* غزل 31 *
آن شبِ قدری که گویند اَهلِ خَلوَت امشب است
یا رب ایـن تأثـیرِ دولت از کدامـین کوکب است
1- آن شبِ قدری که گویند اَهلِ خَلوَت امشب است
یا رب ایـن تأثـیرِ دولت در کدامـین کوکب است
تـا به گیـسویِ تو دستِ ناسَـزایان کم رَسَد
هر دلی در حَلقهای در ذِکر یارب یارب است
2- تـا به گیـسویِ تو دستِ ناسَـزایان کم رَسَد
هر دلی از حَلقهای در ذِکر یارب یارب است
3- کُـشتـة چـاهِ زَنَـخـدان تـواَم کـز هـر طَـرَف
صد هزارش گردنِ جان زیرِ طُوقِ غَبغَب است
4- شَهسَـوارِ من، که مَـه آیینـه دارِ روی اوست
تاجِ خورشیدِ بلندش خاکِ نَعلِ مَرکَب است
تابِ خَوی بـر عارِضَش بین کافتابِ گرم رُو
در هوایِ آن عَرق تا هست هر روزش تَب است
5- عـکسِ خَوی بـر عارِضَش بین کافتابِ گرم رَو
در هوایِ آن عَرق تا هست هر روزش تَب است
6- من نخـواهم کـرد تَرکِ لَعلِ یار و جامِ مَی
زاهدان معذور داریدم که اینَم مَذهب است
7- انـدر آن ساعـت که بـر پُشتِ صَبا بنـدند زین
با سُلَیمان چون بِرانَم من که مورم مرکب است
انـدر آن موکِب که بـر پُشتِ صَبا بنـدند زین
با سُلَیمان چون بِرانَم من که مورم مرکب است
8- آن که ناوَک بر دل من زیِر چشمی میزند
قوتِ جانِ حافظش در خندة زیرِ لب است
9- آبِ حـیوانـش ز مِنـقـارِ بـِلاغـت مـیچـکـد
زاغِ کِلکِ من به نام ایزد چه عالی مَشرب است
*********************************
وزن غزل : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات ( بحر رمل مثمن مقصور )
1- آن شبِ قدری که گویند اَهلِ خَلوَت امشب است
یا رب ایـن تأثـیرِ دولت در کدامـین کوکب است
موضوع بیت:وصل و هجران(شب وصل –شب قدر)
مضمون بیت: (شبي به ياد ماندني و توأم با خوشي و نيک بختي.)
معنی واژگان:شب قدر: شبي است که سرنوشت جهانيان در آن شب تعيين مي شود. شب تقدير، شب برات، شبي که قرآن مجيد بر پيامبر گرامي نازل شد، شب وصال/ اهل خلوت:کساني که عزلت و خلوت نشيني اختيار کرده اند تا در خلوت خود به خداي خويش بپردازند/ تأثير: اثر گذاشتن، قدما تصور مي کردند که کواکب در امور ساکنين کره ي زمين تأثير مثبت يا منفي دارند/ دولت: اقبال و خوشبختي/ تأثير دولت: اثر گذاشتن مثبت، ايجاد اقبال و خوشبختي/ کوکب: ستاره
آرایه ها: تناسب در شب قدر و اهل خلوت و تأثير /تناسب در همچنين شب و کوکب و خلوت
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «ي» و«ت»و«ب»و«ن»
معنی بیت : امشب همان شب قدر یا برات است که به اعتقاد خلوت نشینان و ریاضت پیشگان حاجت نیازمندان برآورده میشود . پروردگارا ، این نیکبختی و پیروزی که رسیدن عاشق به وصال معشوق است از اثر بخشی کدام اختر یا قران سعدین باشد .
…………………………………………………………………………
2- تـا به گیـسویِ تو دستِ ناسَـزایان کم رَسَد
هر دلی از حَلقهای در ذِکر یارب یارب است
موضوع بیت: دعا(دعابرای شهاب ثاقب)(راندن شیاطین از آسمان وصل بوسیلۀ دعا)
مضمون بیت: (ترس عاشقان از آن که ناسزايان در زمره ي آنان درآيند.)
معنی واژگان:ناسزايان: ناشايستگان، کساني که لياقت ندارند/ حلقه: مقصود حلقه هاي گيسوي پرپيچ و تاب معشوق است.
آرایه ها: تناسب در دست و حلقه و رسيدن
واج آرایی: تکرار حرف «س» و«ر» و«ی»
معنی بیت: تا زلف تو در چنگ اغیار هرگز نیفتد ، دلهای عاشقان از هر شکن گیسویت این دعا را پیوسته بر زبان آورند که پروردگارا ، پروردگارا از دست درازی ناسزایان نگاه دارش .
…………………………………………………………………..
3- کُـشتـة چـاهِ زَنَـخـدان تـواَم کـز هـر طَـرَف
صد هزارش گردنِ جان زیرِ طُوقِ غَبغَب است
موضوع بیت: تجلی(تجلی صفاتی معشوق دامی است بر سر راه عاشقان )
مضمون بیت: (اشاره به يکي از مظاهر زيبايي معشوق.)
معنی واژگان:کُشته ي…: در مفهوم، عاشق جان برکف/ زنخدان: چانه، ذقن/ چاه زنخدان: گودي لطيف و ظريفي که در ميان چانه ي زيبارويان است و از اين نظر لفظ چاه براي آن انتخاب شده که جان و دل عاشقان در آن مي افتد و گرفتار مي شوند/ طوق: گردن بند/ غبغب: طوقي که زير چانه از فربهي پديد مي آيد و گاهي باعث زيبايي است
قواعد: گردن جان: اضافه ي استعاري است و اشاره است به حاضر بودن عاشقان که فداي او شوند
آرایه ها: تناسب در گردن و غبغب و طوق نيز / تناسب در کشته و چاه و جان /تناسب در گردن و جان.
واج آرایی:تکرارآوای«t»
معنی بیت: من عاشق آن چانه ي زيبا هستم که از هر طرف جان هزاران دل باخته و مجنون زير طوق غبغب آن گرفتار است و حلقه ي بندگي آن را به گردن دارد.
محصول بيت ـ كشته و هلاك چاه زنخدان تو هستم، كه از هر جانب گردن صد هزار جان در زير چنبر غبغب او است، يعنى غبغب به جانان به قدرى حسن و لطافت داده كه هر بيننده اسير و مبتلاى آن مىشود.
………………………………………………………………..
4- شَهسَـوارِ من، که مَـه آیینـه دارِ روی اوست
تاجِ خورشیدِ بلندش خاکِ نَعلِ مَرکَب است
موضوع بیت:ترجیح صفات معشوق حقیقی بر معشوقان مجازی
مضمون بیت: (بيان مبالغه آميز زيبايي و مقام محبوب يا پادشاه.)
معنی واژگان:شهسوار: سوار دلاور (اشاره است به کُنيه ي شاه شجاع که ابوالفوارس بوده است.) /آيينه دار: کسي که آيينه در مقابل عروس و ديگران مي گرفته تا چهره ي خويش در آن ببينند و صاحب شغلي مانند آرايشگري بوده است/ تاج خورشيد بلندش: کلمه ي «بلند» اشاره به مکان خورشيد است که در آسمان قرار دارد و دور از دسترس است
آرایه ها: تناسب در شهسوار با نعل و مرکّب /تناسب در ماه با آيينه و آيينه دار (با اشاره به اين که گاهي در وقت رؤيت هلال در آيينه نگاه مي کنند) /تناسب در مه با خورشيد/تناسب در مه با روي / نوعي ارتباط شکلي در تاج و نعل/ایهام تضاد درآیینه و خاک /ایهام تضاد دارند در بلند و خاک/ تاج خورشيد بلندش: ضمير «ش» در آخر اين ترکيب اضافه و وصفي است و متعلق به خاک نعل مرکب است
موسیقی کلام: تکرار حرف «ر»و«ن»
معنی بیت: یار من که سوار بر گزیدۀ مرکب حسن و ناز است و ماه تابان منصب آینه داری در خدمت وی دارد ، دیهیم زرین مهر با همه بلندی مقام غبار نعل اسب وی به شمار می آید.
……………………………………………………………………..
5- عـکسِ خَوی بـر عارِضَش بین کافتابِ گرم رَو
در هوایِ آن عَرق تا هست هر روزش تَب است
موضوع بیت:تجلی(تجلی جمالی معشوق)
مضمون بیت: (وصف مبالغه آميز چهره ي محبوب در حالي که قطرات عرق، آن را زيباتر و لطيف تر ساخته است.)
معنی واژگان:عکس: درخشش، تاب، پرتو، تلألؤ، تابيدن، انعکاس/ خوي: عرق بدن/ عارض: چهره ،صورت/ آفتاب: در اينجا به مفهوم خورشيد است/ گرم رَو: یعنی هم رفتنش تند و هميشگي و مداوم است و هم گرمي و حرارت دارد/ هوي: دوستي، عشق
قواعد: گرم رَو: صفتي است براي خورشيد
آرایه ها: تناسب در عکس و آفتاب/تناسب در خوي و عارض و آفتاب و هوا (با ايهام) و عرق و تب و گرم و روز/ ترادف در خوي و عرق
واج آرایی: تکرار حروف «ر»و«ع»و«ب»و«ت»
معنی بیت: انعکاس و پرتو عرق را بر چهرۀ وی بنگر که خورشید تیز پوی چندانکه در سودای دیدار خوی ( عرق ) بر رخسار زیبای اوست ، هر روز در تب بی تابی میسوزد .
…………………………………………………………………..
6- من نخـواهم کـرد تَرکِ لَعلِ یار و جامِ مَی
زاهدان معذور داریدم که اینَم مَذهب است
موضوع بیت: زاهدان ریایی و رندان باده نوش در برابر هم
مضمون بیت: (زاهدان ريايي و واکنش در مقابل آنها يعني عشق و ميخوارگي که طغيان است بر ضد رياکاري.)
معنی واژگان: مذهب: آيين و روش
آرایه ها: لعل: کنايه است از لب معشوق/ تناسب در لعل و مي (هر دو سرخ اند)/تضاد در زاهد و جام و می
واج آرایی: تکرار حرف «م»و«ن»و آوای «ž»
معنی بیت: نکته ي قابل ذکر در اين است که خواجه پرداختن به يار و شراب را اگرچه گناه مي داند، امّا گناه اين کارها را در برابر گناه زاهدان ريا چيزي به شمار نمي آورد؛ به همين سبب است که با طنز از آنان طلب بخشش مي کند و مي فرمايد: من لب شيرين و سرخ معشوق زيبا و جام باده را ترک نمي کنم. اي پارسايان، عذر مرا بپذيريد که راه و روش من اين گونه است.
محصول بيت ـ من كسى نيستم كه لب يار و جام مى را ترك كنم. اى زاهدان معذورم بداريد كه اين است مذهب من، يعنى عمرم اينطور گذشته، و به اين كار معتاد شدهام و ترك عادت بسيار مشكل است.
مصرع
7- انـدر آن ساعـت که بـر پُشتِ صَبا بنـدند زین
با سُلَیمان چون بِرانَم من که مورم مرکب است
موضوع بیت: عنایت (طلب مددخواهی و عنایت از محبوب)
مضمون بیت: (نادرست بودن ادعاي همسري با بزرگان و اوليا.)
معنی واژگان:ساعت: لحظه/ صبا: بادي که از شمال يا مشرق مي وزد.
آرایه ها: تناسب در باد صبا و سليمان و مور و مرکب و زين و پشت و راندن
واج آرایی: تکرار آواي (s) و تکرار حروف«ب»و«ن»و«ک»
معنی بیت: آن لحظه اي که سليمان بر باد صبا سوار است و به سرعت مي رود، من که مرکبم چون مور ناتوان است، چگونه مي توانم با سليمان برابري نمايم؟
محصول بيت ـ در ميان آن سوارانى كه باد صبا را زين كرده و سوار مىشوند، مگر من مىتوانم با حضرت سليمان همعنان باشم كه مركب من مورچه است، يعنى صاحبان حسن و جمال كه حتى قادرند با زيبايى خود چيز غير موجود را موجود كنند مگر من مىتوانم ميان آنان با جانان همعنان باشم كه در دست سرمايهاى به قدر مورچه هم ندارم.
در بعضى نسخهها بهجاى چون، «كى» واقع شده است، پس كسى كه عبارت «كى برانم را» تفسير كرده و در معنا گفته است با سليمان كى پرواز كنم، هم در معنا و هم در تركيب خطا كرده است.
………………………………………………………………….
8- آن که ناوَک بر دل من زیِر چشمی میزند
قوتِ جانِ حافظش در خندة زیرِ لب است
موضوع بیت: تجلی(تجلی جلالی و جمالی محبوب)
مضمون بیت: (معشوق با نگاه مي کشد و با خنده زنده مي کند.)
معنی واژگان:ناوک: نوعي تير کوچک است که معمولاً داراي غلاف است، (در اينجا مقصود تير نگاه است)/ زيرچشمي: به گوشه ي چشم، پنهاني/ قوت: غذا، زاد و توشه/ حافظش: ضمير «ش» مربوط به لب است، يعني قوت جان حافظ در خنده ي زير لب
آرایه ها: تناسب در ناوک و بر دل و زدن و جان /تناسب در خنده و لب /زير چشم و زير لب لطافتي به شعر داده است /تکرار ملیح «زیر»/
واج آرایی: تکرار آوای«ž»وحرف«ن»
معنی بیت: کسی که پنهانی دلم را آماج تیر نگاه خود کرده است ، بقای جان حافظ در تبسم اوست یعنی میتواند با خندۀ زیر لب به حافظ عاشق خود مایۀ زندگی بخشد .
…………………………………………………………………….
9- آبِ حـیوانـش ز مِنـقـارِ بـِلاغـت مـیچـکـد
زاغِ کِلکِ من به نام ایزد چه عالی مَشرب است
موضوع بیت: عشق (صدای سخن عشق حیات بخش و ماندگار است)
مضمون بیت: (جاودانگي شعر حافظ که از قلم او جاري است.)
معنی واژگان:آب حيوان: آب حيات، آب زندگي، جاودانگي/ منقار: نوک پرندگان/کلک: به معني قلم است/ بلاغت: رسايي سخن../ به نام ايزد: ماشاءالله، چشم بد دور/ مشرب: جاي آب خوردن، جاي نوشيدن آب، آبشخور/ گويند وقتي خضر عليه السلام مشکي از آب حيوان را براي اسکندر مي آورده است، زاغي با منقارش آن مشک را سوراخ کرده و قدري از آن آب نوشيده است و علت عمر دراز زاغ بدين سبب است/ آبشخور زاغ، آب حيوان است و آبشخور قلم حافظ ذهن حافظ که رقم جاودانگي دارد
قواعد: زاغ کِلک: اضافه ي تشبيهي
آرایه ها: نوک قلم به منقار زاغ تشبيه شده است/ قلم به زاغ تشبيه شده است/ تناسب در منقار و زاغ /تناسب در آب حيوان و چکيدن و مشرب /منقار: در اينجا چون قلم به زاغ تشبيه شده (به جهت سياه بودن نوک آن که در مرکّب فرورفته است.)
واج آرایی: تکرار حرف «ب»و«ن»و«ل»و تکرار آوای«gh»
معنی بیت: آب بقا یا شعر روان جاودانی از نوک زاغ سیاه خامۀ شیوای من می بارد، چشم بد دور باد که در جهان معنی آبشخوری والا دارد .