• غزل شماره 14

1- گفتم: ای سُلطانِ خوبان رَحم کن بر این غریب

  گفت: در دُنبالِ دل، رَه گـُم کند مِسکیـن غَریب

2-  گُفتَـمَش: مَـگذَر زمـانی، گفت: مَعذورَم بِدار

     خانه پَروردی چه تاب آرد غَمِ چَندین غَریب ؟

3- خُفته بر سَنجابِ شاهی نازنینی را چه غم؟

     گر ز خار و خاره سازَد بِستَر و بالین غَریب

 ای کـه در زَنجیـرِ زُلفَت جان چَندین آشناست

 خوش فُتاد آن خالِ مُشکین بر رُخِ رنگین غریب

4- ای کـه در زَنجیـرِ زُلفَت جایِ چَندین آشناست

 خوش فُتاد آن خالِ مُشکین بر رُخِ مُشکین غریب

5- می‌نُماید عکسِ مَی در رنگِ رویِ مَهوَشَت

    همچو برگِ ارغوان بر صفحة نَسرین غَریب

 بس غریب افتاده است آن مورِ خَطَت گردِ رُخ

    گـر چه نبود در نگارستان خطِ مِشکین غریب

6- بس غریب افتاده است آن مورِ خط گردِ رُخَت

    گـر چه نبود در نگارستان خطِ مِشکین غریب

7- گفتـم: ای شـامِ غـریـبان طُـرّة شبـرنـگ تـو

    در سحرگاهان حَذَر کُن چون بنالد این غریب گفـت: حـافظ، آشنـایـان در مَقـامِ حِیرتنـد

      دور نبود گر نِشیند خَسته و غمگین غریب

8-  گفـت: حـافظ، آشنـایـان در مَقـامِ حِیرتنـد

      دور نبود گر نِشیند خَسته و مِسکین غریب

*******************************

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات ( بحر رمل مثمن مقصور)

1- گفتم: ای سُلطانِ خوبان رَحم کن بر این غریب

  گفت: در دُنبالِ دل، رَه گـُم کند مِسکیـن غَریب

موضوع بیت:عنایت –توسل(توسل به دامن اولیاء)

مضمون بیت: (دلداده هاي به دنبال دل خويش و نيشخند دلدار او).

معنی واژگان:سلطان خوبان: پادشاه زيبارويان، زيباي زيبايان/ غريب: دور از وطن، با توجه به معني ديگر آن يعني بيگانه

قواعد:مسکین غریب: اضافۀ مقلوب

آرایه ها: صنعت مناظره در این بیت به کار رفته است/تضاد در سلطان و مسکین

واج آرایی : تکرار حرف «ر» و «ن»و«ی»»و«ل »وآوای«t»

معنی بیت: گفتم: ای فرمانروای کشور حسن بر این عاشق آوارة دور از وطن بخشایش آور. بپاسخ گفت: عاشق درماندة آواره که بر پی دل میرود، راه سلامت و ایمنی را گم میکند و ببلاهای عشق دچار میگردد

…………………………………………………………………

2-  گُفتَـمَش: مَـگذَر زمـانی، گفت: مَعذورَم بِدار

     خانه پَروردی چه تاب آرد غَمِ چَندین غَریب ؟

موضوع بیت:معشوق از جنس ملکوت

مضمون بیت: (يک معشوق و اين همه عاشق؟).

معنی واژگان:خانه پرورد: نازپرورده/ تاب آرد: تحمل کند/ چندين: تعداد زيادي، اين همه

آرایه ها: جناس درگفتمش و گفت /تضاد درخانه پرورد با  غریب و غم

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و«م»و«ب»و«ت»وآوای«ž» و حرف «گ» در مصراع اول.

معنی بیت: بمعشوق گفتم: یک لحظه درنگ کن، پاسخ داد: عذر مرا بپذیر که نازپرورده ای چون من پروای اینهمه عاشق آواره را ندارد و از همه دلجوئی نتواند.

………………………………………………………………

3- خُفته بر سَنجابِ شاهی نازنینی را چه غم؟

     گر ز خار و خاره سازَد بِستَر و بالین غَریب

موضوع بیت:معشوق و عزت معشوقی

مضمون بیت: (بي خبري معشوق از عاشق و بي اعتنايي به او).

معنی واژگان:سنجاب: مقصود پوست نرم حيواني به نام سنجاب است

آرایه ها: تناسب در خفته و بستر و بالين / تناسب  و جناس و ترادف ملیح در خار و خاره / ترادف ملیح در بستر و بالین/تضاد در سنجاب شاهی و خاروخاره

واج آرایی: تکرار دو حرف «خ» و «ر»و«ن»و«ب»

معنی  بیت: نازپرورده اي که بر بستر نرم و لطيف شاهانه خفته است، از اينکه عاشق آواره اي بر خار و خاشاک بخوابد و سر بر سنگ خارا نهد، چه غمي دارد؟

محصول بيت ـ نازنينى كه در بستر شاهانه سنجابى در خواب راحت آرميده چه غم دارد از غريبى كه تشك‌اش از خار و بالين‌اش از سنگ خاره باشد، يعنى جانانى كه در نهايت رفاه و آسايش و با ذوق و صفا باشد چه مى‌داند حال عشاق بيچاره را كه چگونه اسير درد و بلا و غم و اندوه‌اند چه هركس هرچه به سرش آمده همان را مى‌داند.

.4- ای کـه در زَنجیـرِ زُلفَت جایِ چَندین آشناست

 خوش فُتاد آن خالِ مُشکین بر رُخِ مُشکین غریب

موضوع بیت:معشوق (دام زلف )-کثرت و وحدت (زلف مظهر کثرت )

مضمون بیت: (وصف زيبايي معشوق).

معنی واژگان: آشنا: مقصود سرشناس ميان عاشقان است /مشکين: سياه و معطّر هر دو

قواعد: زنجير زلف: اضافه ي تشبيهي است.

آرایه ها: تناسب در زلف و رخ و خال / تناسب و جناس در مشکين و رنگين / تناسب در زلف و خال و مشکين/تناسب در رخ و رنگين / تکرار ملیح مشکین /تضاد در غریب و آشنا

واج آرایی:تکرار«خ»و«ن»و«ت»و«ش»وآوای«in»

معنی  بیت: ای آنکه در سلسلة گیسوی تو جای دلهای عاشقان بسیارست، خال هندویت بر چهرة نگارین شگفت دلپذیر مینماید؛ سعدی گوید:

غریبی سخت مطبوع اوفتادست

                                 بترکستان رویش خال هندو

5- می‌نُماید عکسِ مَی در رنگِ رویِ مَهوَشَت

    همچو برگِ ارغوان بر صفحة نَسرین غَریب

موضوع بیت: معشوق(وصف جمال معشوق)

مضمون بیت: (يکي از تصويرگريهاي بديع حافظ)

 معنی واژگان:عکس: انعکاس، پرتوافشاني/ مهوش: مانند ماه/ ارغوان: گلي است سرخ رنگ/ نسرين: گلي است سفيدرنگ.

قواعد: مهوش: «وش پسوند شباهت است».

آرایه ها: تناسب در رنگ و انعکاس و مه در «مهوش» و مي نمايد / تناسب در برگ و ارغوان و نسرين و رنگ

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و«ی»و«ن»و«م»وآوای«h»

معنی بیت: پرتو و انعکاس باده بر ماه رخسار تو مانند گلبرگ سرخ فام ارغوان بر صفحة سپید گل نسرین بدیع و شگفت بنظر میرسد.

6- بس غریب افتاده است آن مورِ خط گردِ رُخَت

    گـر چه نبود در نگارستان خطِ مِشکین غریب

موضوع بیت: معشوق(وصف جمال معشوق)

مضمون بیت: (توجيه لطيف پايان زيبايي)

معنی واژگان:غريب: در مصراع اول علاوه بر معني عجيب، بديع و ديدني و خوش منظر هم معني مي دهد/ افتاده است: واقع شده است/ مور خط: خطي که در اطراف چهره ي جوانان نوخاسته از موهاي نرم و لطيف پديد مي آيد / نگارستان: محلي (اطاقي يا تالاري) که به ديوارهاي آن نقاشي هاي نقاشان چيره دست آويخته شده است يا به طور کلي ديوارها را نقاشان چيره دست نقاشي کرده باشند/ خط مشکين: خط سياه

قواعد: مور خط: (اضافه تشبيهي) که خط به رديفي از موران تشبيه شده است

آرایه ها: تناسب در خط و گرد و رخ و نگارستان و مشکين /تشبيه کردن چهره به نگارستان هم به جهت انواع رنگهاي چهره و رنگ و آب آن بسيار بديع است/تکرار ملیح خط

واج آرایی: تکرارحروف«ر»و«گ»و«ن»و«د»وآوای«t»/ حرف «ر» در مور و کلمه ي «خط» با «رخت» هم آواز مي شود و نوعي نغمه ي حروف پديد مي آورد

معنی بیت: سبزة لطف  عذار تو چون صف آراستة موران بر گرد چهره ات تازه و نو مینماید، اگرچه در نگارخانة رخسار تو خط سیه فام شگفت نیست

( ازاین بیت استنباط میشود که در روزگار قدیم بیشتر نقاشی سیاه قلم مرسوم بوده است نه رنگی)

7- گفتـم: ای شـامِ غـریـبان طُـرّة شبـرنـگ تـو

    در سحرگاهان حَذَر کُن چون بنالد این غریب

موضوع بیت: عاشق و شکایت شاعرانه از معشوق(گریه و گریۀ سحری)

مضمون بیت: (ناله و زاري عاشق و برحذر داشتن معشوق از اين ناله و زاري).

معنی واژگان:شام غريبان: کساني که دور از وطن خويش به سر مي برند به هنگام شب دلتنگ و غمناک مي شوند بنابراين شام غريبان مظهر دلتنگي و غمناکي است/ طرّه: قسمتي از زلف که روي پيشاني قرار مي دهند در اينجا به معني مطلق گيسو/ شبرنگ: به رنگ شب، سياه/ اين غريب: شاعر عاشق خودش را غريب مي نامد که يا واقعاً غريب است و يا غريب عشق و دور از معشوق است.

آرایه ها: تناسب در شام و شبرنگ و سحرگاهان و طرّه /تضاد در شام و سحر /جناس درغریبان و غریب

واج آرایی: تکرار حرف «ر» و «گ» و«ن»و«ب»وآوای«h»و«t»

معنی بیت: گفتم: اي دلدار که طرّه ي سياه رنگ تو به رنگ شب هاي تار من است، از ناله ي سحرگاهي منِ غريب بترس و بر حذر باش.

محصول بيت ـ گفتم اى جانان كه طره شبرنگ تو سياه‌تر از ظلمت شام غريبان است اگر اين عاشق غريب تو وقت سحر بنالد از گريه و زارى او هنگام سحر حذر كن زيرا كه آه و ناله سحرى بسيار مؤثر واقع مى‌شود. غرض تخويف جلب التفات جانان است.

8-  گفـت: حـافظ، آشنـایـان در مَقـامِ حِیرتنـد

      دور نبود گر نِشیند خَسته و مِسکین غریب

موضوع بیت:حیرت (مقام حیرت سالک)

مضمون بیت: (مقام حيرت).

معنی واژگان:آشنا: در مقابل غريب به معني بيگانه آمده است و شايد بيگانه اشاره به سالک نوآموز باشد و آشنا اشاره به عارف کامل/ حيرت: درجه اي است پيش از خستگي و مسکنت، و فنا پس از آن است.

آرایه ها: تضاد درآشنا و غریب /تناسب درخسته و مسکین و حیرت

واج آرایی:تکرار آوای«آ»وحرف«د»و«ن»

معنی  بیت: معشوق گفت: ای حافظ، آشنایان دیرینة راه عشق هنوز در مقام حیرتند و واصل نشده­اند، پس بعید و شگفت نباشد که عاشقی آواره مانند تو درمانده و دلخسته بماند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا