- * غزل 30 *
1- زُلفَت هزار دِل به یکی تارِ مو بِبَست
راهِ هـزار چاره گَـر، از چار سو ببست
تا هرکسی به بویِ نسیمی دهند جان
بـُگشـود نـافـِهای و دَرِ آرزو بـبـسـت
2- تا عاشقان به بویِ نسیمَش دهند جان
بـگشـود نـافـِهای و دَرِ آرزو بـبـسـت
3- شِیـدا از آن شـدم که نِگارم چو ماهِ نو
ابرو نُمود و جلوه گَری کرد و رو ببست
4- سـاقی به چنـد رنگ مَی انـدر پیاله ریخـت
این نقشها نِگَر که چه خوش در کَدو ببست
5- یا رب چه غَمزه کرد صُراحی که خونِ خُم
با نـعرههـایِ قـُلقُـلَـش انـدر گَلـو بـبـست
یا رب چه نَغمه کرد صُراحی که خونِ خُم
با نغمههـایِ قـُلقُـلَـش انـدر گَلـو بـبـست
مُطرِب چه پرده ساخت که در حَلقۀ سَماع
بـر اهـلِ وَجد و حال دَرِ های و هـو ببست
6- مُطرِب چه پرده ساخت که در پَردة سَماع
بـر اهـلِ وَجد و حال دَرِ های و هـو ببست
مُطرِب چه نغمه ساخت که در پَردة سَماع
بـر اهـلِ وَجد و حال دَرِ های و هـو ببست
*دانا چو دید بازی این چرخِ حُقه باز
هَنگامه باز چیدو درِ گُفتگو ببست
7- حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
اِحـرامِ طـُوفِ کـعبـة دل بـی وضـو بـبـست *********************************
وزن غزل : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات ( بحر مضارع اخرب مکفوف مقصور )
1- زُلفَت هزار دِل به یکی تارِ مو بِبَست
راهِ هـزار چاره گَـر، از چار سو ببست
موضوع بیت: کثرت و وحدت(سالک دردام کثرات )
مضمون بیت: (اسير دام عشق، اسير دام کثرات)
معنی واژگان:تاره: تار، رشته/ چاره گر: کسي که به دنبال راه کار و چاره ي مشکل است/ چارسو: چهار طرف، هر طرف
آرایه ها: جناس در چار و چاره /جناس در تاره و چاره /تکرارملیح هزار/تضاد درهزار با یک
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«ز»و«ه»و«ت»
معنی بیت: زلفت هزاران دل را در يک تار مو با زبردستي و چالاکي گرفتار کرد و همه را عاشق خود نمود؛ تا جايي که چاره گران راه را از هر طرف بر خود بسته ديدند و چاره اي جز تسليم شدن نيافتند.
محصول بيت ـ زلف جانان هزار دل را به يك تار موى خود گرفتار كرد و راه هزار چارهگر را از چهار جانب بست، يعنى از هيچ طرف امكانى براى چاره نگذاشت.
كسى كه گويد: زلف جانان هزار دل را با يك زلف بست، بين تار و مو فرق نگذاشته است.
………………………………………………………………..
2- تا عاشقان به بویِ نسیمَش دهند جان
بـگشـود نـافـِهای و دَرِ آرزو بـبـسـت
موضوع بیت: دیدار نمودن و پرهیز کردن
مضمون بیت: (به بازي گرفتن معشوق عاشق را، شيدا کردن عاشق، بازار خويش و آتش عاشق را تيز کردن).
معنی واژگان:تا: براي اين که/بوي: آرزو/ نسيم: بو/ نافه گشودن: معطر کردنِ فضا، کنايه از پريشان کردن زلف/ در آرزو ببست: در برابر آرزويِ (عاشقان) سدّ و مانعي ايجاد کرد.
قواعد: تا: حرف ربط
آرایه ها: تضاد در گشودن و بستن
واج آرایی:تکرار حرف«ن»و«ب»
معنی بیت: گیسوی تو گره یک نافه از نافه های مشکین خود را باز کرد اما در آرزوی عاشق را که وصال است بربست و بیدلان را بکام نرساند تا ببوی وصل جان سپردند .
………………………………………………………………….
3- شِیـدا از آن شـدم که نِگارم چو ماهِ نو
ابرو نُمود و جلوه گَری کرد و رو ببست
موضوع بیت: دیدار نمودن و پرهیز کردن
مضمون بیت: (کرشمه ي معشوق و ديوانگي عاشق، به بازي گرفتن معشوق عاشق را.)
معنی واژگان:شيدا: عاشق، ديوانه/ از آن: بدان جهت/ نگار: معشوق زيبارو/ ماهِ نو: هلال/ نمود: نشان داد/ رو: چهره/ در قديم معتقد بودند که ماه و مهتاب ديوانه را ديوانه تر مي کند
آرایه ها: تشبيه کرشمه ي معشوق به جلوه گري ماه نو/ تناسب نگار با ابرو و رو و جلوه گري/جناس درابرو و رو
واج آرایی: تکرار حروف «ر» و «د» و«ش»و«ن»
معنی بیت: خواجه ابروي يار را به ماه نو مانند کرده است و مي فرمايد: به اين دليل آشفته و شيدا شدم که معشوقم مانند هلال ماه، ابروي خود را نشان داد و عشوه گري کرد و بلافاصله رويش را پوشاند و پنهان شد.
محصول بيت ـ براى آن ديوانه شدم كه نگارم چو ماه نو ابروى هلالى خود را نشان داد و عرض جمال نمود و مستتر شد، يعنى گاه اظهار و گاه اخفا كردنش ديوانهام كرد. گو پس پريان در نظر ديوانگان خود را اينطور جلوه مىدادهاند.
……………………………………………………………………
4- سـاقی به چنـد رنگ مَی انـدر پیاله ریخـت
این نقشها نِگَر که چه خوش در کَدو ببست
موضوع بیت:کثرت و وحدت (وحدت در کثرت و کثرت در وحدت )
مضمون بیت: (وحدت زاييده شده از کثرت يا جلوه ي وحدت در کثرت.)
معنی واژگان:نقش بستن: نقاشي شدن، شکل گرفتن/ کدو: در زمان قديم از نوعي کدو ،صراحي – يعني شيشه ي شراب – مي ساخته اند و بر آن نقشهايي مي کشيده اند که زيبا جلوه کند. شاعر مي گويد اگرچه صراحيِ (ساخته شده از کدو) رنگارنگ است امّا شراب چندرنگ نيست، اشاره است به جلوه ي وحدت در کثرت
آرایه ها: تناسب در ساقي و مي و پياله و ريختن و کدو و نقش
واج آرایی: تکرار حروف «ن» و «ر»
معنی بیت: ساقی ازل می در جام هستی به گونه های مختلف ریخت و صورتهای گوناگون بکمال و جمال آفرید ، نیک بنگر که از مینای آفرینش چه شکلهای بدیع و زیبا پدید آمد .
…………………………………………………………………………
5- یا رب چه غَمزه کرد صُراحی که خونِ خُم
با نـعرههـایِ قـُلقُـلَـش انـدر گَلـو بـبـست
موضوع بیت:کثرت و وحدت
مضمون بیت: (کثرتي که با اشاره وحدت را نشان مي دهد امّا زود خاموش مي شود.)
معنی واژگان:غمزه: در اصل به معني ناز و کرشمه و بي توجهي است امّا مي توان آن را به معني غمزه گرفت يکي آن که در اصل «غمز کرد» بوده و به وسيله ي ناسخان به اين صورت درآمده است و ديگر آن که حرف «د» را در آخر آن از قبيل «شجر» و «شجره» گرفت يا از قبيل «تار» و «تاره» در مطلع همين غزل/ صراحي: کوزه ي شراب، شيشه ي شراب که آن را از خُمّ شراب پر مي کنند/ خون خم: شراب/ نعره هاي قلقل: صداي شراب در هنگام بيرون آمدن از گلوي صراحي/در اينجا خُم نشانه ي وحدت و صراحي نشانه ي کثرت است که اگرچه صراحي ها مختلف اند امّا از يک منبع پر شده اند/گلو… ببست:گلویش راگرفت و بست
آرایه ها: تناسب درخون با بستن و گلو /تناسب در صراحي و خون و گلو و قلقل
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و «خ»و«ل»
معنی بیت: پروردگارا کوزه شراب در حق باده چه نمّامی و سخن چینی کرد که به کیفر این گناه صراحی با بانگ قلقلش به خون خم گلوگیر شد یا خون خم در گلویش گرفت .
………………………………………………………………………..
6- مُطرِب چه پرده ساخت که در پَردة سَماع
بـر اهـلِ وَجد و حال دَرِ های و هـو ببست
موضوع بیت: تجلی(تجلی جمالی )(از کثرت گذشتن و به وحدت رسیدن که کار خداوند است)
مضمون بیت: (اهل وجد و حال کساني هستند که از کثرت گذشته و به وحدت رسيده اند.)
معنی واژگان:مطرب: رامشگر، در اينجا نشانه ي وحدت/ پرده: آهنگ، لحن/ پرده ي سماع: مجلس رقص و آواز صوفيانه، گويا در زمان خواجه پرده اي به نام پرده ي سماع متداول بوده که مي آويختند و مطربان در يک طرف پرده بوده اند و مجلسيان در طرف ديگر/ وجد: شيفتگي و شادي، آنچه از سوي خدا بر دل سالک وارد شود و موجب شادي يا اندوه او شود/ حال: آنچه به محض توجه و عطاي خدا بر دل سالک بدون کوشش او وارد شود و با ظهور حالات نفساني از ميان برود/ اهل وجد و حال: سالکان و صوفيان و عارفان/ هاي و هو: سر و صدايي که غالباً در مجالس سماع به گوش مي رسد، هاي و هو نشانه ي کثرت و سکوت يا آهنگ منظم نشانه ي وحدت است
آرایه ها: جناس در پرده و پرده/ تناسب درمطرب و پرده و پرده ي سماع و هاي و هو/تناسب در پرده و در و بستن /ترادف ملیح در وجدوحال ، های و هوی
واج آرایی: تکرار «ر» و «س»و«ه»
معنی بیت: رامشگر چه دستگاهی نواخت که در خلوتگاه ساز و آواز صوفیانه بر شیفتگان و اهل حال راه بانگ و خروش را بر بست و همه مدهوش ترانۀ وی شدند و خاموش ماندند .
……………………………………………………………………..
7- حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
اِحـرامِ طـُوفِ کـعبـة دل بـی وضـو بـبـست
موضوع بیت:سالک(سالک بدون عشق و محبت به مقصد نمی رسد)
مضمون بیت: (تحمّل پست و بلند راه عشق براي رسيدن به معشوق.)
معنی واژگان:هر آن که: هرکس که/ عشق ورزيدن: تحمل خوب و بد عشق و عاشقي کردن/ وصل: رسيدن به معشوق/ احرام بستن: لباس مخصوص طواف کعبه را پوشيدن/ طواف: طواف کردن، دور خانه ي خدا گشتن با آداب مخصوصش/ بي وضو احرام بستن: کار باطل و بيهوده انجام دادن
قواعد: کعبه ي دل: اضافه ي تشبيهي است که دل به کعبه تشبيه شده است
آرایه ها: تناسب در کلمات احرام و طواف کعبه و بستن و وضو/تناسب در عشق و وصل
واج آرایی:تکرار آوای«š»و«t»و«z»
معنی بیت: ای حافظ هر که بلای عشق ناکشیده خواستار وصل شد مانند کسی است که وضو ناساخته و از آلایش پاک ناگشته در پیرامون کعبۀ دل به امید پذیرش زیارت احرام پوشیده باشد ، خواجه در غزل دیگر فرماید :
طهارت ار نه بخون جگر کند عاشق
بحکم مفتی عشقش درست نیست نماز