• * غزل 28 *

به جانِ یار و به حَقِّ قدیم و عَهدِ دُرُست

       که مـونسِ دمِ صُبحَم دعایِ دولتِ توست

1- به جانِ خواجه و حَقِّ قدیم و عَهدِ دُرُست

       که مـونسِ دمِ صُبحَم دعایِ دولتِ توست

2-  سِرِشکِ من که ز طوفانِ نوح دست بَرَد

              ز لوحِ سینه نیارَست نقشِ مِهرِ تو شُست

3-   بـِکُن معاملـه‌ای ویـن دِلِ شِکَسته بِخَر

             که با شِکَستِگی ارزد به صد هزار دُرُست

4- زبـان مـور به آصِف دراز گشت و رواست

          که خواجه خاتمِ جَم یاوه کرد و بازنَجُست

5-  دلا طـمع مَـبُر از لطفِ بـی‌نـهایـتِ دوست

          چو لافِ عشق زدی، سر بِباز چابُک و چُست

6-  به صِدق کوش که خورشید زایَد از نَفَسَت

            که از دروغ سیه روی گَشت صبحِ نُخُست

7- شدم زِ دَستِ تو شِیدایِ کوه و دشت و هَنوز

          نـِمی‌کـنی به تـَرَحُّم نـِطاقِ سِلسِـله سُـست

*مَلامَتَم به خَرابی مَکُن که مُرشِدِعِشق

                     حوالَتَم به خَرابات کرد روزِ نُخُست

8-  مَرَنج حافظ و از دِلبران حِفاظ مجوی

                 گناهِ باغ چه باشد چو این گیاه نَرُست

مَرَنج حافظ و از دِلبران حِفاظ مجوی

                 گناهِ باغ چه باشد چو این دَرَخت نَرُست

*********************************

وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ( بحر رمل مجتث مثمن مخبون مقصور )

1- به جانِ خواجه و حَقِّ قدیم و عَهدِ دُرُست

       که مـونسِ دمِ صُبحَم دعایِ دولتِ توست

موضوع بیت:دعا(اظهار ارادت به محضر دوست به وسیلۀ دعا)

مضمون بیت: (اظهار ارادت و دوستي به خدمت قوام الدين وزير شاه شجاع و دوست حافظ).

معنی واژگان:خواجه: يکي از معاني خواجه وزير است که در اينجا به همين معني است/ حقّ قديم: حقّ ،مقصود حقّي است که شخصي به گردن کسي دارد يا معنوي يا مادّي و او را زير بار منّت خود دارد، قديم، خود صفت است در مقابل جديد (که اکنون ما قديمي مي گوييم)/ عهد درست: پيمان محکم و پابرجاي/ مونس: همدم، انيس/ دولت: خوشبختي، بخت و اقبال

آرایه ها: تناسب ميان دم صبح و دعا و دولت

واج آرایی: تکرار حروف «د» و «ت» و«ق» و«م»وآوای«š»و«h»

معنی بیت: سوگند به جان خواجه و حقّ دوستي ديرينه و عهد و ميثاقي که هنوز پا برجاست، به هنگام سحر بخت و اقبال و سلطنت تو را دعا مي کنم.

محصول بيت ـ به جان خواجه و به حق دوستى قديم و به پيمان محكم، كه هنگام صبح يار و مونس من به دولت تو دعا كردن است.

در اين بيت از غايب به مخاطب التفات مى‌شود زيرا مخاطبش باز خواجه است، ممكن است مخاطبش جانان باشد، احتمال دارد قسم خوردن به جان خواجه بعد از وفات خواجه باشد. اختصاص دعاى دولت به دم صبح براى اين است كه براى مستجاب شدن دعاها وقت صباح اشرف اوقات است.

مراد از بيان حق قديم اين است كه خواجه قوام‌الدين در تمام عمر ولى‌نعمت خواجه حافظ بوده است و اشاره به عهد درست براى همان است و حافظ به‌عهده گرفته بوده كه براى دوام دولت خواجه به پاره‌اى امور نقد**زیرنویس= از مشغول بودن به پاره‌اى امور شايد مرادش دعا است كه دم صبح براى دولت خواجه مى‌كرده. مترجم .@  مشغول شود.

…………………………………………………………………

2-  سِرِشکِ من که ز طوفانِ نوح دست بَرَد

              ز لوحِ سینه نیارَست نقشِ مِهرِ تو شُست

موضوع بیت:عشق ، جاودانگی(پایداری محبت معشوق در دل عاشق)

مضمون بیت: (پايداري مهر و دوستي که با اشک حسرت و بيوفايي دوست هم پاک شدني نيست.)

معنی واژگان:سرشک: اشک/ طوفان: آب بسيار که همه را بپوشاند و غرق کند/ طوفان نوح: در زمان حضرت نوح عليه السلام طوفاني همه ي جهان را فراگرفت که بسيار مشهور است و از آدميان تنها حضرت نوح و گرويدگان به او نجات يافتند/ دست بردن: پيشي گرفتن، برتري يافتن.. /يارستن: توانستن/ نيارست شست: نمي تواند بشويد.

قواعد: نيارست شست: وجه مصدري است/لوح سينه: اضافه ي تشبيهي است که سينه به لوح نقاشي يا لوح اطفال مکتب تشبيه شده است که با شست و شو نقش يا نوشته ي آن از بين مي رفت/ نقش مهر: اضافه ي تشبيهي است يعني مهر و دوستي به نقش و نوشته تشبيه شده است.

آرایه ها: تناسب در سرشک و لوح و نقش و شستن/تناسب در سرشک و طوفان/تناسب در سينه و مهر

واج آرایی: تکرار حروف «س» و«ن»وآوای«t»و«h»

معنی بیت: اشکم که از طوفان نوح سبق برد و بر آن افزونی گرفت ، از پهنۀ سینه نشان عشق ترا نتواند سترد

……………………………………………………………………..

3-   بـِکُن معاملـه‌ای ویـن دِلِ شِکَسته بِخَر

             که با شِکَستِگی ارزد به صد هزار دُرُست

موضوع بیت:دل(بهای بی نهایت دل عاشق)

مضمون بیت: (دلِ شکسته ي عاشق بيش از هر چيز ارزش دارد، و اين تنها چيزي است که شکسته اش بيش از درست مي ارزد.)

معنی واژگان:معامله: دادوستد/ دل شکسته: دل غمديده و محزون، شکسته معني سکّه ي تقلبي هم مي دهد/ که: زيرا که

قواعد: که: حرف ربط تعليلي

 آرایه ها: درست: ايهام دارد يعني هم معني ضدّ شکسته، ناشکسته مي دهد و هم به معني سکّه ي کامل عيار است/ تناسب در خريدن و معامله و ارزيدن و درست و شکسته و صدهزار /جناس در شکسته و شکستگی

واج آرایی :تکرار حرف«س»و«ب»و«د»

معنی بیت: داد و ستدی بکن و دل از غم آسیب  دیدۀ مرا خریدار باش که با همه شکستگی به اندازۀ صد هزار دل ناشکسته می ارزد ( ایهامی است در کلمه درست که دو معنی دارد ) ، در ضمن تلمیحی دارد به خبر نبوی انا عند المنکسره قلوبهم : من (خدا) در دل شکسته دلانم .

……………………………………………………………………

4- زبـان مـور به آصِف دراز گشت و رواست

          که خواجه خاتمِ جَم یاوه کرد و بازنَجُست

موضوع بیت:تربیت(گاهی خداوند از زبان کوچکتران به بزرگتران چیز می آموزد)

مضمون بیت: (گاهي حق به جانب کوچکتران است که به بزرگان ايراد مي گيرند.)

معنی واژگان:زبان دراز گشتن: از روي انصاف ،حقِ ايراد و اعتراض پيدا کردن/ آصف: نام وزير حضرت سليمان که مي توان در اينجا اشاره اي دانست به خواجه قوام الدين که در اين صورت «مور» اشاره است به خودِ «حافظ»/ خاتم: در اصل به معني نگين انگشتري است امّا از باب ذکر جزء به اراده ي کلّ، معني خود انگشتري هم مي دهد/ جم: در ادب فارسي گاهي جمشيد و حضرت سليمان در يک شخصيت خلاصه مي شوند و از همين جهت است که به شيراز مُلک سليمان مي گويند/ ياوه کردن: گُم کردن/ در اينجا بايد تذکّر داد که سابقاً وزير علاوه بر اداره ي امور مملکت مسؤول اموال و احوال سلطان نيز بوده است امّا آصف در اين کار تعلّل کرده و به جهت تعلّل او انگشتري سليمان گم شد/ «خاتم جم» مي تواند اشاره به حق و حقوق و وظيفه ي حافظ باشد.

آرایه ها: تناسب  در آصف و مور و جم و خواجه و خاتم تلميح (اشاره به داستان حضرت سلیمان) نيز در اين شعر هست./ تضاد يا مطابقه در ياوه کردن و بازجستن

واج آرایی: در مصراع اوّل تکرار حرف «ر» و در مصراع دوم تکرار حرف «ج»

معنی بیت: ظاهراً حافظ از خواجه یعنی وزیر گله میکند ، شاید مقصود از زبان مور باستعاره مقصود زبان حافظ باشد و از خاتم جم نیز باستعاره خود شاعر مراد است که وزیر از وی دلجوئی و تفقدی نکرده و وی را مهمل گذاشته است .

……………………………………………………………….

5-  دلا طـمع مَـبُر از لطفِ بـی‌نـهایـتِ دوست

          چو لافِ عشق زدی، سر بِباز چابُک و چُست

موضوع بیت:عنایت (طلب عنایت از محبوب)

مضمون بیت: (مذمت عشق ناتمام، برحذر داشتن از نااميدي در عشق.)

معنی واژگان: دلا: اي عزيز من/ سر باختن: جان دادن/ چابک و چُست: فوراً، بالفور، زود

آرایه ها:تناسب در لطف و دوست و عشق / ترادف ملیح در چابک و چست

واج آرایی: تکرار آوای«t»وحروف«ب»و«چ»

معنی بیت: اي دل، از لطف و عنايت بي پايان محبوب قطع اميد مکن و زماني که ادّعاي عشق و عاشقي کردي، در اين کار چست و چالاک باش و بي درنگ سر و جان را فداي عشق کن.

محصول بيت ـ اى دل از لطف بى‌نهايت دوست طمع مبر، وقتى لاف عشق و محبت زدى بى‌درنگ در راهش سر بباز، زيرا مقتضاى عشق و محبت گذشت از سر و جان در راه معشوق است. حاصل كلام تو در همان طريق عشق و محبت به حد كمال برس كه آن دوست التفات خود را از تو قطع نخواهد كرد، التفات دوست منوط به كمال عشق تو است.

…………………………………………………………………

6-  به صِدق کوش که خورشید زایَد از نَفَسَت

            که از دروغ سیه روی گَشت صبحِ نُخُست

موضوع بیت: اخلاص(اخلاص از صفات سالک است)

مضمون بیت: (مدح صدق و راستي و مذمت دروغ و ناراستي.)

معنی واژگان:صدق: راستي، صداقت/ زايد: زاييده شود/ نَفَس: دم، سخن (بدون شک حافظ در سرودن اين بيت نظر دارد به آيه 18 از سوره ي 81 تکوير: وَالصُّبحِ اِذا تَنَفَّس)/ صبح نخست: صبح کاذب که پس از آن دوباره هوا تاريک مي شود و بعد صبح صادق مي دمد که روشني اش ادامه دارد/ مقصود از خورشيد، زاييده شدن از نَفَسِ کسي ،آن است که سخنش گرم و دلپذير و روشني بخش باشد.

آرایه ها: تضاد درصدق و دروغ /تناسب در خورشيد و صبح /ایهام تضاد در خورشید و سیه

واج آرایی: تکرار آواي (x) و (z)

معنی بیت: راستی ورز تا سخن تو چون مهر جهانتاب درخشندگی و تأثیر داشته باشد ، چه بامداد نخستین یا صبح کاذب که به دروغ ادعای روشنی داشت ، از تاریکی چهره اش سیاه شد و رسوا گشت .

……………………………………………………………………

7- شدم زِ دَستِ تو شِیدایِ کوه و دشت و هَنوز

          نـِمی‌کـنی به تـَرَحُّم نـِطاقِ سِلسِـله سُـست

موضوع بیت:وصال(تمنای وصال)

مضمون بیت: (گله از معشوق به جهت گرفتاري خود در بند عشق او و رحمت نياوردن او بر عاشق در زنجير.)

معنی واژگان:شيدا: مجنون/ ترحّم: دلسوزي، رحمت آوردن/ نطاق: بند، کمربند/ نطاق سلسله: بندِ زنجير/ سست: شُل، کمي بازکرده

آرایه ها: تناسب در شيدا و کوه و دشت و سلسله /جناس در دست و دشت

واج آرایی:تکرار حرف«ش»وآوای«t»

معنی بیت: از دست عشق تو هم چو مجنون آواره ي کوه و بيابان شدم، ولي تو هنوز بر من رحم نمي کني که بند و زنجير را سست نمايي.

محصول بيت ـ از دست تو ديوانه كوه و صحرا شدم يعنى فرهاد و مجنون گشتم. با اين حال هم زنجير جفا را سست نمى‌كنى. حاصل سخن هر قدر كه در راه عشقت سرگردان و واله وحيران گشتم هيچ به من التفات نكردى.

……………………………………………………………………..

8-  مَرَنج حافظ و از دِلبران حِفاظ مجوی

                 گناهِ باغ چه باشد چو این گیاه نَرُست

موضوع بیت: شکایت از محبوب (شکایت عاشقانه که در سبک عراقی معمول است)

مضمون بیت: (باغبان بوستان عشق يعني خدا در وجود دلبران وفاداري نيافريده است.)

معنی واژگان:حفاظ: در اينجا به معني وفاداري و توجّه نکردن به ساير عاشقان است/ رُستن: سبز شدن، روييده شدن.

آرایه ها: جناس در گناه و گياه /تناسب در باغ و رُستن و گياه (در بعضي نسخ به جاي گياه کلمه ي درخت است و با تغيير نقطه ي گناه به دو نقطه و تغيير جاي آنها کلمه ي گناه به گياه تبديل مي شود که با درخت تناسب پيدا مي کند.)/جناس و تناسب در حافظ و حفاظ

واج آرایی:تکرار آوای«ž»و«h»وحروف«ن»

معنی بیت: ای حافظ ، آزرده خاطر مشو و از زیبایان دلستان شرم و آزرم چشم مدار ، چه در بوستان دلبری نهال شرم و حفاظ نمیروید ، مقصود آنکه خوبان پیمان شکن و جفاکارند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا