- * غزل 25 *
شِکُفته شُد گُلِ حَمرا و گَشت بُلبُل مَست
صَلایِ سَرخوشی اِی صوفیانِ وقت پَرَست
1- شِکُفته شُد گُلِ حَمرا و گَشت بُلبُل مَست
صَلایِ سَرخوشی اِی صوفیانِ باده پرست
2- اساسِ تـوبه که در مُـحکَمی چو سَنگ نُمود
بِبین که جامِ زُجاجی چه طُرفهاش بِشکَست
3- بـــیـار بـاده کــه در بــارگـاهِ اِســـتـِغـنـا
چه پاسبان و چه سُلطان چه هوشیار و چه مَست
در این رِباطِ دو در، چون مقدر است رَحیل
رَواق و طاقِ معیشت چه سربُلَند و چه پَست
4- از این رِباطِ دو در، چون ضَرورَت است رَحیل
رَواق و طاقِ معیشت چه سربُلَند و چه پَست
مَـقامِ عیش میَسّر نمیشود بیرنج
بَلا، به حُکمِ بَلا بستهاند عهد اَلَست
5- مَـقامِ عیش میَسّر نمیشود بیرنج
بلی، به حُکمِ بَلا بستهاند عهد اَلَست
مَـقامِ عیش میَسّر نمیشود بیرنج
بَلا، به حُکمِ بَلی بستهاند عهد اَلَست
6-به هَست و نیست مَرَنجان ضَمیر و خوش میباش
کـه نـیستیست سـَرانـجامِ هـر کَـمال کِه هـست
7- شـُکوهِ آصِـفی و اسـبِ باد و مـَنطِـقِ طِـیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طَرف نَبَست
8- بـه بال و پـَر مَـرو از رَه که تیرِ پَرتابی
هَوا گِرِفت زمانی وَلی به خاک نَشِست
9- زبانِ کِلـکِ تو حافظ چـه شُکرِ آن گوید؟
که گفتة سخنت میبَرَند دست به دست
*********************************
وزن غزل : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات ( بحر مجتث مثمن مخبون مقصور )
1- شِکُفته شُد گُلِ حَمرا و گَشت بُلبُل مَست
صَلایِ سَرخوشی اِی صوفیانِ باده پرست
موضوع بیت: فراهم شدن شرایط وصال
مضمون بیت: (فرارسيدن فصل گل و باده.)
معنی واژگان:گل حمرا: گل سرخ، اولاً حمرا به معني سرخ است ولي در زبان عربي مؤنث احمر است و چون در زبان فارسي مذکر و مؤنث بودن صفت رعايت نمي شود، احمر و حمرا با هم برابرند. ثانياً در بعضي نسخه هاي خطي ديوان حافظ به جاي حمرا «خَمري» آمده است يعني «به رنگ شراب= سرخ» و در بعضي ديگر «حَمري» آمده است که چندان وجهي ندارد و همان خَمري است که کاتبان نقطه ي آن را نگذاشته اند/ صلا: آواز دادن و دعوت عام کردن، از اصوات و شبه جمله است/ سرخوشي: نشاط و سرمستي/ باده پرست: دوستدار شراب/ در بعضي از نسخ خطي ديوان حافظ به جاي باده پرست، وقت پرست آمده است يعني کسي که دم را غنيمت مي داند.
آرایه ها: تناسب در خمري و مست و سرخوشي و باده پرست.
واج آرایی: تکرار آوای«s» وحروف «ش»و«ت»
معنی بیت : گل سرخ شکفت و هزار آوا مست شد . ای صوفیان میگسار یاران را به باده نوشی و مستی بخوانید.
………………………………………………………………..
2- اساسِ تـوبه که در مُـحکَمی چو سَنگ نُمود
بِبین که جامِ زُجاجی چه طُرفهاش بِشکَست
موضوع بیت: زهد و باده در برابر هم (اعجاز باده در شکستن زهد ظاهری)
مضمون بیت: (توبه ي باده پرستان و شکست آن، فصل بهار و شکسته شدن توبه ها.)
معنی واژگان:اساس: بنياد/ نمود: جلوه مي کرد/ زجاجي: شيشه اي/ جام زجاجي يعني جام شرابي که از شيشه ساخته شده بود/ طرفه: زيبا، شگفت انگيز
آرایه ها: تضاد در سنگ و زجاج /تناسب در زجاج و شکست/ تناسب در اساس و محکمي و سنگ /تضاد در محکم و بشکست
واج آرایی:تکرار حرف«ج»
معنی بیت: بنیاد توبۀ زاهدانه که استوارتر از سنگ خارا بود ، بنگر که جام شیشه ای باده چه شگفت آن را در هم شکست و ویران کرد .
…………………………………………………………………..
3- بـــیـار بـاده کــه در بــارگـاهِ اِســـتـِغـنـا
چه پاسبان و چه سُلطان چه هوشیار و چه مَست
موضوع بیت: خداوند و رحمت او(رحمت حق عالم شمول است)
مضمون بیت: (شمول رحمت حق.)
معنی واژگان:بارگاه استغنا: درگاه پروردگار بي نياز، استغنا به معني بي نيازي است.
آرایه ها: تضاد یا مطابقه در پاسبان و سلطان /تضاد یا مطابقه در هوشيار و مست
واج آرایی:تکرار حرف«ب» و «س» و آوای «آ»
معنی بیت: می بده که در پیشگاه بی نیازی همه بندگان به چشم عنایت حق نگریسته میشوند ؛ کمال اسمعیل گوید :
در ضیافتخانۀ خوان نوالش منع نیست
در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته
………………………………………………………………….
4- از این رِباطِ دو در، چون ضَرورَت است رَحیل
رَواق و طاقِ معیشت چه سربُلَند و چه پَست
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن (ناپایداری نعمت دنیا و بی اعتنایی عارف به آن)
مضمون بیت: (رفاه و فقر زندگي به جهت درگذر بودن آن چندان تفاوتي ندارد.)
معنی واژگان:رباط: کاروانسرا/ ضرورت: لزوم/رحيل: کوچ کردن/ رواق: پيشخان، طاق ايوان/ طاق: سقف، رف/ سربلند: برافراشته/ پست: کوتاه
قواعد: ضرورت: مصدر به جاي صفت
آرایه ها: تناسب در رباط و رحيل/تناسب در رباط و رواق و طاق /تناسب و تضاد در سربلند و پست
واج آرایی: تکرار حرف «ر»وآوای «t»
معنی بیت: از مهمان سرای گیتی یا سرای سپنجی که دو در آمدن و در گذشتن ( به کنایه یعنی زادن و مردن ) دارد از کوچ کردن گریزی نیست و در این سرا پیشخان و سقف خانۀ زندگی خواه بر افراشته و خواه کوتاه باشد یکسان است .
………………………………………………………………………
5- مَـقامِ عیش میَسّر نمیشود بیرنج
بلی، به حُکمِ بَلا بستهاند عهد اَلَست
موضوع بیت: مشکلات راه سلوک(سختی های راه سلوک و تحمل آن)
مضمون بیت: (انساني که حمل بار امانت را پذيرفته است بايد با بلاي دوست بسازد و زندگي را به پايان برد.)
معنی واژگان:مقام: پايگاه/ عيش: زندگي و خوشي/ عهد: پيمان/ الست: اشاره است به آيه ي شريفه اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بلي که خداوند به ارواح موجودات فرموده است. کلمات «بلي» و «بلا» در ارتباط با اين آيه است
آرایه ها:جناس در بلی و بلا /تضاد در عیش و رنج
واج آرایی:تکرار حرف «ب»و«س»
معنی بیت: تا رنج نکشی به منزلگه آرامش و آسایش نرسی ، خداوند پیمان محبت را در روز نخست یا عهد الست بر محنت و آزمون دشوار عشق بنیاد نهاد که گفته اند : البلاءُ للولاءِ ( لازمه دوستی بلاکشی است ).
…………………………………………………………………..
6-به هَست و نیست مَرَنجان ضَمیر و خوش میباش
کـه نـیستیست سـَرانـجامِ هـر کَـمال کِه هـست
موضوع بیت:دنیا و بی اعتباری آن ( ناپایداری نعمت دنیا و بی اعتنایی عارف به آن)
مضمون بیت: (خوش بودن و اعتنا نداشتن به هست و نيست جهان – آن سوي کمال، نيستي است.)
معنی واژگان:ضمير: دل، باطن/ سرانجام: عاقبت و پايان/ کمال: کامل شدن.
آرایه ها: تضاد يا مطابقه در هست و نيست / تضاد يا مطابقه در نيستي و کمال /تضاد در رنج و خوشی
واج آرایی: تکرار «س» و «ر»و«ت»
معنی بیت: در گردآوردن مال و منال دل را آزار مده و پریشان مساز ،تا توانی زندگانی را به خوشی بگذران چه عاقبت هر چیز که آن را کامل میشماری نابودی است ، سعدی گوید :
منتهای کمال نقصان است
گل بریزید به وقت سیرابی
……………………………………………………………………
7- شـُکوهِ آصِـفی و اسـبِ باد و مـَنطِـقِ طِـیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طَرف نَبَست
موضوع بیت: دنیا و بی اعتباری آن
مضمون بیت: (فاني بودن بود و نمود اين جهان مادّي)
معنی واژگان:آصف: (که در فارسي بيشتر به کسر صاد تلفظ مي شود.) وزير حضرت سليمان که او را آصف بن برخيا مي نامند. آصفي منسوب به اوست/ منطق طير: زبان پرندگان (که حضرت سليمان آن را مي دانست.) /خواجه: مقصود خود حضرت سليمان است نه آن که «خواجه» به معني وزير باشد در جاي ديگر هم حافظ از حضرت سليمان به «خواجه» تعبير مي کند/ طرف بستن: سود بردن.
قواعد: اسب باد: اضافه ي تشبيهي است، چون باد همچون مرکبي در اختيار حضرت سليمان قرار داشت
آرایه ها: تناسب در آصف و باد و منطق طير و به باد رفتن و خواجه /تکرارملیح باد
واج آرایی:تکرار آوای«š» و«t»وحرف«ب»
معنی بیت: شأن و شوکت آصف بن برخیا و عظمت سلیمان که باد به امر خدا مرکب وی بود و زبان مرغان را به تعلیم حق آموخته بود نابود شد و این دو خواجه به ناگزیر آن همه بزرگی را گذاشتند و گذشتند .
…………………………………………………………………….
8- بـه بال و پـَر مَـرو از رَه که تیرِ پَرتابی
هَوا گِرِفت زمانی وَلی به خاک نَشِست
موضوع بیت: کبر(کبر و انزجار عارف از آن)
مضمون بیت: (بازداشتن از غرور و انحراف هاي دنيوي.)
معنی واژگان:بال و پر: مقصود قدرت و توانايي ظاهري است، ضمناً در زمان قديم به تيرها پر پرندگان را مي بستند که اولاً باد در آنها بيفتد و دورتر برود و ثانياً مستقيم به سوي هدف روانه شود و منحرف نگردد/ مرو از ره: منحرف مشو، به بيراهه مرو، مغرور مشو/ تير پرتابي: تير پرتاب شده/ هوا گرفت: اوج گرفت/ به خاک نشست: در خاک جاي گرفت، سيه روز شد
آرایه ها: تناسب در بال و پر و پرتابي و هوا گرفتن /تضاد و مطابقه درهوا گرفتن و به خاک نشستن /ترادف ملیح در بال و پر
واج آرایی: تکرار حرف «ر» و «پ» و «ت»و«ب»
معنی بیت: به نیرو و توان خود فریفته مشو که تیر پرتاب هم با همه دور پردازی اندک زمانی اوج میگیرد ولی سرانجام نگونسار بر خاک می افتد .
…………………………………………………………………….
9- زبانِ کِلـکِ تو حافظ چـه شُکرِ آن گوید؟
که گفتة سخنت میبَرَند دست به دست
موضوع بیت: حافظ و شعراو(حافظ و لسان الغیب و طوطی پسِ آینه)
مضمون بیت: (حافظ و شکر سخن گزاري خود- اشاره اي به استقبال از سخن حافظ در زمان حيات او)
معنی واژگان:کلک: قلم/ گفته ي سخن: سخن گفته شده/ سخن موزون (= قول)/ دست به دست بردن: با ميل و اشتياق از يکديگر گرفتن و ..
آرایه ها: تناسب در زبان و کلک و گفتن و سخن/تناسب در کلک و دست به دست
واج آرایی: تکرار حروف «ک» و «گ»و «س»و«ن»و«ت»
معنی بیت: زبان خامۀ تو ، ای حافظ ، چگونه شکر این نعمت را تواند گزارد که گفتار ترا که کلامی دلپذیرست سخن شناسان دست به دست میگردانند و به همه جا می رسانند .