3- دلَت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد

             که در چمن همه گُلبانگِ عاشقانة توست

عِلاجِ ضَعفِ دلِ ما به لب حوالت کن

                که آن مُفَرِّحِ یاقوت در خزانة توست

4-  عِلاجِ ضَعفِ دلِ ما به لب حوالت کن

                که این مُفَرِّحِ یاقوت در خزانة توست

5- بـه تـن مُقَصِـّرَم از دولـتِ مُلازِمَتَـت

                ولی خلاصة جان خاکِ آستانة توست

6-  من آن نیَم که دَهَم نَقدِ دل به هر شوخی

           درِ خَـزانه بـه مُهـرِ تـو و نـشانـة توسـت

7- تو خود چه لُعبَتی ای شَهسَوارِ شیرین کار

       کـه تَوسَنـی چو فلک رامِ تـازیـانة توسـت

8- چه جایِ من که بلغزد سِپِهرِ شُعبَده باز

            از ایـن حیل که در اَنبـانة بهـانة توست

9- سـُرودِ مجلِست اکنون فلک به رقص آرد

            که شعرِ حافظِ شیرین سُخَن ترانة توست

*********************************

وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ( بحر مجتث مثمن مخبون مقصور )

1- رَواقِ مَنـظَرِ چشمِ من آشـیانة توست

                  کَرَم نَما و فرود آ که خانه خانة توست

موضوع بیت:  عنایت (طلب عنایت از محبوب برای وصل)

مضمون بیت: (دعوت ديدار معشوق)

معنی واژگان: رواق: پيشگاه خانه که داراي سقف باشد/منظر: نظرگاه، جاي تماشا/ رواق منظر چشم: چشمخانه ي چشم/ آشيانه: قرارگاه، جايگاه (در بعضي از نسخ به جاي آشيانه آستانه آمده است)/ کرم نما: از خود بزرگواري نشان ده/ خانه خانه ي توست: اين خانه از آنِ توست./ آشيانه به جهت کوچکي و محدوديّت از دو جهت مناسب است يکي اظهار حقير بودن پيشکش عاشق به معشوق و ديگر مخصوص بودن آن به معشوق و لا غير.

آرایه ها: تناسب در منظر و چشم و نمودن /تناسب در رواق و خانه و آشيانه/ تکرار ملیح خانه

واج آرایی:تکرارحروف«ر»و«م»و«ن»

معنی بیت : پیشخانۀ (آستانۀ ) نظرگاه دیدۀ من مأوای تست ؛ بزرگواری کن و قدم بر چشم ما نه و درین منزل رحل اقامت افکن که این سرای تراست .

…………………………………………………………………………

2- به لُطفِ خال و خَط از عارفان رُبودی دل

           لطیـفه‌هایِ عَجَـب زیـرِ دام و دانة توست

موضوع بیت: تجلی صفات جمالی محبوب بر محب

مضمون بیت: (پيوند وحدت و کثرت و ارتباط آنها و کشاندن اين هر دو عارفان را به معشوق حقيقي)

معنی واژگان:لطف: لطافت، کاري توأم با ظرافت و مهر و دوستي/ خط و خال: مظاهر زيبايي (نشانه هاي وحدت و کثرت)/ عارفان: شناسندگان طريقِ عشق، آنان که به معرفت عشق حقيقي و معشوق ازلي دست يافته اند/ لطيفه: ظرافت، کارها و چيزهايي که در آنها لطف و ظرافت باشد و بيان آنها ممکن نباشد/ عجب: (به جاي عجيب): شگفت.

آرایه ها: دام و دانه: اشاره است به خط و خال (لفّ و نشر مشوّش با خال وخط)/ نوعی جناس در لطف و لطيفه / خال به دانه و خط به دام تشبيه شده/ به دام افتادن و عارفان نيز نوعي مبالغه است/ترادف ملیح در خال و خط/ ترادف ملیح در دام و دانه

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ل»و«ف»وآوای«t»

معنی بیت : با نکوئی خال مشکین و سبزۀ عذار دل از شناسایان راه عشق بردی ، چه نکته های شگفت دلبری در خم دام زلف و دانۀ خال خود نهان ساخته ای .

………………………………………………………………………

3- دلَت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد

             که در چمن همه گُلبانگِ عاشقانة توست

موضوع بیت: وصل و هجران (عاشقِ به وصل رسیده)

مضمون بیت: (صداي سخن عشق همه ي جهاني را که زير اين گنبد دوّار است پر کرده)

وصل: وصال، رسيدن به معشوق/ بلبل صبا: بلبلي که پيام آور او باد صباست، به تعبير ديگر بلبل خود شاعر است که به صبا تشبيه شده است که شعر او چون باد صبا همه ي دنيا را تسخير کرده است/ خوش باد: خوش باشد./ چمن: باغ، بوستان/ گلبانگ: فرياد، صداي خوشِ بلند.

آرایه ها: تناسب در صبا وگل و بلبل و چمن و گلبانگ و عاشقانه و وصل /جناس در گل و گلبانگ

واج آرایی: تکرار حرف «ل» و «ب»و آوای «s»

معنی بیت : اي صبا، با وصل گل خوش باش که در چمن آواز دل نشين عاشقانه ي تو هم چون آواز خوش بلبل طنين انداز است.

محصول بيت ـ اى بلبل سحرى دلت به وصل گل خوش باد يعنى شاد باشد، حاصل اين‌كه، وصل گل برايت مهيا باشد، زيرا در چمن تمام اصوات عاشقانه و ترنمات از تو است، غير از تو از كسى چنين ناله‌هاى سوزناك و دردناك و مؤثر شنيده نشده يعنى كسى چنين ناله‌ها را ندارد و هيچ‌كس غير از نغمات تو به آواز ديگر گوش نمى‌دهد، خلاصه آواز ديگران نسبت به صوت تو هيچ است.

…………………………………………………………………………

4-  عِلاجِ ضَعفِ دلِ ما به لب حوالت کن

                که این مُفَرِّحِ یاقوت در خزانة توست

 موضوع بیت:  تجلی (تمنای تجلی جمالی از محبوب)

مضمون بیت: (لب معشوق و دواي دل عاشق، سخن لطف آميز معشوق و بوسه ي او.)

 معنی واژگان: مفرّح ياقوت: يعني جنس اين مفرح ياقوت است. ابن سينا مي گويد صرفِ گرفتن ياقوت در دهان باعث فرح و تقويت قلب است و احتياجي به مخلوط کردن بُراده هاي آن با شربت و امثال آن نيست/ مفرّح: به معني شادکننده و تقويت کننده است/خزانه: به کسر حرف اوّل است به معني گنجينه (در زمان قديم داروهاي کمياب در خزانه ي پادشاه نگهداري مي شده است.)/ حوالت کن: حواله بده، واگذار کن/ علاج: معالجه، مداوا.

قواعد: مفرّح ياقوت: اضافه ي بياني است.

آرایه ها: تناسب درعلاج و ضعف و دل و مفرّح ياقوت /مفرح یاقوت کنایه از زبان معشوق و خزانه کنایه از دهان معشوق/تناسب در یاقوت و خزانه

واج آرایی: تکرار حرف «ل» و«ت»

معنی بیت : درمان ناتوانی دل شکستۀ ما را بلبان خود واگذار کن ، چه داروی نیرو بخش دل که با یاقوت لب ساخته میشود تنها در گنجینۀ دهان تو توان یافت .

…………………………………………………………………………

5- بـه تـن مُقَصِـّرَم از دولـتِ مُلازِمَتَـت

                ولی خلاصة جان خاکِ آستانة توست

 موضوع بیت:  تواضع (تواضع در برابر معشوق حقیقی) (اظهار ارادت عاشق به معشوق و ملازمت به یاد او)

مضمون بیت: (فراق از محبوب جسماني است وگرنه جان عاشق ملازم معشوق است)

معنی واژگان: به تن: از نظر جسماني، ظاهراً/ مقصّر: کوتاهي کننده/ دولت: سعادت، خوشبختي/ ملازمت: همنشيني/ خلاصه: عصاره، جوهر/ در اينجا عدم توجه معشوق يا ممدوح را به قصور خود محوّل مي کند تا بر خاطر او غبار کدورتي ننشيند.

آرایه ها: تضاد در تن و جان ّ /تناسب در دولت و ملازمت و خاک آستانه

واج آرایی:تکرار حرف«ت» و «ل»

معنی بیت : از جهت پیکر خاکی ( تن )که به سبب ضعف و ناتوانی سعادت همنشینی تو را ندارد ، خود را گناهکار میدانم ، اما جوهر و لطیفۀ جان پاک خویش را خاک آستان تو می شمارم .

………………………………………………………………………

6-  من آن نیَم که دَهَم نَقدِ دل به هر شوخی

           درِ خَـزانه بـه مُهـرِ تـو و نـشانـة توسـت

موضوع بیت: یار از آنِ ما و بهشت از آنِ دیگران

مضمون بیت: (ثابت قدم بودن در عشق)

معنی واژگان: نقد: زر و سيم، پول/ شوخ: در اينجا به معني زيباروي بي پرواست/ مُهر: به مفهوم همان مُهر و موم است که امروزه استعمال مي شود.

قواعد: نقد دل: اضافه ي تشبيهي است يعني دل به زر و سيم تشبيه شده.

آرایه ها: تناسب در نقد و دادن و خزانه و مُهر و نشانه / وقتي دل به زر و سيم تشبيه شود سينه خزانه ي آن است/ مراعات نظیر بین دل و خزانه

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «هـ»و«ن»و«م»

معنی بیت : من آن کسي نيستم که سرمايه ي دلم را به هر گستاخ و زيبايي بدهم، زيرا گنجينه ي دل من مهر و نشانه ي تو را دارد؛ يعني متعلّق به توست.

محصول بيت ـ من شخصى نيستم كه دل پاك و خالص خود را به هر شوخ و شنگى دهم، بلكه در خزانه دل با مهر و نشان تو ممهور شده، زيرا درون و بيرون آن را تو تصرف كرده‌اى و در اختيار تو است، خلاصه دل در برابر كسى كوچك نمى‌شود و غلام كسى هم نمى‌شود مگر در برابر شاهى عالى‌مقام چون تو، زيرا دل طالب عالى‌جناب است.

…………………………………………………………………….

7- تو خود چه لُعبَتی ای شَهسَوارِ شیرین کار

       کـه تَوسَنـی چو فلک رامِ تـازیـانة توسـت

موضوع بیت:  خداوند و قدرت مطلقة او (همه چیز رام محبوب است)

مضمون بیت: (معشوق يا ممدوحي که فلک سرکش نيز مطيع اوست و به کام او مي گردد)

معنی واژگان: خود: واقعاً، به راستي/ لُعبت: عروسک، زيبارويِ بازيگر، بازيچه/ شهسوار: سوار بسيار ماهر، يکه سوار/ شيرين کار: کسي که کارهاي جالب توجهي مي کند/ توسن: سرکش، اسب سرکش/ تازيانه: شلّاق.

قواعد: خود: قید

آرایه ها: تناسب در لعبت و شهسوار و شيرين کار و توسن و رام و تازيانه./ایهام تضاد در توسن و رام

واج آرایی: تکرار حرف «ي»و«ت»

معنی بیت : اي شه سوار شيرين کار، تو چه زيبارويي هستي که حتّي اسب سرکش فلک نيز در برابر تازيانه ي تو رام و سر به فرمان است.

محصول بيت ـ اى شهسوار شيرين و لذت‌بخش تو چه وجود شريف و چابك و چالاكى كه وحشيى چون فلك يا فلك چون اسب وحشى، رام و مطيع تازيانه تو شده و سركشى نمى‌كند.. يعنى در تو قدرتى هست كه فلك را هم مسخر كرده‌اى. جانان خود را در استعظام به مرتبه غلو رسانده است.

.

………………………………………………………………………

8- چه جایِ من که بلغزد سِپِهرِ شُعبَده باز

            از ایـن حیل که در اَنبـانة بهـانة توست

موضوع بیت: خداوند و مکر او( مکر محبوب سرآمد تمام مکرهاست )

مضمون بیت: (معشوقي که آسمان را هم فريب مي دهد و دست به سر مي کند)

معنی واژگان: چه جاي من: من جايي ندارم، کاري از من ساخته نيست/ بلغزد: انحراف پيدا مي کند، گول مي خورد/ سپهر: فلک، آسمان/ شعبده باز: حقّه باز، نيرنگ باز، چشم بند/ حيل: جمع حيله، نيرنگ ها، چاره سازيها/ انبانه: کيسه چرمي (معمولاً شعبده بازها کيسه اي دارند که از آنها وسايل حقه بازيهاي خود را بيرون مي آورند)/ بهانه: عُذر، دليل ناموجّه/ در ترکيب «چه جايِ من» نيز ظرافتي است (که در اطراف حلقه ي شعبده بازان جاي هرکسي نيست).

آرایه ها: تناسب در شعبده باز و حيل و انبانه /نوعی جناس درانبانه و بهانه /تناسب در شعبده بازی با حیله

واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«ن»

معنی بیت : فلک نیرنگ ساز در برابر حیله ها و جادوئیهائی که در کیسۀ عذر تراشی و بهانه جوئی تست نیز به لغزش می افتد تا چه رسد به من بیدل

……………………………………………………………………….

9- سـُرودِ مجلِست اکنون فلک به رقص آرد

            که شعرِ حافظِ شیرین سُخَن ترانة توست

موضوع بیت: حافظ و شعر او (جهان از شنیدن زمزمۀ عشق به وجد می آید )

مضمون بیت: (شعر حافظ و رقص فلک)

معنی واژگان: سرود: آواز توأم با ساز/ ترانه: شعري که با ساز و آواز مي خوانند.

آرایه ها: تناسب در سرود و مجلس و رقص و شعر و ترانه /شعر حافظ و ترانه با سرود مجلس در مصرع اول مراعات نظیرند

واج آرایی: تکرار حرف «ر»وآوای«s»

معنی بیت : اکنون که شعر دل نشين حافظ شيرين سخن، ترانه ي شادي آور مجلس توست، بر اثر اين شور و نشاط، فلک نيز به وجد و رقص درمي آيد.

محصول بيت ـ آواز تو در مجلس است يعنى ترنم‌ات فلك را به رقص درمى‌آورد، زيرا ترنماتت سخنان شيرين و لذيذ، يعنى شعر شيرين حافظ است، حاصل مطلب تو كه در مجلس، شعر حافظ را به نغمه و ترنم درمى‌آورى آوازت فلك را به رقص درمى‌آورد، زيرا آن آواز تو از دو چيز شيرين و مطبوع تركيب يافته: يكى دهان لذيذت و دومى شعر شيرين حافظ.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا