- غزل شماره 19
1- ای نـسیمِ سحـر، آرامـگَهِ یار کجاست ؟
مَنزلِ آن مَهِ عاشق کُشِ عَیّار کجاست؟
2- شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش
آتـشِ طـور کجا مُوعِـدِ دیدار کجاست؟
هر که آمد به جَهان نَقشِ خَرابی دارد
در خَرابات مَپُرسید که هُشیار کجاست؟
3- هر که آمد به جَهان نَقشِ خَرابی دارد
در خَرابات بگوئید که هُشیار کجاست؟
4- آن کَس است اهلِ بِشارت که اِشارت داند
نکتـهها هست بسی، مَحرَمِ اَسرار کجاست ؟
5- هر سَرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است
ما کجائیم و مَلامتگرِ بیکار کجاست ؟
بازپرسـید زِ گیسـویِ شِـکَن در شِکَـنَش
کاین دلِ غمزده، سرگشته، گرفتار کجاست؟
6- بازپرسـید زِ گیسـویِ شِـکَن در شِکَـنَش
کاین دلِ غمزده، سرگشته، گرفتار کجاست؟
7- عقـل دیـوانه شـد آن سلسلـة مُشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت، ابرویِ دِلدار کجاست؟
باده و مُطرِب و گُل جمله مُهَیّاست ولی
عیـش بی یار مـُهَیّا نشـود یـار کجاسـت؟
8- ساقی و مُطرِب و مَی جمله مُهَیّاست ولی
عیـش بی یار مـُهَنّا نشـود یـار کجاسـت؟
9- حافظ، از بادِ خَزان در چَمَنِ دَهر مَرَنج
فِکرِ مَعقول بِفَرما گُلِ بی خار کجاست؟
********************************
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات ( بحر رمل مثمن مخبون مقصور )
1- ای نـسیمِ سحـر، آرامـگَهِ یار کجاست ؟
مَنزلِ آن مَهِ عاشق کُشِ عَیّار کجاست؟
موضوع بیت:خداوند و ذات او(بی خبری از ذات معشوق)(آشنایی باد صبا با منزل معشوق )
مضمون بیت: (سراغ گرفتن منزل معشوق از باد صبا.)
معنی واژگان:نسيم سحر: صبا، باد صبا/ آرامگه: محلّ آرامش، منزل/ عاشق کُش: کشنده ي عاشقان/ عيّار: زيرک، زرنگ.
آرایه ها: تناسب درآرامگه و منزل /تناسب درعاشق کش و عیار /تناسب درنسیم سحر با آرامگاه یار /جناس دریار و عیار
واج آرایی: تکرار حرف «س» و«م»و«ر»و آوای«A» و «آ»و«h»
معنی بیت: نسيم سحري خود عيّار چالاکي است که از منزل آن معشوق زبردست باخبر است؛ به همين سبب خواجه مي فرمايد: اي نسيم صبحگاهي، به من بگو که جايگاه امن و آسايش آن يار دلربا و آن زيباروي عاشق کش چالاک در کدامين منزل و مأواست؟
محصول بيت ـ اى نسيم سحرى آرامگاه يار، يعنى استراحتگاه يار كجا است و منزل آن ماه عاشقكش كجا است، يعنى منزل و خانه جانان عاشق كجا است.
2- شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش
آتـشِ طـور کجا مُوعِـدِ دیدار کجاست؟
موضوع بیت:مشکلات راه سلوک-عنایت (تمنای عنایت –مددخواهی از محبوب)
مضمون بیت: (سختي و تاريکي مراحل سلوک و شوق وصال و ديدار که در هر سالکي وجود دارد.)
معنی واژگان:تار: تاريک/ وادي ايمن: بياباني است در جانب راست کوه طور به نظر محققان ایمن از یُمن و مبارکی است پس معنا این می شود:بیابان مبارکی که در کوه طور است/ آتش طور: حضرت موسي با عده اي از منتخبين بني اسرائيل براي مشاهده ي جمال ربّاني به کوه طور رفت و جلوه اي از جلوات حق به کوه طور اصابت کرد که در وجود همراهان موسي آتش زد و آنها را خاکستر کرد (=آتش طور) و کوه به لرزه درآمد (کوه در رقص آمد و چالاک شد) و موسي با چهره بر زمين خورد (و خَرَّ موسي صَعِقا)/ وعده ي ديدار: همان وعده ي خدا به موسي در مورد تجلي ذات بي مثالش/ اشاراتي به سوره ي مريم آيه ي 52 و سوره ي طه آيه ي 143
آرایه ها: تناسب در شب تار و وادي ايمن و آتش/تناسب در آتش طور و وعده ي ديدار / تلميح به داستان رسالت موسي و ارتباط و ديدار او و قومش با خدا قابل توجه است/تکرار ملیح کجا
واج آرایی: تکرار حرف «ر»و«د»وآوای«t»
معنی بیت: شب تاریک فراق است و راه وادی ایمن وصال در پیش ، فروغ آتش هدایت از کوه طور پدید نیست ، زمان دیدار کی خواهد بود ؟
3- هر که آمد به جَهان نَقشِ خَرابی دارد
در خَرابات بگوئید که هُشیار کجاست؟
موضوع بیت:دنیا(دنیا و ناپایداری آن)
مضمون بیت: (در وجود هر انساني تمايل فطري به اتصال با نقطه ي وحدت و عالم مستي عشق ازلي وجود دارد.)
معنی واژگان:نقش خرابي دارد: بالقوّه خراب شدني است، طرح و اثر خرابي در وجود او نهفته است. خرابات: ميخانه، جاي مستان و رندان در اغلب اشعار حافظ «خرابات» مظهر دنياي مادّي و فاني امّا سرشار از عشق و مستي است و «مسجد» مظهر افلاک يعني مرکز فرشتگان سجده کننده امّا تهي از عشق/ بگوييد که هشيار کجاست: در حقيقت معني منفي دارد يعني مسلم است که هشياري وجود ندارد.
آرایه ها: جناس و تناسب در خرابي و خرابات /تضاد معنوی در هشيار با خرابات
واج آرایی: تکرار حرف «د»و«ب»و«ر»
معنی بیت: هر چه در عالم است ، دستخوش ویرانی و فناست و بقائی ندارد ، همانگونه که در میکده همه مست میگردند ، در خرابات گیتی نیز همه از بادۀ مرگ مست و مدهوش خواهند شد و به سوی عدم خواهند شتافت .
4- آن کَس است اهلِ بِشارت که اِشارت داند
نکتـهها هست بسی، مَحرَمِ اَسرار کجاست ؟
موضوع بیت:اولیاء(عارف محرم اسرار و دانای نکته هاست)
مضمون بیت: (حافظ که لسان الغيب است در حسرت مخاطبي است که نکته هاي اسرارگونه ي خود را با او در ميان گذارد امّا اهل اشارت و بشارتي نمي يابد.)
معنی واژگان:بشارت: مژده، در اينجا مژده ي رسيدن به سرچشمه ي عشق ازلي و وصال معشوق حقيقي/ اشارت: سخني که خواص اهل عرفان با آن آشنا هستند و آن را درک مي کنند/ محرم اسرار: اهل عرفان و شناسنده ي اسرار و رازهاي صوفيانه (فاش کردن اسرار اهل عرفان از گناهان سالکان طريقت است همان گونه که جرم حسين منصور حلاج اين بود که اسرار هويدا مي کرد.)
آرایه ها: جناس دراشارت و بشارت /تناسب درنکته و محرم اسرار /تناسب در اشارت دانستن با نکته ها و محرم اسرار بودن
واج آرایی:تکرار حرف«س» و «ش» و «ت»و«ر»وتکرار آوای«آ»
معنی بیت: بآن کس مژده بخشایش می رسد که به رمز و اشاره معشوق پی برده باشد ، لطیفه های دقیق بسیارست ولی رازداری نمی توان یافت .
5- هر سَرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است
ما کجائیم و مَلامتگرِ بیکار کجاست ؟
موضوع بیت:طلب (نیازو طلب با خبران به عشق و ملامت بی خبران از عشق)-بی دردان (بلای بی دردی )
مضمون بیت: (اشاره اي است به آن کسان که ذرّه اي دردِ عشق در وجودشان نيست و عاشقي که همه ي وجودش خواهان معشوق است.)
معنی واژگان:هر سر موي من: اشاره است به ذرات وجودي خود/ هزاران: اشاره است به مقدار بي اندازه و بي شمار/ ملامتگر: سرزنش کننده
آرایه ها: جناس در کار و بیکار
واج آرایی:تکرار حرف«م»و«ر»و«ت»
معنی بیت: همه ي وجود من با تو هزاران کار دارد و محتاج توست؛ پس ببين که ما در چه عامي هستيم و ملامت گر بي کار تهي از عشق در چه دنيايي قرار دارد.
محصول بيت ـ خطاب به جانان، نوك هر موى من با تو هزاران كار دارد. يعنى هر موى سر من هزار تعلق به تو دارد با اين وصف ما كجاييم، ملامتگر بيكار كجاست. حاصل كلام ما به تو هزار گونه علاقه و پيوند داريم. اما سرزنشگر ذرهاى علاقه به تو ندارد يعنى آن ملامتگر بيكار هيچگونه علاقه و دلبستگى به تو ندارد.
6- بازپرسـید زِ گیسـویِ شِـکَن در شِکَـنَش
کاین دلِ غمزده، سرگشته، گرفتار کجاست؟
موضوع بیت:عشق و اسارت (اسیر گیسوی یار)
مضمون بیت: (نشانه ي گم گشتگي در راه عشق و اظهار سختي راه عشق.)
معنی واژگان:بازپرسيدن: سؤال کردن و اصرار کردن در دريافت پاسخ/ گيسو: نشانه اي است از راه دراز و تاريک عشق و فراق و دلدادگي که دلِ عشّاق در پيچ و خم آن گرفتار است/ شکن در شکن: پرپيچ و تاب/ غمزده: دچار غم و غصه/ سرگشته: سرگردان و آواره/ گرفتار: اسير، دربند، اسير عشق.
آرایه ها: در مصراع دوم تتابع اضافات و تنسيق الصّفات است با فکّ اضافه يا حذف حرف ربط يعني اصل آن غمزده ي سرگشته ي گرفتار با غمزده و سرگشته و گرفتار بوده است/تکرار ملیح شکن/تناسب در غمزده و گرفتار و سرگشته
واج آرایی: تکرار حرف «س» و «گ» و «ش» و«ک»
معنی بیت: از زلف تابدار و پيچيده ي معشوق بپرسيد که دل غمگين و حيران و گرفتار من در کدامين چين و شکن زلف اسير است و جاي دارد؟
7- عقـل دیـوانه شـد آن سلسلـة مُشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت، ابرویِ دِلدار کجاست؟
موضوع بیت:طلب(عاشقی و دیوانگی)-باخبری و بی خبری(خبرگیری از یار)
مضمون بیت: (اشاره است به از دست دادن خرد و دل که هر دو در اختيار معشوق است.)
معنی واژگان:عقل ديوانه شدن: حدّ نهايي ديوانگي است يعني وقتي انسان ديوانه شود عقل خود را از دست مي دهد، امّا وقتي عقل ديوانه شود حدّ نهايي ديوانگي است (عقل عاشق می شود)/ سلسله: زنجير (در زمان قديم به دست و پاي ديوانه هاي خطرناک زنجير مي بستند) اينجا مقصود از سلسله، زلف پرپيچ و تاب معشوق است/ مشکين: هم سياه و هم معطّر/ گوشه گرفتن: دور شدن و گوشه گيري اختيار کردن/ کلمه ي «گوشه» يادآور گوشه ي ابرو هم هست. بنابراين دل در گوشه ي ابروي يار گوشه نشين شده است، دل مرکز عشق است.
آرایه ها: نوعی تضاد درعقل و ديوانه / تناسب در ديوانه و سلسله/تناسب درگوشه و ابرو
واج آرایی:تکرار حرف«گ»و«ک»و«د»و«ل»
معنی بیت: زنجیر زلف مشکفام یار کجاست تا خرد را که دیوانگی می کند ، سلسله بر پای نهد . دل از ما دوری گزید ، ابروی یار کجاست که دل را به جای خویش باز آرد و در پناه خود قراری بخشد .
8- ساقی و مُطرِب و مَی جمله مُهَیّاست ولی
عیـش بی یار مـُهَنّا نشـود یـار کجاسـت؟
موضوع بیت:معشوق ازلی (با یار همه چیز و بی یار هیچ چیز)
مضمون بیت: (اظهار فراق يار و نقص عيش.)
معنی واژگان:در بعضي نسخ در مصراع دوم به جاي مهيّا، مهنّا آمده است به معني خوش و گوارا، امّا مهيّا هم معني آماده مي دهد و هم به معني تکميل است.
آرایه ها: تناسب درساقي و مطرب و مي و يارو عیش و مهیّا /جناس درمهیا و مهنا /تکرار ملیح یار
واج آرایی:تکرار حرف«م» و«ی» تکرار آوای «آ»
معنی بیت: خواجه مايه ي عيش و عشرت را عشق به يار مي داند و بدون آن، هيچ عيشي را خوش و گوارا تصوّر نمي کند و مي فرمايد: ساقي و مطرب و مي که اسباب شادي و طربند، همه آماده و مهيّاست، ولي بي حضور معشوق زيبا، هيچ عيشي دل پذير نيست. يار کجاست؟
گر خَمرِ بهشت است بريزيد، که بي دوست
هر شربتِ عَذبم که دهي عينِ عذاب است
(غزل 2 / 29)
محصول بيت ـ تمام اسباب و وسايل مجلس عيش حاضر و آماده است، اما زندگى بدون يار مهيا نمىشود، پس كجا است يار كه عيش با او مكمل شود، يا خود بدون يار زندگى براىمان گوارا نيست كجا است يار كه عيش با او مهنا و گوارا باشد.
9- حافظ، از بادِ خَزان در چَمَنِ دَهر مَرَنج
فِکرِ مَعقول بِفَرما گُلِ بی خار کجاست؟
موضوع بیت:عالم طبیعت و تضاد (عالم طبیعت عالم تضاد است و تضاد عامل رشداست)
مضمون بیت: (تسليم شدن در برابر حوادث و ناملايمات.)
معنی واژگان:چمن دهر: باغ روزگار /معقول: عاقلانه.
قواعد:چمن دهر: اضافه ي تشبيهي است
آرایه ها: چمن دهر: (روزگار همچون باغي است که از آسيب باد خزان ايمن نيست.)/تضاد در چمن و خار /تضاد در گل و خار/تضاد درخزان با چمن و گل
آرایه ها:تکرار حروف«ر»و«د»و«ب»و«ن»وآوای«z»
معنی بیت: ای حافظ از آسیبی که تند باد مهرگانی بباغ و چمن می رساند آزرده خاطر مشو ، درست بیندیش و بدان که هیچ گل بی نیش خار در چمن گیتی نیست ، مقصود آنکه هر شادی را غمی در پی است و شهد وصال با شرنگ فراق آمیخته .